کلام و عقاید

آیا می توان گفت عقیده هر کسی برای خودش محترم است؟

اولا هیچ عاقلی نمی پذیرد که هر نوع عقیده ای احترام دارد. ثانیا هیچ کس به این شعار عمل نمی کند. ثالثا عدم محترم دانستن عقیده دیگران به معنای جنگ و آزار آنها نیست.

زندگی انسان جبر است یا اختیار؟

زندگی انسان جبر است یا اختیار؟

بسیاری از حوادث و رویدادها و اتفاقات در زندگی انسان پیش می آید که به ظاهردر تحقق آنها نقش ندارد مانند مرگ، ازدست دادن مال یا بستگان، آسیب دیدن از بلایای طبیعی و... ولی در همه این موارد انسان در نحوه عکس العمل وبرخورد با آنها آزاد و مختار است

آیا سرنوشت ازدواج هر کسی از پیش تعیین شده است؟

سرنوشت ازدواج

بی تردید انسان در سرنوشت خود با اراده واختیار است وهرگز مجبور به کاری نیست او با اراده واختیار خود عمل می کند باید توجه داشت که خداوند از ازل آگاهی دارد که یک کار با علل و شرایط خاص خود در یک زمان و مکان خاصی صورت می گیرد که از جمله علل و شرایط، اختیار و آزادی انسان است.

مگر روح ما از خدا نیست؟ پس چرا گناه و معصیت می کنیم؟

خداوند

روح انسانی از این جهت که استعداد رسیدن به بالاترین مراتب هستی را دارا است، هدیه الهی است. در عین حال روح و نفس، این ویژگی را دارد که به وسیله انسان آلوده شود و از مراتب حیوانی نیز پست تر گردد.

چرا پس از هزاران سال هنوز مساله خدا حل نشده است؟ آیا می توان امیدی به حل این مساله داشت؟

اولا این ادعا درست نیست. ثانیا فرق هایی بین مساله خدا و دیگر مسائل وجود دارد. ثالثا به فرض که این ادعا درست باشد، زندگی دینی عاقلانه ترین راه زندگی است.

اگر خدا وجود دارد چرا در مقابل این همه جنایت در زندگی بشر واکنشی نشان نمی دهد؟

مسئولیت جنایات به عهده انسان هایی است که آن را رقم می زنند. و خدای متعال شریعتی قرار داده که اگر به آن عمل کنیم، جانیان سرکوب می شوند و عدل مستقر می شود. و در برپایی این عدل نیز مومنان را یاری می رساند.

روحانیون چه دردی از مردم دوا می کنند؟ اگر یک ماه تمام روحانیون اعتصاب بکنند، آیا اتفاق خاصی می افتد؟

عالم اهل عمل، در جامعه دینی از مهم ترین شخصیت های اجتماعی است که نیاز به او بسیار روشن است. و از همین رو فرموده اند مرگ یک عالم شکاف جبران ناپذیری است.

آیا مسلمانان می توانند نظریه داروین را قبول کنند؟

از منظر زیست شناسی، اسلام موضع خاصی در مقابل نظریه داروین ندارد. از منظر هستی شناسی، این نظریه منطقا هیچ ارتباطی با بحث خالق ندارد. اما از منظر تاریخی، واقعا تعارضی وجود ندارد.

آیا دین برای انسان است یا انسان برای دین؟

فارغ از نگاه مومنانه نیز دین فوائد بسیاری دارد. اما نکته مهم این جاست که با تمسک به دین و تسلیم در مقابل آن می توان از این فوائد بهره کامل برد. و نگاه اومانیستی که به خود اجازه تغییر دین را می دهد، خود را از دین محروم می کند.

دلیل وجود این همه شبهه دینی چیست؟ آیا دین غلط است که این همه شبهه دارد؟

نه شبهات به انتها می رسند و نه شبهه ای بدون پاسخ می ماند. فقط افراد متمایز می شوند و صف مومنان از صف کفار جدا می شود. که عده ای به دنبال طرح شبهات جدید یا بازآفرینی شبهات قبلی یا ترویج آن در قالب های متنوع هستند، و عده ای نیز به شبهات جواب می دهند و به تحکیم آیات الهی مشغول هستند. تا در این میان افراد تازه وارد نیز عیارشان سنجیده شود و به یکی از دو صف ملحق شوند.