چگونه اطاعت از ولی فقیه غیر معصوم، با وجود احتمال اشتباهش، لازم است؟
قبل از هر چیز باید در نظر داشت که دین خدا محدود به دوره خاصی نبوده و نیست. و یکی از شئون دین اسلام حکومت آن است. حکومتی که با مبانی توحیدی حق حاکمیت را در انحصار خدا می داند و تنها با اذن او می توان حکومت مشروعی داشت. و هر جا که اذن خداوند نباشد، حکومت طاغوت خواهد بود.
شاید اشتباهی که اهل سنت انجام دادند و فکر کردند که بعد از پیامبر(ص) اختیار حکومت به دست خودشان است (هر چند عده ای از آنها در زمان پیامبر (ص) نیز خیلی عقیده ای به این امر نداشتند و اطاعت نمی کردند) گریبان گیر بعضی از شیعیان نیز بشود. و تصور کنند که بعد از غیبت امام عصر (عج) خداوند آن ها را به حال خودشان رها کرده است!
در حالی که دین الهی تعطیل نمی شود و خداوند بندگانش را به حال خود رها نمی کند. بنابراین باید توجه داشت که تمام شئون حکومتی پا بر جاست و شخصی باید با اذن الهی عهده دار آن شود. چون نیاز جامعه به حکومت نیز ، امری تعطیل بردار نیست.
اما شبهه ای که اینجا خود را نشان می دهد، این است که چگونه یک غیر معصوم، می خواهد مانند معصوم مورد اطاعت قرار بگیرد، و فرض احتمال اشتباه ها و خطاهای او چه می شود؟
در جواب به این مساله باید به چند نکته توجه کرد:
۱-عصمت برای حکومت امر لازمی نیست. و ائمه و پیامبر(صلوات الله علیهم) غیر از وظیفه حکومت، شئون دیگری نیز داشتند که عصمت به دلیل آن شئون لازم بوده است. مثل بیان دین، که معیار سنجش عملکردها قرار می گیرد و نباید جای هیچ شک و شبهه ای در آن باشد. از همین رو عصمت در مرحله بیان و ابلاغ اصل دین لازم است. و بعد از روشن شدن معیار ، پذیرش غیر معصوم با توجه به معیارها، امری کاملا منطقی و معقول است.
۲- بر خلاف ولایت ائمه و پیامبر (صلوات الله علیهم) که امری شخصی بوده و شخص آنها محور بوده اند، در ولایت فقیه، با امری شخصی مواجه نیستیم. بلکه معیارهایی بیان شده و لزوم اطاعت از کسی است که آن معیارها را دارا باشد. به تعبیر دیگر، اطاعت از ولایت فقیه، اطاعت از کسی است که این جایگاه حقوقی را با توجه به شرایط آن دارا است. و اگر شرایط را از دست بدهد، دیگر در این جایگاه حقوقی نخواهد بود که اطاعت از او لازم باشد! بنابراین اگر در معصوم ، عصمت او سبب اطمینان خاطر از صحیح بودن دستورات می شود، در ولی فقیه، عدالت او این اطمینان را می آورد. که این عدالت شرط واجد بودن جایگاه حقوقی است و کسی که عدالت ندارد، این جایگاه حقوقی را نیز ندارد.
۳- معصوم بودن اهل بیت و پیامبر(ص) به این معنا نبوده که تمام تصمیمات گرفته شده توسط آنها، از هر جهت صحیح بوده است. همانگونه که در جنگ احد ماندن در مدینه از نظر تاکتیک جنگی صحیح بود، اما پیامبر (ص) ناچار می شود ، به بیرون از شهر برود؛ چرا که جنگ نیاز به لشگری دارد که شاید عدم مراعات نظر بعضی از افراد شاخص، سبب شود مردم در این لشگر حاضر نشوند! پس پیامبر (ص) ناچار می شود، تصمیمی اتخاذ کند که از بعضی جهات چندان صحیح به نظر نمی رسد.
۴- نکته اساسی که باید به آن توجه کرد، این است که انسان راه شیطان و وسوسه های او را مسدود کند. حقیقتا اطاعت پذیری و ولایی بودن امری سخت و دشوار است. و شاید به جهت همین دشواری، مهمترین امر از اصول پنجگانه مذهب شیعه شمرده شده است! پس شاید این شبهات بیشتر از آنکه از دیدن خطای شخص ولی فقیه باشد، ناشی از روحیه تمرد و سرکشی باشد.
دیدگاهها
کاری به عصر معصومین ندارم،در
کاری به عصر معصومین ندارم،در موردِ عصر خودمون صحبت می کنم که در حکومتِ ولایت فقیه زندگی میکنم. متاسفانه در مقوله ولایت فقیه دو موضوع وجود دارد: یکی بحثِ تئوری و تخیلی. یکی هم بحثِ عملیاتی شدن در واقعیت. متاسفانه از زمین تا آسمون باهم فرق دارد.مثلا امام خمینی زمانیکه ولی فقیه بودند به مردم گفته بود که "اگر من هم یه کارِ خلافی کردم بهم هجوم بیارید!!". یا امام خمینی بارها میگفتند که "اگر ولی فقیه یک کلمه دروغ هم بگوید یا خلافی ازش سربزند ولایتش باطل هست!!."(کلی هم گفتند شرط و شروطی نذاشتند) خب شاید اون زمانها این حرف قشنگ بود ولی الان بعد از سی سال خورده ایی واقعا حرفِ عمل گرایانه نیست!!. واقعا شدنی هست در عمل، که مثلا سرِ یه کارِ خلاف یا یه دروغِ ولی فقیه بهش هجوم بیاریم.؟!!! یا سرِ یک دروغ گفتن از قدرتِش عزل بشه.؟!!!
من نمی دانم منظور شما از
من نمی دانم منظور شما از عملگرایانه چیست، اما واقعا ولی فقیه باید در اوج عدالت باشد و اگر این گناهان را مرتکب شود، معلوم می شود که عدالت لازم را ندارد و باید برکنار شود.
توجه بفرمایید که اگر کسی ملکه عدالت را داشته باشد، به راحتی دروغ نمی گوید. بله ممکن است برای من و شما یک دروغ عادی باشد. اما این برای رهبری که زمام امور مسلمین را در دست دارد، اصلا عادی نیست.
نظرات