انسان موجود مرکب از دو پدیده است که یکی مجرد و دیگر مادی است. ترکیب آن دو بدین معنا است که ترکیب روح و بدن یک ترکیب اتحادى است. روح و بدن یک وجود موجود هستند. بر اثر این ترکیب است که حقیقتى به نام انسان شکل مى گیرد. روح بى بدن نمى تواند به هستى خود ادامه دهد و بدن هم بى روح نمى تواند موجودیت خود را حفظ کند.
حقیقت انسان
خداوند متعال چه اسبابی برای هدایت بشر فراهم کرده است؟
خداوند متعال همه بندگان خود را دوست دارد و مقدمات و وسائل هدایت را برای آنان فراهم کرده و به آنان اختیار داده است تا با اختیار خود هر راهی را که می خواهند برگزینند.
میان روح و بدن چه نسبت و رابطه ای برقرار است؟
بدن ظرف حلول روح نسیت، چون روح موجود مجرد است و موجود مجرد در ظرف مکانی حلول نمیکند، در عین حال روح خارج از بدن هم نیست، چون روح مدبر بدن است و حیات و وجود بدن به روح است، بنابر این روح محیط بر بدن است و احاطه او بر بدن نه از باب حلول وقیام حلولی بلکه از باب احاطة قیّومی است که جلوهای از احاطه قیومی خداوند بر عالم و آدم است و بدن در پرتو احاطه قیومی و تدبیر نفس زنده و موجود است.
زندگی انسان جبر است یا اختیار؟
بسیاری از حوادث و رویدادها و اتفاقات در زندگی انسان پیش می آید که به ظاهردر تحقق آنها نقش ندارد مانند مرگ، ازدست دادن مال یا بستگان، آسیب دیدن از بلایای طبیعی و... ولی در همه این موارد انسان در نحوه عکس العمل وبرخورد با آنها آزاد و مختار است
آیا سرنوشت ازدواج هر کسی از پیش تعیین شده است؟
بی تردید انسان در سرنوشت خود با اراده واختیار است وهرگز مجبور به کاری نیست او با اراده واختیار خود عمل می کند باید توجه داشت که خداوند از ازل آگاهی دارد که یک کار با علل و شرایط خاص خود در یک زمان و مکان خاصی صورت می گیرد که از جمله علل و شرایط، اختیار و آزادی انسان است.
علیرغم تهدید انسان به جهنم، چگونه می توان مدعی آزادی و عدم جبر شد؟
اگر جبر علت و معلول نباشد، و نتایج فعل انسان به طور قطعی رخ ندهد، اختیار داشتن بی معنا خواهد بود. چرا که نمی توان قبل فعل، بررسی و سنجش انجام داد و با توجه به نتایج یکی را انتخاب کرد و این گونه همه امور از دست انسان خارج خواهد شد.
عالمان دین و آخوندها، تاکنون چه اختراع و اکتشافی کرده اند و چه فایده ای برای بشر داشته اند؟
اگر از اینکه قریب صد سال پیش تمام علوم در حوزه های علمیه تعلیم داده می شد، صرف نظر کنیم؛ آیا فایده فقط در اختراع و اکتشاف است؟ آیا بشر بدون تکنولوژی طعم خوشبختی را نچشیده و آیا تکنولوژی همه را خوشبخت کرده است؟
آیا دین و مذهب زاده جبر و جغرافیا نیست؟
همه انسان ها، از محیط خود اثر می پذیرند، اما هیچ کس مجبور شرایط محیطی نمی شود. بلکه محیط تنها یک عامل موثر در انتخاب است. ضمنا آنچه امروز بیشتر در شرایط محیطی امروز، و تحت فشار آن انتخاب می شود، بی دینی ای است که با تبلیغ تمدن غربی، نوعی کلاس و افتخار قلمداد می شود.
دین چگونه با اختیار معتقد است در حالی که غیر مومنان را به جهنم تهدید کرده است؟
اختیار در چند ساحت معنا می یابد. بعضی مواقع منظور از اختیار، مقابل جبر فلسفی است که صرف وجود دو راهی علیرغم هر شرایطی برای اختیار کافیست. و بعضی مواقع اختیار به معنای عدم وجود اکراهی از جانب اجتماع برای ترجیح دادن یک گزینه است. اختیار مد نظر سوال غیر از هر دو نوع است و اشکال به حاکمیت وجود عقل در انسان است.
موضع اسلام در مقابل هنر چیست؟
قلب و عقل دو بخش مهم و محوری وجود انسان است و اگر عقل طالب حقایق است، قلب طالب لطایف است. و در دین نیز به هر دو بخش توجه شده، و حقایق را در قالبی لطیف ارائه کرده است.