هدایت یا گمراه کردن و اضلال خدای متعال تنها در حق کسانی معنا دارد، که خودشان هدایت یا گمراهی را انتخاب کرده اند. که توجه به کلماتی نظیر فاسق، ظالم و... نشان می دهد خود شخص، خود را به گمراهی کشانده است.
حقیقت انسان
آیا عقیده به قضا و قدر انسان را از فعالیت و کوشش بازنمیدارد؟
قدر و تقدیر نسبت به انسان این طور است که خداوند مقرر و اندازه گیری کرده که بشر افعال و کارهای خود را از روی اختیار انجام دهد، نه این که تقدیر، او را به انجام یک طرف مجبور سازد. پس تقدیر به معانی مجبور ساختن نیست. انسان به هر سو که رو آورد، قضا و قدر او است که با دست خود آن را انتخاب میکند.
آیا به دنیا آمدن فردی در کشور مسلمان و فرد دیگری در کشور غیرمسلمان، جبر در انتخاب دین و آیین او نیست؟
سهم آدمی از مقدرات الهی این است که خداوند اراده و اختیار را برای آدمیان مقدر کرده است ؛یعنی خداوند در قضا و قدر عینی خود چنین مقدر کرده که انسان ها با اراده و اختیار خود عمل کنند و هیچ گونه جبری به آنها در نحوه عملکردشان وجود نداشته باشد. از این روی حکیم صدرالمتألهین تصریح کرده:« آدمی در مختار بودنش مجبور است ؛یعنی برای او از سوی خداوند مقدر شده که با اراده و اختیار عمل کند. پس اختیار انسان اختیاری نیست بلکه انسان در مختار بودنش مجبور است و نمیتواند مختار و با اراده نباشد».
چرا خداوند یزید را خلق کرد که چنین جنایاتی مرتکب شود؟
از نظر اسلام و فلاسفه اسلامی انسان در تمامی کارهایی که از او سر می زند، مختار و آزاد است . در عین حال تقدیر الهی است که او را به هر سو می کشد، و این دو هم تضاد و منافات ندارند؛ زیرا مختار بودن انسان جزء تقدیرات و قضا و قدر الهی است . پس بر اساس تقدیر باید اختیار داشته باشد.
آیا ازدواج و همسر انسان طبق قسمت است یا اینکه خودمان انتخاب می کنیم؟
فرقی نمی کند که خودمان انتخاب کرده ایم یا شخص دیگر یا آنکه دلیل آن را نمی دانیم، به هر حال معنای دقیق تقدیر الهی همه این ها را در بر می گیرد و بر خلاف تصور عوام، تصمیم ما با تقدیر الهی با یکدیگر تعارض ندارند.
آیا خدا فقط کارهای کلی عالم را انجام می دهد؟ اگر خیر پس کارهای شر را چگونه توجیه کنیم؟
ارتباط خدا با فعل بشر، یک ارتباط طولی و همزمان با ارتباط فاعل مخلوق است که نافی مسئولیت بشر نیست و به دلیل تفاوت موجود در نوع تعلق فعل به خدا و بشر، زشتی های فعل به بشر مربوط است. در عین اینکه مطابق توحید فاعلی، آن کار فعل خدا نیز هست.
آیا روح و جسم یک ترکیب متحد هستند؟
نظریه رایج دلالت بر تجرد روح دارد اما پذیرش تجرد کامل روح از ماده و خصوصیات ماده ،دلیل بر بیگانگی روح با ماده و عالم ماده ندارد، بلکه نظریه صحیح آن است که روح اگر چه ذاتاً مجرد از ماده است، اما تعلق به بدن و جسم دارد. دلیل روشن این مسأله تعلق روح به بدن انسان ها در عالم دنیا است.
اختیار انسان چطور با علم خداوند به اسرار درونی او و بحث قضا و قدر جور در می آید؟
این که از یک طرف مسئله تقدیر الهی مطرح است و از طرف دیگر اختیار انسان، به این معنا است که خداوند مقرّر کرده است که انسان با اختیار و اراده خود، یکی از راهها را انتخاب کند و آن راهی که انسان با اراده خود انتخاب کرده، همان است که مقدّر است. خداوند به علم الهی خود می داند که انسان با اختیار خود چه راهی را انتخاب کند این قضا و قدر الهی است.
آیا اختیار انسان در این دنیا محدود است؟
اختیار انسان محدود نیست، انسان هرگونه که بخواهد رفتار نماید به لحاظ تکوین آزاد است، چه این که انسان با عمل خود آینده و آخرت خود را به لحاظ بهشتی یا جهنمی بودن بر می گزیند. و چون انسان اختیار دارد، وجود عقوبت و جهنم لازم و ضروری است. یعنی مجازات و پاداش بر عمل اختیاری معنا دارد، نه برای عمل جبری. انسانی که اختیار نداشته باشد، مسئول اعمال خود نیست و جزا و پاداش معنا ندارد.
حقیقت روح چیست؟ آیا احضار ارواح و دیدن روح گذشتگان ممکن است؟
اگر منظور دیدن با چشم مادی باشد، این ادعا بی معنی است، چون روح ازمجردات است و قابل رؤیت حسی نیست. اگر منظور نوعی ادراک از ویژگی های روحی افراد باشد که این امر برای هرکسی به شدت وضعف ممکن است؛ در هر حال باید دانست دقیقا مراد این افراد چیست.