خداشناسی

علت شرها و اختلاف ها در دنیا چیست؟ چرا خدا همه چیز را خوب خلق نکرده؟

شهر سوال ـ آدم عرض كرد: خداوندا، اگر آنها را یك جور خلق مى ‏كردى و به همه آنها یك طبیعت و ذات، و روزى و عمر یكسان مى‏ دادى بهتر نبود؟ چون در آن صورت آنها نسبت به هم تعدى نمى‏ كردند و میان آنها حسد و كینه و بغض پدید نمى ‏آمد. خلاصه هیچ گونه اختلاف با هم نداشتند؟

آیا کفر و شرک بر توحید مقدم بوده اند؟

شهر سوال ـ «كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْكُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فیهِ إِلاَّ الَّذینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ[بقره/۲۱۳] مردم (در آغاز) یك دسته بودند (و تضادى در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایى در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و كتاب آسمانى، كه به سوى حق دعوت مى ‏كرد، با آنها نازل نمود تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داورى كند. (افراد باایمان، در آن اختلاف نكردند) تنها (گروهى از) كسانى كه كتاب را دریافت داشته بودند، و نشانه ‏هاى روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگرى، در آن اختلاف كردند.»

آیا همیشگی بودن عذاب جهنم در مقابل چند ده سال گناه، غیر عادلانه نیست؟

 عذاب جهنم

شهر سوال ـ اما یک نوع از آثار منفی، تکوینی و حقیقی هستند و در آن تناسب با تخلف صورت گرفته معنا ندارد. مثلا کسی یک لحظه دیر ترمز کرده و دچار تصادف شده و برای همیشه فلج می شود. یا کسی یک لحظه بی احتیاطی کرده و چاقو به چشمش خورده و برای همیشه کور می شود. یا کسی یک کبریت روشن کرده و بازار بزرگی را به آتش کشانده و ... در این موارد تناسب عمل با نتیجه معنا ندارد. و تنها سخن منطقی این است که در مواضع حساس تر، احتیاط ها شدید تر باشد.

انرژی و ماده هرگز از بین نمی روند، پس چرا نمی توانند خدا باشند؟

انرژی و ماده

شهر سوال ـ با دقت در پدیده های هستی که نشانه ای از آفریدگار هستند، صفاتی از خالق روشن می شود که آن صفات در ماده و انرژی وجود ندارند و به همین دلیل، ماده و انرژی نمی توانند خالق هستی باشند.

سميع و بصير بودن خداوند

شهر سوال ـ «سميع» در قرآن به ظاهر در دو معنى به كار رفته است: يكى به معنى حضور مسموعات نزد خدا و اين معنا بيشترين سهم را در استعمال دارد، و ديگرى به معنى مجيب چنان كه مى فرمايد:« ...سَمِيعُ الدُّعَاء»[۸] حق اين است كه سميع يك معنا بيش ندارد و آن شنيدن است وخدا در هر حال، دعاى بندگان را مى شنود، ولى گاهى مقرون به اجابت هست و گاهى نيست، وجمله (سَمِيعُ الدُّعاء)، جامع بين اين دو معنا است و اگر فرض كنيم كه مقصود از سميع الدعاء، مجيب الدعاء است، اين خصوصيت از لفظ استفاده نمى شود، بلكه از قراين خارجى به دست مى آيد.

چرا نباید از حکمت کارهای خدا بپرسیم؟

 خدا

شهر سوال ـ خدای متعال کار حکیمانه به شکلی که انجام می دهیم، ندارد. چون تمام کارهای حکیمانه ما، در جهت برطرف کردن نقص یا به دست آوردن فایده ای برای خودمان است. در حالی که نقص در خدای متعال راه ندارد و هیچ کمالی نیست که او نداشته باشد و بخواهد به دست بیاورد. پس حکمت الهی، در رساندن نفع به دیگران و واصل کردن آن ها به غرض از خلقتشان است.

چگونه ممکن است خدای مهربان، انسان را عذاب کند؟

شهر سوال ـ در واقع همیشه باید متوجه باشیم که اگر از امری ناشناخته تعجب کردیم، به دلیل جهل، مسائل روشن و واضح را انکار نکنیم. و جهل خود را به مسائل روشن سرایت ندهیم. عدم رعایت همین اصل معقول سبب شده که ستیزه گری های بسیاری رخ دهد که ریشه آنها جهالت است و انسان ها به دلیل نفهمیدن بعضی از مسائل، حقایقی را انکار می کنند.

با توجه به هدف یکسان از آفرینش انسان ها، آیا عدالت در یکسانی شرایط همگان نیست؟

آفرینش انسان ها

شهر سوال ـ ثانیا حق انتخاب بشر، خواه ناخواه شرایط را متفاوت خواهد کرد. انسان هایی که می خواهند از حق انتخاب خود سوء استفاده کنند و مسیر طغیان را برمی گزینند، در زندگی دیگران دخالت می کنند، و تجاوزهایی را انجام می دهند، در نتیجه زندگی دیگران تحت تاثیر آنها قرار خواهد گرفت. و اگر بنا باشد دست این تجاوزکاران به صورت تکوینی بسته باشد، معنایی برای انتخاب باقی نخواهد ماند، و همه مجبور به برگزیدن درستکاری خواهند بود.

اگر خدا عادل است، پس چرا بین بندگان فرق گذاشته و مثلا ائمه بدون کوشش دارای علم هستند؟

 عادل

شهر سوال ـ در واقع اوضاع اجتماع بشری و اختلاف استعدادهای آنان به این شکل است که خدای متعال با توجه به شناخت آینده و ذاتیات هر شخص، به اندازه توان او، استعدادهایی در نهادش قرار می دهد. که این استعدادها، خود تعیین کننده میزان مسئولیت افراد است. و کسی که به درک واقعیت این دنیا برسد و معاد را زندگی اصلی خود بداند، می فهمد که میزان استعداد اولیه مهم نیست. بلکه میزان تلاشش برای به کار گیری آن مهم است. و اگر خدا به کسی بیش از اندازه توانش، امکانات بدهد، در حق او ظلم کرده است.

آیا می توانیم بگوییم الاهیون به دنبال چرایی هستند و بی خدایان به دنبال چگونگی؟

شهر سوال ـ در تفاوت چرایی و چگونگی می توانیم بگوییم که چرایی در فلسفه روشن می شود و چگونگی وظیفه علوم طبیعی است. مثلا در فلسفه بحث می شود که چرا فلان پدیده ایجاد شد و در علوم طبیعی می گویند چگونه آن پدیده را مهار کنیم؟ به عبارتی فلسفه چرایی ها را پاسخ می دهد و علوم طبیعی چگونگی ها را تبیین می کند.