معمولا انسان های خوب کار خوب و انسان های بد کار بد می کنند، اما دین سبب می شود برخی انسان های خوب مرتکب کار بد شوند!
دقت در معنای این جمله نشان می دهد که افراد در عمق وجودشان باور دارند که دین داری با کارهای خوب نوعی تلازم دارد و همیشه دین را مساوی نیکی و خوبی می دانند.
ما خوب یا بد بودن افراد را از اعمال و کارهای آنها تشخیص می دهیم و الا انسان ها از نظر ذاتی همه شبیه هم هستند و اگر لباس پوشیدن و مدل آرایش و ... متفاوت است، آن نیز جزئی از رفتار انسان هاست. بنابراین خوب یا بد بودن فارغ از اعمال و رفتار انسان ها معنایی ندارد. و تا رفتار کسی را در نظر نگیریم، نمی توانیم تشخیص دهیم او انسان خوب یا انسان بدی است. و اینکه انسان های خوب کار خوب می کنند، مثل این است که گفته شود، انسان قد بلند همان هایی هستند که قد بلندی دارند!!
اما اینکه دیده شود انسانی دین دار است و مرتکب کار بدی شده است، تعجب برانگیز می شود و همگان در درون خود می گویند این شخص به دلیل دینداری نباید مرتکب کار بد شود پس چرا چنین کرد؟!
و برای حل این مساله می توان چند وجه را بیان نمود.
اول آنکه دین و دینداری این شخص، صحیح نیست. یعنی دینی آمیخته با خرافات را قبول کرده یا آنکه نسبت به اصل و اساس دین خود جاهل است و به همین دلیل مرتکب کارهای خلاف می شود. مثلا مقابله با علم و فرار کردن از حقایق علمی، نمی تواند برخواسته از دین حق باشد و اگر دینی این گزاره ها را داشته باشد، حتما دستخوش تحریف شده چرا که می دانیم خدای خالق هستی، شناخت صحیح مخلوق خویش را نهی نمی کند. یا مثلا کسی که ادعای مسلمانی می کند، اما نسبت به یک انسان بی گناه ظلم می کند، معلوم است که اسلام را درست نشناخته و الا با این همه تاکید اسلام بر حق الناس و لزوم عدل ذره ای به خود حق ارتکاب ظلم را نمی داد.
دلیل دومی که ممکن است سبب ارتکاب زشتی از یک مدعی دینداری شود، این است که او تنها ادعایی منافقانه دارد و حقیقتا ایمان ندارد. کما اینکه انسان های زشت کردار، معمولا تلاش می کنند، پشت الفاظ و گفتارهای زیبا مخفی شوند و بدی های خود را توجیه کنند. مثلا کسی دزدی می کند و در مقابل سرزنش دیگران ادعا می کند حق خودم را از اموالش برداشتم!! در حالی که خود او نیز می داند حقیقت دزدی عمل زشتی است اما برای فرار از سرزنش دیگران به این توجیهات روی می آورد.
خلاصه آنکه اگر دینداری واقعی و حقیقی باشد، از دین دارانی که دین حق را پذیرفته اند، تنها می توان خوبی را انتظار داشت. و از همین رو می توان گفت کسانی که با دین حق مقابله و دشمنی می کنند، در واقع گسترش دهنده زشت کرداری ها و دشمن خوبی هستند. و الا به جای آنکه با اصل دین ستیزه کنند، دین حق را تبیین می کردند و گسترش می دادند تا
اولا کسی نسبت به آن جاهل باقی نماند.
ثانیا کسی نتواند با مخفی شدن در پشت زیبایی های دین، دیگران را فریب دهد.
نظرات