شهر سوال ـ در بیان تکثر در عین وحدت به زبان ساده تر می توان گفت: تمایلات مادی و پست همزمان با تمایل به معنویات دو جنبه مختلف یک وجود هستند. و یک وجود است که به دلیل شئون مختلفش، این گرایشات را دارد. وقتی روح به جنبه تدبیر بدن مادی مشغول است، گرایشات مادی و پست دارد و هنگامی که به اصل و حقیقت خود نزدیک تر می شود، تمایلات معنوی دارد. البته نفس با تربیت و سلوکی که پیدا می کند، می تواند در یک جنبه قوی تر شده و جنبه های دیگر در آن ضعیف شوند. روح می تواند در مراتب طولی از نفس اماره دور شده و به نفس مطمئنه برسد و می تواند هم زمان با نفس اماره، سرزنش ها و کشش های نفس لوامه را نیز تجربه کند.
کلام و عقاید
آیا حضرت محمد (ص) غیر از قرآن معجزه دیگری داشتند؟
شهر سوال ـ علاوه بر قرآن مجید که اعجاز جاودانه آن آشکار و بدیهی است، پیامبر اسلام(ص) معجزات فراوانی دارد؛ که برخی از آنها در آیات قرآن و کتابهای سیره نویسان ثبت شده است. و آنچه که در قرآن آمده نیز از نظر تاریخی مسلم است. چون قرآن از تواتر تاریخی بهره مند است که بالاترین درجه در اعتماد به یک مطلب تاریخی است. شماری از این معجزات عبارت است از:
کدام پیامبران امام نیز بوده اند؟
شهر سوال ـ پیغمبرى كه در خواب میبیند و صدا را میشنود و در بیدارى میبیند و او امام است مانند پیغمبران اولو العزم، ابراهیم (ع) مدتى پیغمبر بود و امام نبود تا خدا فرمود: «إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ»[بقره/۱۲۴] من ترا امام مردم قرار دادم ابراهیم گفت از فرزندان من هم؟» خدا فرمود «پیمان من بستمكاران نرسد» كسى كه غیر خدا یا بتى را پرستیده امام نگردد.
آیا روح سرگردان داریم؟
شهر سوال ـ برای پاسخ به این سوال باید روشن شود که منظور از روح سرگردان چیست. آیا منظور روحی است که جسمش در بین مرگ و زندگی مانده، مثل کسی که دچار کما شده است؟ یا روحی که لحظه مرگ را می گذراند و نمی داند که چه حالی در انتظار اوست؟ یا روحی که در برزخ قرار دارد و هنوز در بند تعلقات دنیایی خویش است؟
آیا یاران شیطان از میان انسانها میباشند یا از افرادی از جنس خودش؟
شهر سوال ـ شیطان نام عام است بمعنی موجود شرور که هم ابلیس را شامل میشود و هم هر موجود صاحب شر را. بنابراین هم انسانهای شرور و هم از اجنه که از جنس ابلیس هستند میتوانند جزو یاران ابلیس(شیطان) باشند. چرا که در هدف کمک کار و یار ابلیس اند.
آیا ولی فقیه می تواند درباره مال و جان و ناموس ما تصمیمی بگیرد؟
شهر سوال ـ پس تصمیم گیری نسبت به مال و جان فرد، وقتی به دست ولی فقیه است، که بحث از مصالح جامعه و حکومت باشد. مثلا جنگ پیش آمده و لازم است که عده ای برای دفاع از کشور اقدام کنند، در اینجا تبعیت از دستور ولی فقیه بر همه لازم است و ولی فقیه می تواند ما را به جنگ بفرستد، اگر چه این تصمیم به جان ما مرتبط است. یا به عنوان مثال، کسی اموالش را صرف خریداری یک کالا نموده و آن را احتکار کرده و در جامعه اخلال ایجاد کرده است، در اینجا ولی فقیه می تواند، اموالی که او احتکار کرده، را ضبط نموده و بدون نیاز به اجازه او، در اختیار جامعه قرار دهد. (البته این گونه کارها می تواند با مکانیزم هایی که ولی فقیه تعیین کرده انجام شود نه اینکه لزوما مستقیم وارد عمل شود)
خدا كجاست؟
شهر سوال ـ این گونه سوالات بیشتر به این دلیل پیش می آیند که انسان همه چیز را با خود مقایسه می کند و چون خود او نیازمند مکان است، فکر می کند همه چیز باید مکان داشته باشد. باید برای فاصله گرفتن از این گونه عادات ذهنی می توانیم در وجود خودمان بیندیشیم، هنگامی که خواب هستیم و به عالم رویا فرو می رویم، آیا مکانی را اشغال می کنیم؟
چرا خدا ما را دچار مصیبت ها و سختی ها می کند؟
شهر سوال ـ فرض کنید دو نفر در جایی مشغول به فعالیت هستند، رئیس آن مرکز یکی را ده بار به ماموریت می فرستد، و دیگری را دو بار به ماموریت می فرستد. ایا شما با دیدن این تفاوت ، نتیجه می گیرید که بی عدالتی رخ داده است؟ یا اگر حقوق هر کدام متناسب با فعالیتشان باشد، می پذیرید که عدالت به صورت کامل اجرا شده است؟
اگر مقبولیت حکومت در اسلام لازم است، وقتی مردم حکومت اسلامی را نخواهند، چه می شود؟
شهر سوال ـ حضرت علی (ع) تنها کسی بود که خلافت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای او مشروع بود. اما ایشان بعد از رسول خدا (ص) ۲۵ سال خانه نشین بودند. و بعد از گذشت این مدت ، (که سر مردم به سنگ خورده و ثمره جهالت خود را چشیدند ) با اقبال و فشار مردمی، حکومت را پذیرفتند. از اینجا درس گرفته ایم که بدون اقبال مردمی، مردان خدا حکومت تشکیل نمی دهند.
چرا همه چیز به خالق نیاز دارند اما خود خدا به خالق و علت نیاز ندارد؟
شهر سوال ـ توضیح عقلانی مساله در برهان امکان و وجوب به روشنی پیدا می شود. و در آن برهان به خوبی روشن می شود که ما باید یک علتی داشته باشیم که معلول نباشد. چونکه دور و تسلسل باطل است و وقتی که یک علت، معلول نبود، یعنی وجودش از خود اوست. پس نیازی ندارد که وجودش را از جای دیگری به دست آورده باشد.