چرا آیه الیوم اکملت لکم دنکم در میان آیه ای واقع شده ولی ظاهرا ارتباطی بین قبل وبعد آن وجود ندارد؟
ابتدا و انتهاي آيه ۳ سوره مائده كاملا به هم پيوسته و در يك موضوع هستند. در ابتداي آيه خداوند متعال به تحريم گوشت برخي حيوانات و خون اشاره مي كند و در انتهاي آيه اعلام مي كند كه استفاده از اين خوردني هاي حرام، در صورت ضرورت و ناچاري به اندازه رفع گرسنگي مانعي ندارد.
اما مسأله اي كه در اين آيه وجود دارد اين است كه بين ابتدا و انتهاي آيه ي (اليوم اكملت ...) عبارتي قرار دارد كه اشاره به مسئله مهمي دارد و از عبارات خود اين بخش فهميده مي شود كه مفاد و محتواي آن مهم تر از بيان اين احكام فرعي مي باشد. چرا كه در اين بخش سخن از إكمال دين و تماميت نعمت و نا اميدي كفار مطرح شده و چنانكه از روايات متعددي كه در شأن نزول اين بخش از آيه وارد شده فهميده مي شود كه اين بخش از آيه به صورت جداگانه و درباره واقعه غدير خم نازل شده است.
اما سؤالي كه اينجا قابل طرح است و ممكن است منظور شما نيز همين بوده باشد اين است كه چه تناسبي بين بحث امامت و عبارات قبل و بعد آن وجود دارد كه اين مطالب در يك آيه بيان شده است؟
در پاسخ به اين سؤال بايد بگوئيم كه با توجه به محتواي اين بخش از آيه و شأن نزول آن كه متفاوت با قبل و بعد آن مي باشد و با توجه به اينكه مكان نزول آن در خارج از مدينه است(اعم از اينكه مربوط به عرفه باشد يا روز غدير) روشن مي شود كه اين بخش از آيه ۳ سوره مائده، آيه اي مستقل بوده كه بنابر مصالحي در بين آيه مربوط به احكام قرار داده شده و چنانكه در تفسير نمونه آمده ممكن است قرار دادن آيه مربوط به عيد غدير، در لابلاى احكام مربوط به غذاهاى حلال و حرام براى محافظت از تحريف و حذف و تغيير بوده باشد، زيرا بسيار مى شود كه براى محفوظ ماندن يك شىء نفيس آن را با مطالب سادهاى مىآميزند تا كمتر جلب توجه كند.
حوادثى كه در آخرين ساعات عمر پيامبر (ص) واقع شد، و مخالفت صريحى كه از طرف بعضى افراد براى نوشتن وصيتنامه از طرف پيامبر (ص) به عمل آمد تا آنجا كه حتى پيامبر ص را (العياذ باللَّه) متهم به هذيان و بيمارى! و گفتن سخنان ناموزون كردند، و شرح آن در كتب معروف اسلامى اعم از كتب اهل تسنن (۱) و شيعه نقل شده شاهد گويايى است بر اينكه بعضى از افراد حساسيت خاصى در مساله خلافت و جانشينى پيامبر (ص) داشتند و براى انكار آن حد و مرزى قائل نبودند.
آيا چنين شرائطى ايجاب نمىكرد كه براى حفظ اسناد مربوط به خلافت و رساندن آن به دست آيندگان چنين پيشبينىهايى بشود و با مطالب سادهاى آميخته گردد كه كمتر جلب توجه مخالفان سر سخت را كند؟!(۲)
البته ناگفته نماند كه گرچه قرآن كريم مىفرمايد: « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون»(۳) « به درستى كه ما قرآن را نازل كرديم و محققا خود حافظ آن هستيم.» اما بايد توجه داشت كه يكى از راههاى صيانت قرآن از تحريف و كم و زياد شدن، همين است كه به شكلى بيان شود كه انگيزه تحريف از منافقان مسلمان نما گرفته شود، تا اگر كسى يا گروهى، به خاطر هوا و هوس و اختلاف و وجود انگيزهى قوى براى تحريف يا تغيير، لااقل قرآن را به مورد نظر خود تغيير ندهد و از اين رهگذر ارزش و حرمت قرآن هتك نگردد.
از آنجا كه خداوند كارها را با اسباب انجام مي دهد يكي از اسباب جلوگيري از تحريف قرآن آوردن آيات حساسيت برانگيز در ميان آيات ديگر است. مانند آيه فوق و آيه تطهير(۴) كه در وسط آيات مربوط به زنان پيامبر(ص) آمده است در حالي كه مراد از اهل بيت در آيه تطهير قطعا زنان پيامبر(ص) نيستند.
پي نوشت ها:
۱. ر.ك: البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله، صحيح بخاري، بيروت، دارالفكر، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص ۱۳۸
۲. آيت الله مكارم شيرازى، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، سال ۱۳۷۴، ج۴، ص ۲۷۰.
۳. حجر(۱۵) آيه ۹.
۴. احزاب(۳۳) آيه ۳۳.
نظرات