شهر سوال ـ باید بگوییم که خدای متعال جزئی از چرخه هستی به مثابه علل دیگر هستی نیست. و چنین تفکری کاملا اشتباه است. مشکل معرفتی جامعه غرب درباره خدا به عدم فهم همین مساله باز می گردد. آنها خدای متعال را جزئی از این چرخه می دیدند. بنابراین با یافتن حلقه های این چرخه، هر چه می گذشت جای خدا تنگ تر می شد. و در نهایت روزی رسید که خدای ذهنی آنها به طور کلی بازنشسته شد! چون دیگر هیچ جای چرخه معضل حل نشدنی نبود. و اگر هم قسمتی از چرخه یافت نشده بود، روشن شده بود که می توانند در آینده آن بخش چرخه را نیز بفهمند.
کلام و عقاید
چرا بعد از اعتقاد به خدا، مشکلات مادی برطرف نشده است؟
شهر سوال ـ و غیب نیز ابعاد مختلفی دارد. از زندگی پس از مرگ که اکنون جزئیات و چگونگی آن را نمی دانیم تا حضور فرشتگان و شیاطین در زندگی روزمره ما! و طبیعتا غیب چیزی نیست که بتوانیم آن را با حواس ظاهری خود بیابیم. در نتیجه فرقی بین مومن و کافر در عالم غیب (غیب اکنون و غیب آینده) وجود دارد که برایمان قابل مشاهده نیست. مگر اینکه حجاب های دنیای مادی کنار برود و وارد عالم دیگر شویم. بنابراین باید در نظر داشت که ندیدن فرق؛ دلیل بر نبودن آن نیست.
آیا حضرت علی (ع) در زمان حکومتشان؛ به دلیل مصلحت قوانین دینی را تغییر می دادند؟
شهر سوال ـ در ابتدا باید به این نکته دقت کرد که تغییر قوانین دینی، از یک منظر تغییر قانون نیست. بلکه با دقت روشن می شود که موضوعات دچار تغییر می شوند و هر موضوعی حکم خاص خویش را به همراه می آورد. به عنوان نمونه نماز باید به صورت ایستاده اقامه شود. و از سویی می دانیم که برای اشخاص ناتوان حکم به قیام در نماز نمی شود و نماز نشسته و حتی خوابیده آن ها نیز صحیح است. آنچه در اینجا عوض شده، حکم نیست. بلکه حکم ایستادن برای شخص توانا است و شخص ناتوان حکم دیگری دارد. بنابراین موضوع قانون عوض می شود و قانون برای هر موضوعی همیشه ثابت است.
صحنه هایی که احساس می کنیم در گذشته دیده ایم، ناشی از چیست؟
شهر سوال ـ این تمایلات می تواند به نظریاتی چون تناسخ گره بخورد. همان گونه که بعضی از مسلمانان کم اطلاع آن را به عالم ذر گره می زنند! در حالی که چنین تجربه ای هرگز نمی تواند استدلالی برای تناسخ یا عالم ذر باشد.
چرا توهین به ولی فقیه مجازات دارد؟ آیا در زمان پیامبر (ص) نیز چنین بود؟
شهر سوال ـ این عمل نسبت به رهبر جامعه، خطای بزرگتری محسوب می شود و می تواند مجازات سنگین تری نیز در پی داشته باشد. چون تضعیف جایگاه رهبر جامعه، آسیبی است که به تمام اجتماع و نهادهای آن وارد می شود. و چنین خطایی علاوه بر اینکه جنبه شخصی داشته، از منظر شخصیت حقوقی رهبر نیز باید مد نظر قرار بگیرد.
آیا بالاتر بودن امام از پیامبر، به معنای پیامبر بودن امام نیست؟
شهر سوال ـ مطابق آیات قرآن، قطعا مقام امامت، از مقام پیامبری، برتر است. چون حضرت ابراهیم (ع) دارای مقام پیامبری بودند و بعد از طی مراحلی از آزمایش های الهی ، لایق مقام امامت شدند:
علم امروز با تشریح مغز، علت تمام حالات انسان، را یافته است. دیگر جایی برای روح نمانده است.
شهر سوال ـ مغز سر مقرّ و مسكن نفس ناطقه است و جاى تخیّل و حفظ و ذكر و تمیزست. و مغز سر بسه قسمت است نزدیك حكما: قسم پیشین ازو مر تخیّل (را) است، كه نفس بدین قسم تخیّل كند مر صورتهاء دیدنى و شنودنى را، كه راه علم سوى نفس این دو راه است: یكى بینائى و دیگر شنوائى. و قسم میانگین از مغز سر مر حفظ راست كه نفس بدو یاد گیرد دیدنیها و شنودنیها (را). و قسم پسین از مغز سر مر ذكر راست كه نفس بدان قسم یاد كند مر یاد گرفتها را.[۳]
رابطه روح با جسم انسان و ماده چیست؟
كسى كه فى الجمله به تاریخ فلسفه در عصر جدید آشنا باشد مى داند كه تا چه اندازه همت فلاسفه جدید صرف پیدا كردن نوع ارتباط امور بدنى و امور روحى شده و تا چه اندازه مكتبهاى مختلف به وجود آمده و نظریه هاى گوناگون پیدا شده و تا چه افراط و تفریط هایى پیش رفته اند، تا آنجا كه عده اى نمودهاى روانى و پدیده هاى نفسانى را خاصیت عادى و طبیعى تركیبات ماده دانستند و منكر هر نوع «ثنویت» و دوگانگى بین روح و بدن شدند، و برخى دیگر جسم و ماده را بى حقیقت و صرفاً نمایشى براى روح دانستند و از این راه «ثنویت» و دوگانگى روح و جسم را به خیال خود از میان برداشتند، گروهى هم از این تلاشها خسته شدند و تحقیق این بحث را از حدود قدرت بشر خارج دانستند.
چرا از نظر اسلام مقام سادات بیش از دیگران است؟
شهر سوال ـ حتی در جایی که شرف ائمه یاد می شود، اهل بیت (علیهم السلام) علت آن را ذکر می کنند تا مردم بدانند که سبب اصلی شرف چیست: مردى بحضرت رضا (ع) عرض كرد بخدا قسم كه در روى زمین از جهت پدر احدى با شرف تر از تو نیست آن بزرگوار فرمود تقوى پدران مرا مشرف ساخت و اطاعت خدا ایشان را بهره مند گردانید.[۳]
آیا خدا می تواند بصورت یک انسان به انسان دیگر تجلی کرده باشد؟
شهر سوال ـ تجلی به معنای ظاهر شدن و آشکار گشتن است. پس قبل از هر چیز باید دقت کنیم که معنای تجلی خدای متعال، در یک انسان، حلول خدا در انسان نیست. چون یک موجود بی نهایت نمی تواند در یک موجود محدود، حلول کند و حلول خدا در هر چیزی، یک اندیشه واضح البطلان است.