این که از یک طرف مسئله تقدیر الهی مطرح است و از طرف دیگر اختیار انسان، به این معنا است که خداوند مقرّر کرده است که انسان با اختیار و اراده خود، یکی از راهها را انتخاب کند و آن راهی که انسان با اراده خود انتخاب کرده، همان است که مقدّر است. خداوند به علم الهی خود می داند که انسان با اختیار خود چه راهی را انتخاب کند این قضا و قدر الهی است.
آزادی و اختیار
آیا اختیار انسان در این دنیا محدود است؟
اختیار انسان محدود نیست، انسان هرگونه که بخواهد رفتار نماید به لحاظ تکوین آزاد است، چه این که انسان با عمل خود آینده و آخرت خود را به لحاظ بهشتی یا جهنمی بودن بر می گزیند. و چون انسان اختیار دارد، وجود عقوبت و جهنم لازم و ضروری است. یعنی مجازات و پاداش بر عمل اختیاری معنا دارد، نه برای عمل جبری. انسانی که اختیار نداشته باشد، مسئول اعمال خود نیست و جزا و پاداش معنا ندارد.
خداوند متعال چه اسبابی برای هدایت بشر فراهم کرده است؟
خداوند متعال همه بندگان خود را دوست دارد و مقدمات و وسائل هدایت را برای آنان فراهم کرده و به آنان اختیار داده است تا با اختیار خود هر راهی را که می خواهند برگزینند.
زندگی انسان جبر است یا اختیار؟
بسیاری از حوادث و رویدادها و اتفاقات در زندگی انسان پیش می آید که به ظاهردر تحقق آنها نقش ندارد مانند مرگ، ازدست دادن مال یا بستگان، آسیب دیدن از بلایای طبیعی و... ولی در همه این موارد انسان در نحوه عکس العمل وبرخورد با آنها آزاد و مختار است
آیا سرنوشت ازدواج هر کسی از پیش تعیین شده است؟
بی تردید انسان در سرنوشت خود با اراده واختیار است وهرگز مجبور به کاری نیست او با اراده واختیار خود عمل می کند باید توجه داشت که خداوند از ازل آگاهی دارد که یک کار با علل و شرایط خاص خود در یک زمان و مکان خاصی صورت می گیرد که از جمله علل و شرایط، اختیار و آزادی انسان است.
علیرغم تهدید انسان به جهنم، چگونه می توان مدعی آزادی و عدم جبر شد؟
اگر جبر علت و معلول نباشد، و نتایج فعل انسان به طور قطعی رخ ندهد، اختیار داشتن بی معنا خواهد بود. چرا که نمی توان قبل فعل، بررسی و سنجش انجام داد و با توجه به نتایج یکی را انتخاب کرد و این گونه همه امور از دست انسان خارج خواهد شد.
دین چگونه با اختیار معتقد است در حالی که غیر مومنان را به جهنم تهدید کرده است؟
اختیار در چند ساحت معنا می یابد. بعضی مواقع منظور از اختیار، مقابل جبر فلسفی است که صرف وجود دو راهی علیرغم هر شرایطی برای اختیار کافیست. و بعضی مواقع اختیار به معنای عدم وجود اکراهی از جانب اجتماع برای ترجیح دادن یک گزینه است. اختیار مد نظر سوال غیر از هر دو نوع است و اشکال به حاکمیت وجود عقل در انسان است.
با توجه به اینکه بعضی متخصصان همجنس گرایی را یک نوع بیماری می دانند، چرا آن را گناه می دانید؟
اولا انسان مختار است و ژنتیک او را به عملی مجبور نمی کند. ثانیا چرا مساله ای که امروز با آن مواجه هستیم، در تاریخ مسیری همیشگی نبوده است؟ ثالثا به فرض که این مساله یک بیماری است چرا به جای درمان این بیماری، خود را تسلیم آن می کنند؟
زنازاداه چه گناهی کرده که محکوم به توهین و احکام محدود کننده است؟
شهر سوال ـ همه این عوامل دعوت کننده، گزینه هایی در پیش روی فرد مهیا می کنند. و این گونه زمینه انتخاب و اراده آماده می شود. اگر انسان تنها از یک سو کشیده می شد، انتخاب برای او معنایی نداشت. حال آنکه انسان از سوی دهها عامل مختلف مورد دعوت قرار می گیرد. و تضاد همین عوامل است که اختیار کردن و انتخاب را معنا دار می کند.
چرا خدای متعال علیرغم اینکه می داند بعضی انسان ها فقط گناه می کنند، آنها را آفریده است؟
شهر سوال ـ اراده الهی به خلقت عالم مادی به صورت یکپارچه و منسجم تعلق گرفته است. و هر فردی در این مجموعه، به طور مستقیم متعلق اراده الهی برای خلقت نبوده است. عالم مادی در نهایت ثمره هایی دارد که به دلیل وجود آن ثمره ها، حکمت الهی، ایجاد این عالم را ایجاب کرده است.