چرا بین شیعه و اهل سنت اختلاف وجود دارد؟

شیعه و سنی

اگر انسان را به خوبی بشناسیم، متوجه می شویم که نباید از همه آنها، پذیرش یک مسیر را متوقع باشیم.(اگر چه حقیقت یکی بیش نیست و با عقل می توان بدان دست پیدا کرد.) چون انسان در کنار دستور گرفتن از عقل، از منبع دیگری نیز فرمان می برد که می توانیم آن را دل یا قلب بنامیم.
دل می تواند گرایشات مثبت و مطابق با منطق داشته باشد. همچنان که می تواند گرایشات منفی و خلاف منطق داشته باشد. اگر عقل انسان را به منطق و حقیقت دعوت می کند، دل ممکن است تحت تاثیر سنت اجداد، دنیا طلبی و ... باشد.
و طبیعتا اگر انسانی تابع عقل نباشد و دل او مطابق با عقل فرمان ندهد،  مسیر حق را طی نخواهد کرد. به همین دلیل، اختلافات فراوانی در بین انسان ها می بینیم. چون اگر راه یکی است، بی راهه به تعداد افراد می تواند به وجود آید.

مساله اختلاف شیعه و سنی نیز یکی از این موارد است که انسان هوشمند، باید با منطق و درایت، حق را تشخیص داده و بر هواهای نفسانی خود غالب آید. تا از انسانیت دور نباشد.
اختلافات شیعه و سنی در اصل مساله رهبری است، شیعه اهل بیت را معصوم دانسته و دین خود را از آنها اخذ می کند، اما اهل سنت، این مرجعیت را نپذیرفته و در تعیین رهبر و مرجع خود نیز اختلافاتی دارند. حنبلی و شافعی و مالکی و حنفی از فرقه های اساسی اهل سنت می باشد.

بر اساس اعتقاد به اهل بیت كه شیعه آن را پذیرفته است، می گوید: پیامبر(ص)، حضرت زهرا(س)، امام علی(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و نه امام از فرزندان امام حسین(ع) تا حضرت مهدی(عج) از موهبت عصمت بهره مندند. آنان الگوهای شایسته و انسان های كاملی هستند كه از گفتار و كردار آنان می بایست اسلام را شناخت. اسلام را می بایست از دریچة سنت آنان نگریست و تفسیر صحیح از اسلام و احكام و قواعد و اعتقادات اسلام، از طریق آنان درست است و هر تفسیری كه آنان ارائه نمودند، درست است و ما آن را می پذیریم.
اما اهل سنت که نقش اساسی رهبری را به بعضی از صحابه داده اند، در مواردی نمی توانند از عملکرد آن ها دفاع کرده و ترجیح می دهند بگویند که حساب آن ها را به قیامت واگذار کنیم.
به هر حال برای کشف حقیقت در این نزاع، هر کس باید خود مساله را بررسی کند، و دامنه دار شدن این اختلاف در طول تاریخ و باقی ماندن آن، نمی تواند دلیلی برای غیر قابل حل بودن آن باشد. مهم این است که انسان بتواند تعصبات بی جا را کنار زده و تابع منطق و حقیقت شود.
و مساله اساسی که بسیار به کشف حقیقت کمک می کند، اینکه انسان مسائل را به شکل اصولی پیگیری کند. یعنی مساله اصلی اختلافی را پیدا کرده و جواب صحیح آن را بیابد. در این صورت نیازی نیست در بین انواع و اقسام اختلافات در فروع، فرو رفته و خود را حیران از کشف واقعیت ببیند!

دیدگاه‌ها

باسلام
مقاله ای را که نوشته اید را خواندم اما متاسفانه بادیدی ازاد اندیشانه نبود ومی خواستید بااین مقاله القا کنید تشیع تنها مذهب برتر است ودر موردی دیگر که در این مقاله امده نگارنده محترم با دیدی نااگاهانه نسبت به عقاید اهل سنت برای این مذهب قائل به رهبری توسط امامان چهار گانه است که این سخنی شاز است این بزرگواران امامان ما دراحکام اجتهادی اند وهیچ کدام در اصول وعقیده باهم تفاوت ندارند وما اهل سنت در پیروی از این بزرگوارن مختاریم وگر نه رهبر ما قران وسنت است وهرقولی از انها که در تضاد باقران وسنت باشد را بنا برعدم عصمت انها انرا الغا وسخنی را که به قران وحدیث است را می پذیرم.
وبدانیم ازاد اندیشی از صفات رهروان حسین ع اسث پس باییم با ازاد اندیشی جز ان گروه نباشیم
که می گویند :
لو کنا نسمع او نعقل ما کنا اصحاب السعیر

تصویر soalcity

با عرض سلام
نوشته شما خود حاوی مطالب جالبی است:
۱-ما در این مطلب، عمدتا به ذکر این نکته پرداخته ایم که اختلاف به چه دلیل و بر سر چیست! بدون اینکه بگوییم چه گروهی حق است. و شما گویی طرف باطل را به خوبی می شناسید و از همین رو از این مقاله این برداشت را کرده اید که شیعه بر حق است.
۲-اگر چه فقهی بودن مذاهب چهارگانه اهل سنت برایمان واضح است، شما به خوبی نکته ای را بیان نموده اید که رهبران مذاهب شما، کسانی هستند که خطا در آنها کاملا ممکن است و گویی شما با مواردی از خطای آنها مواجه شده اید و از آنها اعراض کرده اید.
این مساله بسیار جالب است و این سوال را به وجود می آورد که واقعا چه کسی معیار فهم غلط از درست است! اگر بگویید همان رهبران مذاهب فقهی، با توجه به خلاف قرآن و سنت بودن نظرشان، آن نظر را داده اند، چگونه مسلمانان می توانند کسانی که بر خلاف قرآن و سنت اصرار داشته اند را به عنوان رهبر فقهی بپذیرند!
و اگر بگویید آنها تصور می کردند که نظرشان مطابق قرآن و سنت است، همان گونه که شما چنین تصوری دارید، چه ملاکی وجود دارد که حق از باطل روشن شود؟ آیا واقعا خدا مومنین را در حیرانی و گمراهی رها کرده است؟

حال که شنیده اید، امیدوارم بیاندیشید تا از اصحاب سعیر نمانید!

نظرات