چرا با وجود نذر و نیاز و دعا، برخی از آرزوهای ما برآورده نمی شود؟
خداوند کریم امر به دعا و ضمانت به استجاب کرده است، پس دعا را مستجاب مینماید، ولی استجابت دعا این نیست که فرمانبردار دستورات دعا کننده باشد و یا حتماً همان چیزی که او خواست را در همان زمانی که او خواست بدهد.
بدیهی است که اگر خداوند دعای همه بندگانش را مستجاب نمینمود، یا همه هلاک شده بودند و یا حتی مؤمنین و دعا کنندگان نیز در شرایط خیلی خیلی ناخوشایندی به سر میبردند، چرا که از نظر لطف الهی محروم شده بودند. لذا به پیامبرش (ص) به بندگانم بگو اگر دعا شما نبود که به شما نظر نمی کردم، و بدیهی است هر کس تکذیب کند، خودش لوازم عذاب خود را فراهم کرده است:
« قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا» (الفرقان، ۷۷)
ترجمه: بگو اگر دعاى شما نباشد پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمىكند در حقيقت شما به تكذيب پرداخته ايد و به زودى [عذاب بر شما] لازم خواهد شد.
خداوند کریم دعا را مستجاب مینماید، اما دنیا را دار جبر نیافریده که اگر هیچ شرطی نیز برای تحقق امری فراهم نبود و یا به قولی مصلحت نبود نیز به زور و یا به صورت معجزهای آن را به مصلحت نماید. قضا و قدر، علت و معلول، تأثیر و تأثر، حرکت و محرک و...، همه لوازم وقوع یک اتفاق است و چنین نیست که اگر خواست یک نفر مغایر با تمامی شرایط بود، خدا [با توجه به ارتباط همه اجزای مادی و غیر مادی عالم هستی با یک دیگر]، تمام نظم عالم را بر هم زند تا غیر مصلحتی را مصلحت نماید. انتظار چنین درخواست غیر حکیمانه و عادلانهای از خداوند حکیم و عادل، همان دعای غیر قابل استجابت است.
در عین حال لازم است دقت کنیم که دعا و استجابت دعا تعاریف، شرایط و چارچوبهایی دارد و استجابت یا عدم استجابت دعا، علل و حکمتهای متعددی دارد که به اختصار میگویند لابد مصحلت نیست. که به عنوان مثال نکات ذیل برای روشنتر شدن موضوع ایفاد میگردد:
نکته اول: دعا فقط لفظ نیست، بلکه خواستن است و خواستن کار دل و اراده است. اگر به لفظ چیزی گفته میشود، باید بیان خواست و اراده قلبی باشد، وگرنه فقط صوت است و ارزشی ندارد. لذا بسیار اتفاق میافتد که انسان با اصرار و مکرر به زبان چیزی میخواهد، اما به دل خواهان آن نیست. کسی که برای خواستهاش تلاشی نمیکند، معلوم است که نمیخواهد. مَثَل کسی که مقام قرب شهدا را میخواهد اما تلاش نمیکند، مانند کسی است که عِلم بخواهد، اما تحصیل علم ننماید. راجع به همه دعاها نیز همین طور است. کسی که چیزی بخواهد، خودش تلاش درستی برای رسیدن میکند. لذا امام رضا (ع) فرمود: کسی که دعا کند و دنبالش نرود، خودش را مسخره کرده است.
نکته دوم: گاهی انسان چون در لفظ از خدا چیزی میخواهد، گمان میکند که دعایش را نزد خدا برده است، لکن در عمل امید دارد که دیگری خواستهاش را مستجاب نماید. یعنی برای آن دیگری استقلال در تأثیر قائل میگردد. نه این که از خدا بخواهد وسیلهسازی کند، چه آن دیگری باشد یا هر کس دیگری. بلکه باور، امید و اتکایش به همان دیگری است. پس در چنین حالتی او خدا را نخوانده است، بلکه لفظش خداست، دلش دیگری را میخواند. منتهی وقتی کارش نمیشود، به خدا معترض میگردد که پس چرا ندادی؟
نکته سوم: گاهی انسان در ضمن این که خواستهای دارد و آن را نیز از خدا میخواهد، کارهای دیگری میکند که راه دعایش را میبندد و یا استجابت را به تأخیر میاندازد یا کلاً منتفی میکند. گاه انسان دچار گناهان یا خطاهایی میشود که پردههای حفاظتی را میدرد (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تَهْتِكُ الْعِصَمَ)، گاه گناهانی میکند که سبب میشود مصیبتها و گرفتاریها بر او ببارد (اَللّـهُمَّ اغْفِـرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تُنْزِلُ النِّقَمَ)، گاه گناهانی میکند که نعمتهای داده شده و نعمت استجابت را نیز ضایع میکند (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تُغَيِّـرُ النِّعَمَ)، و گاه گناهانی میکند که دعای او را حبس میکند (اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لي الذُّنُوبَ الَّتي تَحْبِسُ الدُّعاءَ).
- گاهی هیچ شرایطی برای استجابت دعا در آن زمانی که دعا کننده خواسته فراهم نیست.
- گاهی استجابت در همان فراهم کردن شرایط و زمینههای لازم است. مثل کسی که پول و گشایش بخواهد، شغل خوبی سر راهش قرار گیرد و یا علم بخواهد با استاد خوبی آشنا گردد.
- گاهی آن چه دعا کننده میخواهد واقعاً به مصلحتش نیست، ظرفیتش را ندارد، منحرف میشود، سبب نزول بلا میگردد و...، اما چون اصرار دارد، از خدا میخواهد که همه عالم را تغییر دهد تا او به حاجتش برسد. از خدا افزایش ظرفیت ایمان نمیخواهد و تلاشی هم در این زمینه نمینماید، اما در عین حال خدا و آخرت را قبول دارد و از خدا مثلاً گشایش بیشری در رزقش میخواهد، و حال آن که خدا میداند همین گشایش بیشتر، او را منحرف میکند و او خواهان این انحراف نمیباشد.
«وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضُرٍّ لَّلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ» (المؤمنون، ۷۵)
ترجمه: و اگر ايشان را ببخشاييم و آنچه از صدمه بر آنان [وارد آمده] است برطرف كنيم در طغيان خود كوردلانه اصرار می ورزند.
- گاهی آن چه به خیر خود میداند، شرّ اوست و آن چه به شرّ خود میداند خیر اوست.
«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَ عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ» (البقره، ۲۱۶)
ترجمه: بر شما كارزار واجب شده است در حالى كه براى شما ناگوار است و بسا چيزى را خوش نمی داريد و آن براى شما خوب است و بسا چيزى را دوست می داريد و آن براى شما بد است و خدا می داند و شما نمی دانيد.
- گاهی آن چه به مصلحت خود میداند و به خدا اصرار دارد تا اگر به مصلحتش نیست نیز به مصلحت نماید، به ضرر دیگران است، اما بندهی از خود راضی انتظار دارد که خواست او بشود، به دیگران هر چه میشود بشود.
- گاهی به وسیله لازم متوسل نمی شود. استجابت هر دعایی وسیلههایی می خواهد که باید دعا کننده به آن متوسل گردد و از جمله وسیلهها بعد از توسل به اهل بیت (ع)، توسل به نماز، به دعا، به نیکی به پدر و مادر، صله ارحام، صدقه و ... می باشد. خود فرمود برای تقرب وسیله بجویید و تلاش کنید. و البته که باید وسیله متناسب با هدف باشد:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ و َابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ« (المائده، ۳۱)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد از خدا پروا كنيد و به او [توسل و] تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد باشد كه رستگار شويد.
و خلاصه هزاران هزار حالت و شرایط دیگر...
اما در عین حال فرمود: از رحمت من ناامید نشوید، مشرک نگردید، از من بخواهید، به فضل و رحمت من امیدوار باشید، به من توکل کنید، اعتماد کنید و دعا کنید. نه این که انسان فقط یک لفظی بر زبان براند، سپس مانند اربابان یا فرماندهان معترض گردد که چرا به اجرا در نیامد و نامش را هم عدم استجابت دعا بگذارد.
نظرات