صرفه در قرآن به چه معناست؟

 صرفه در قرآن

قرآن در آیاتی مخالفان و منکران را تحدی کرده که قرآن یا سوره هایی نظیر این کتاب بیاورند، و از این طریق و با نشان دادن عجز مخالفان از انجام دادن چنین کاری، نشان داده است که قرآن از جانب خدای متعال است. در اینکه کسی نتوانسته سوره ای نظیر قرآن بیاورد، اتفاق است. اما همین واقعه دو نوع تبیین شده است.
اکثریت معتقدند، که قرآن خصوصیاتی دارد که بشر هرگز نمی تواند کتابی با این خصوصیات بیان کند.
و عده دیگری معتقدند، عجز از بیان سوره هایی نظیر قرآن به دلیل خصوصیات قرآن نیست. بلکه خدای متعال مانعی ایجاد کرده که هر کس بخواهد چنین کند، عاجز شود.
«برخى معتقدند كه اعجاز قرآن از آن جهت است كه خداوند اجازه نمى‏دهد كسى مثل قرآن را بیاورد یعنى قدرت را از مخالفین سلب مى‏كند. البته این نظریه به سه صورت تصویر شده است.

اول: این كه بگوئیم خداوند انگیزه افراد مخالف قرآن را سلب مى‏ كند.
دوم: اینكه بگوئیم خداوند علوم لازم آنها را سلب مى ‏كند.
سوم: اینكه بگوئیم با اینكه قصد مخالفت دارند و قدرت برآوردن مثل قرآن دارند، اما خداوند جلوى آنها را جبرا مى‏ گیرد.
البته به این دیدگاه جواب‏هاى متعددى داده شده است. و معمولا اساتید و صاحب‏نظران علوم قرآن این دیدگاه را نمى ‏پذیرند.[۱]
اولین بار این نظریه توسط نظام، اندیشمند معتزلى مسلك متوفى ۲۲۱، مطرح شد. و برخى از دانشمندان پس از او با او هم عقیده شدند. از میان علماى شیعه، دانشمند نامدارى چون سید مرتضى قول به صرفه را پذیرفته است.

قول صرفه در قرن چهارم و پنجم، در اوج شهرت خود بود، ولى در قرون بعدى مورد تردید قرار گرفت و از اعتبار آن كاسته و مورد نقد مخالفین قرار گرفت و براى نشان دادن سستى آن، ایراد و ضعف‏هاى ارائه شد. كه به مهمترین آنها اشاره مى ‏شود:

۱- اگر اعجاز قرآن، به فصاحت و بلاغت و دیگر وجوه اعجازى آن بر نگردد، بلكه صرفه و منع خداوند، از آوردن به مانند آن، معجزه باشد، در آن صورت خود قرآن، كتاب فوق العاده، خارق العاده و معجزه نخواهد بود. آیه ۸۸ سوره اسراء  دلالت بر آن دارد كه خود قرآن، از برجستگى و امتیاز خاصى، برخوردار است كه همانندآورى آن ممكن نیست. انسان نیز توانائى بر انجام این كار ندارد و تعبیر «لا یأتون»، ظهور در عدم توانائى بشر و جن دارد، نه آن‏كه مى ‏توانند و لكن خداوند آنها را از این كار بازداشته است.

۲- با دقت و تأمل در آیات تحدّى مى‏توان بر آن شد كه قرآن از مرتبه بالائى‏ از فصاحت و بلاغت و ... برخوردار است كه در طاقت بشر نیست تا به‏ مانند آن را بیاورد و اگر قرآن از چنین امتیازى برخوردار نبود، تعبیر اتفاق و اجتماع و همراهى جنّ و انس بر آوردن به مانند آن، بیهوده مى ‏نمود

۳- اگر اعجاز قرآن به صرفه بازگردد و نه به خود قرآن، لازم مى ‏آید كه عربها در آن زمان و همچنین در دورانهاى بعد بتوانند مانند آن را، حد اقل همانند آن در فصاحت و بلاغت بیاورند، درحالى ‏كه فصحاء بزرگ عرب و شاعران بلیغ و سخنورى مانند ولید بن مغیره، لبید، كعب، نابغه و ... وقتى آیات قرآن را مى ‏شنیدند، شگفت‏زده مى‏ شدند و در عظمت فصاحت و بلاغت قرآن، خاضع بودند و آن را در رتبه بالائى از فصاحت و بلاغت مى ‏دیدند. آنها به خود، اجازه نمى ‏دادند كه كلامشان، همشان قرآن گردد و لذا از هیچ یك از بزرگان فصاحت و بلاغت، ادعاى همانندآورى نشده و یا هیچ‏یك، قرآن را كلامى همردیف كلام خود ندانسته ‏اند.

۴- اگر اعجاز قرآن، به قول به صرفه بازگردد، لازم مى ‏آید كه پس از نزول قرآن و تحدى آن، و ایجاد صرفه الهى، عربها از آوردن مانند، ممنوع و محدود شده باشند و بنابراین‏ چنین صرفه‏ اى، قبل از نزول، وجود نداشته است، پس مى ‏باید سخنان یا عباراتى كه همانند قرآن است، قبل از نزول قرآن، وجود داشته باشد و چون قبل از صرفه بوده است، همسان قرآن بوده و عربها مى ‏توانستند با وجود آنها، به معارضه قرآن بپردازند. درحالى‏كه در تاریخ، هیچ گواه و شاهدى، بر آن یافت نمى ‏شود كه عربها با اشعار و سخنان قبلى خود، به معارضه قرآن پرداخته باشند.

۵- اقتضاى صرفه از طرف خداوند متعال، آن است كه عربها پس از تحدّى قرآن و تحققّ صرفه، توانائى و قدرت خود را در ایجاد خطبه‏ ها و اشعار فصیح و بلیغ از دست داده باشند و همچنان این سلب قدرت تاكنون ادامه داشته باشد و حال عربها به‏ ویژه شعراء و فصحاء پس از صرفه و قبل از آن، از جهت ذوق و استعداد و ارائه سخنان فصیح و بلیغ فرق كرده باشد؛ درحالى ‏كه چنین امرى مشهود نیست و عربها، اصولا خود را از آوردن به‏مانند قرآن، چه از قبل و چه در پس از تحدّى عاجز مى‏ دانستند. و كسى در خود احساس نمى ‏كرد كه سلب قدرت، از او شده باشد یا مورد سحر و ... واقع شده باشد. و... .

جهت اطلاع بیشتر ر.ک:
اعجاز القرآن در نظر اهل بیت عصمت ع و بیست نفر از علماى بزرگ اسلام، ص: ۱۳۹ به بعد.

[۱]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ص: ۷۶.

نظرات