آيا پيامبر اكرم(ص) قبل از شهادت امام حسين(ع) براي او گريه و عزاداري نموده اند؟
در برخي روايات آمده، كه رسول خدا(ص) از شهادت امام حسين(ع) خبر داده و بر مصايب او گريه كرده است.
اسماء بنت عميس در اين باره روايت مي كند: " در ولادت حسن و حسين قابله جده ات فاطمه(عليها السلام) بودم. وقتي حسين(عليه السلام) به دنيا آمد، رسول خدا(ص) به سراغ من آمد و فرمود: اي اسماء فرزندم را بياور. حسين را در پارچه سفيدي قنداق كرده، به دست آن حضرت دادم. در گوش راست اذان و در گوش چپ ايشان اقامه گفتند، آنگاه او را در دامن خود گذاشته و گريستند! عرض كردم: چرا گريه مي كنيد؟ فرمود: بر اين پسرم! گفتم: او كه هم اكنون متولد شده است. فرمود: اي اسماء! پسرم را گروه ستمگران خواهند كشت، خداوند شفاعتم را به ايشان نرساند! اين مطلب را براي فاطمه مگو، چون تازه بچه دار شده است". (۱)
از ام سلمه(يكي از همسران پيامبر) نيز در اين باره چنين روايت شده است: "در يكي از شبها حضرت رسول(ص) از ما دور شدند. غيبت مقداري به طول انجاميد، پس از مدتي آمدند، در حالي كه غبار آلود و گرفته به نظر مي رسيدند و دست خود را روي هم گذاشته بودند، عرض كردم: يا رسول اللَّه(ص) تو را غبار آلود ميبينم، فرمودند: مرا در اين شب به عراق بردند و در محلي به نام كربلا فرود آوردند. در آن جا محل شهادت حسين(ع) را ديدم، كه با گروهي از فرزندان و اهل بيتم در آن جا شهيد خواهند شد. همواره خون آن ها را جمع مي كردم و اينك مقداري از آن خون ها در دست من موجود است. در اين هنگام پيغمبر خونها را به من دادند و فرمودند: اين خون را نگه داريد. خون را از آن جناب گرفتم؛ در حالي كه مانند خاك سرخي بودند، خون را در ميان شيشهاي نگه داشتم، هنگامي كه امام حسين عليه السّلام به طرف عراق حركت كردند، هر روز آن شيشه را نگاه مي كردم و او را ميبوئيدم و به مصيبت او مي گريستم. روز دهم محرم كه فرا رسيد، اول روز به شيشه نگاه كردم. به حال اول ديدم و در آخر روز بار ديگر نگاه كردم. مشاهده كردم، تبديل به خون غليظي شده، ناگهان فريادي كشيدم، ليكن از ترس دشمنان مطلب را مخفي داشتم. همواره در انتظار بودم، كه ناگهان خبر قتل حسين بن علي عليهما السّلام را در مدينه اعلام كردند. (۲)
از ام سلمه در روايتي ديگر آمده است: يكي از روزها حضرت رسول(ص) نشسته بودند و حسين عليه السّلام نيز در دامن او بودند، در اين هنگام ناگهان چشمانش پر اشك شد، عرض كردم: يا رسول اللَّه(ص) تو را گريان مشاهده مي كنم. فرمود: جبرئيل نزد من آمد و مرا نسبت به حسين تسليت گفت و به من اطلاع داد، كه گروهي از امت من او را خواهند كشت، خداوند آنان را از شفاعت من محروم مي گرداند. (۳)
پي نوشت:
۱. صدوق، عيون أخبار الرضا عليه السلام، تهران، نشر جهان، چ اول، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۶. (نرم افزار سيره معصومان)
۲. مفيد، الإرشاد في معرفه حجج الله علي العباد، قم، كنگره شيخ مفيد، چ اول، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۰. (نرم افزار سيره معصومان)
۳. همان.
نظرات