آیا خدا فقط کارهای کلی عالم را انجام می دهد؟ اگر خیر پس کارهای شر را چگونه توجیه کنیم؟
قبل از هر چیز باید توجه کنید که این مساله، از مباحث دقیق و ظریف است. پس باید قاعده مواجهه با این گونه مسائل را رعایت کنید .یکی از قواعد بسیار مهم در این گونه مسائل آن است که به دلیل برخی ابهامات و نقاط غیر شفاف، مسائل قطعی و مسلم را انکار نکنید.
شما در بین افراد مشهور مشاهده می کنید که عده ای قائل به جبر شده اند. حال آنکه یک بچه دوساله نیز می فهمد که مختار است، و از همین رو دستش را پس از برخورد با جسم داغ سریع کنار می کشد.
این لغزش به دلیل عدم رعایت قاعده فوق در هنگام مواجهه با مساله پیچیده مثل مساله اختیار و جبر است.
پس اگر در نهایت مساله را متوجه نشدید، برای انکه دچار تشویش نباشید، لیستی از مسائلی که به طور قطعی و یقینی در ارتباط با این مساله می دانید، یادداشت کنید، و بعد ابهام های خود را لیست کنید و از خود بپرسید آیا دانستن آن موارد مبهم، برایتان ضروری است؟
ائمه اطهار علیهم السلام در جواب بعضی افراد که از جبر و اختیار می پرسیدند، می فرمودند: دریای عمیقی است، در آن وارد نشوید . به هر حال قوه ادراک انسان محدودیت هایی دارد و لازم نیست که انسان بر تمام اسرار هستی آگاه شود. کما اینکه توان درک افراد در مقایسه با یکدیگر متفاوت است.
اما درباره جواب خاصی که مطرح شده است:
بنا بر توحید فاعلی، هیچ فعلی خارج از اراده الهی رخ نمی دهد و فاعل همه کارها خداست .چرا که مخلوقات در مقابل خدا از خود استقلالی ندارند. و وقتی اصل وجود مخلوقات از خداست و لحظه ای بدون عنایت الهی وجود ندارند، معلوم است که اعمالشان نیز از خداست. البته این بدان معنا نیست که مخلوقات در قبال فعل خود مسئولیتی ندارند. چون رابطه خدا و مخلوق یک رابطه عرضی نیست بلکه یک رابطه طولی می باشد.
در رابطه عرضی، ارتباط با یک چیز، نافی سایر ارتباط هاست. مثل اینکه اگر فلان ماشین برای شما باشد، پس برای حسن و تقی و ... نیست. اما در رابطه طولی، ارتباط یک چیز ، همزمان با چند متعلق برقرار است. مثل اینکه شیشه ماشین، در عین اینکه برای ماشین است برای شما نیز می باشد.
با این توضیح باید بگوییم: تدبیر خدا بر همه چیز گسترده شده، و این گونه نیست که خدای متعال در بخش هایی هیچ کاره باشد. اما این تدبیر نافی نقش مخلوق نیست. و نکته اینجاست که نوع ارتباط یک فعل با مخلوق با نوع ارتباط آن فعل با خالق می تواند متفاوت باشد. کما اینکه ارتباط بین شیشه ماشین با ماشین، عین ارتباط آن با مالک ماشین نیست. مثلا کثیف بودن شیشه ماشین ، کثیفی ماشین است اما کثیفی مالک ماشین نیست در عین اینکه آن شیشه هم برای مالک ماشین است.
در فعل شر و جنایت باری که بشر مرتکب آن می شود، مخلوق اراده سوء داشته و در حالی مرتکب ظلم شده، که گزینه مقابل انتخابش، عدل بوده است. اما ارتباط آن فعل با خدا، در دادن حق انتخاب به مخلوق، دادن قدرت به او و ... است و گزینه مقابل اراده خدا در آن فعل، سلب اختیار از بشر است. و همین تفاوت ارتباط سبب می شود که آن فعل از جانب مخلوق قبیح و از جانب خدا، حسن باشد.
نظرات