چرا قرآن خدا را به پروردگار دو مشرق و دو مغرب توصیف کرده است؟
كره ى زمین، از یك طرف داراى دو قطب مغناطیسى است كه به نام شمال و جنوب خوانده مى شود. از طرف دیگر چون زمین داراى دو حركت وضعى (به دور خود) و انتقالى (به دور خورشید) است. به نظر مى آید كه خورشید صبحگاهان از یك طرف خارج و كمكم بالاى سر ما مى آید و سپس به هنگام شامگاهان از طرف دیگر فرو مى رود. در عرف مردم و اصطلاح علمى آن طرف كه خورشید طلوع مى كند به نام «شرق» و آن طرف كه خورشید غروب مىكند و نام «مغرب» نامیده مى شود. و با دقت عقلى و علمى ثابت مى شود كه زمین مشرقها و مغربهاى متعددى دارد. چون:
۱. چون زمین به شكل كره است و به دور خورشید حركت مى كند، در هر نقطه ى زمین یك مشرق و مغرب وجود دارد.
۲. خورشید در هر روز ساعت معین طلوع و غروب مى كند كه با ساعت طلوع و غروب روز قبل و بعد متفاوت است. بنابر این تعداد روزهاى سال مشرق و مغرب داریم.
۳. نقطه طلوع و غروب خورشید در هر روز با روز قبل مقداری تفاوت دارد.
بنابراین مشرقها و مغربهاى متعددى وجود دارد. و تعبیر به مشرق و مغرب یا مشرق ها و مغرب ها با مبانى علمى منافى نیست.
و درباره دو مشرق و دو مغرب به طور خاص می توان چند وجه را بیان کرد:
«رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ؛[الرحمن/۱۷] او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است.»
۱. مقصود از دو مغرب، مغرب تابستان و زمستان و مقصود از دو مشرق، مشرق تابستان و زمستان است كه با همدیگر متفاوتند. و نهایت اختلاف نقاط طلوع و غروب در این دو فصل وجود دارد. چنان كه حضرت على(ع) به همین وجه اشاره نموده اند: «مشرق تابستان و زمستان هر كدام بر حد خود است»[۱]
و همین دو مشرق و دو مغرب که اشاره به فصول مختلف دارد، نشان دهنده یکی از آیات الهی و نعمت های اوست که در تامین روزی انسان موثر هستند.
۲. مقصود از دو مشرق و دو مغرب، مشرق و مغرب خورشید و ماه است. طبق این تفسیر چون ماه و خورشید هر كدام طلوع و غروب خاص خود را دارند، واژه ى مثنّى به كار رفته است.
۳. مقصود از مشرقین پیامبر اكرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) مى باشد و مراد از مغربین امام حسن(ع) و امام حسین(ع) باشند. این مطلب بیان باطن یا تأویل آیه است كه در طلوع اسلام پیامبر(ص) و على(ع) بودند و امام حسن و امام حسین(ع) در دوره ى غروب اسلام اصیل از صحنه جامعه بودند كه شهید شدند.
براى آگاهى بیشتر ر. ك:
- رضایى اصفهانى، محمد على، پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، رشت، انتشارات مبین، ۱۳۸۰، چاپ اول، صص ۱۹۵- ۱۹۱.
- مكارم شیرازى، تفسیر نمونه، چاپ تهران، دارالكتب الاسلامیه، صص ۱۲۱- ۱۲۰
- علامه طبرسى، مجمع البیان، ذیل آیه.
[۱]. هویزى، نورالثقلین، بیروت، نوشته التاریخ العربى، ج ۷، ص ۲۱۳.
نظرات