با دخالت های مادر شوهرم در تربیت فرزندم چه رفتاری داشته باشم؟

اختلاف نظر با مادر شوهر

سلام. حدود دو سال و دو ماه عقد بودم و الان حدود یک سال و شش ماه هست که ازدواج کردم و در کنار خانواده همسرم زندگی می کنم و شوهرم حدود بیست روز یا شاید یک ماه در شهر دیگه کار می کنند و بعد از هر بیست روز یا یک ماه تقریبا یک هفته میان خونه .اختلاف من و مادرشوهرم تقریبا بعد یک ماه عقد شروع شد و مشکل من نسبت به ایشون دخالت ایشون بود که از دید خودشون کاملا به جا است دخالت ایشون به حدی که مثلا من در مراسمسون کدوم آرایشگاه باید برم حالت دستوری داره تا پیشنهادی. من ناخواسته بعد از سه ماه عروسیمون باردار شدم و الان صاحب پسر شدم و خانواده شوهرم عقایدشون اینه که فرزند پسرشون مال خودشونه و علاقه وافری به فرزند پسر دارند. الان نحوه برخوردشون طوری که من اجازه ندارم به دلخواه خودم شیوه ای روی بچم اجرا کنم مثلا پستونک به بچم بدم و.... . لازم به ذکر است مادرشوهرم زحمت زیاد می کشند زیاد به بچه می رسند مراقب ما هستند در غیاب همسرم ولی دخالت ایشون در زندگی ما افراطیه طوری که با همسرم که ببرون میریم زنگ می زنن و میپرسن کجایین. همسرم وقتی منزل هستند مدیریتشون خوبه و جلوی کنجکاوی زیاد ما درشون می ایستند و کنترلشون می کنند ولی وقتی حدود یک ماه حضور ندارند من بخاطر مشغله کاریشون و سختی کارشون مسائل آزار دهنده بهشون نمیگم و سعی میکنم تحمل کنم و اگر هم بهشون گفتم ایشون از من صبوری طلب کردن. خب متاسفانه بعضی جاها تحمل نمیتونم بکنم و چند باری پیش امده بخاطر مسئله ای بلند بلند صحبت کنم و به مادرشون برخورده من هرچند بهشون محبت میکنم کارهای منزلشون انجام میدم ولی بعضی اوقات با داد زدن پل های پشت سرم خراب کردم ک الان به گفته مادرشون از من ناراضین و کاملا به من بی محلی میکنن و جوابم نمیدن اخم میکنن و... . من الان بچه شیر خواره دارم دچار فشار عصبی شدم از همسرم دورم و بسیار دلتنگ. لازم به ذکر است من توی خانواده ای ثروتمند بزرگ شدم پدرم پزشک اند و مادرم زبان خوندن. دختر یه دونه ام. خودم دانشگاه دولتی تحصیل کردم اما مادر شوهرم سیکل دارند و از خانواده های بسیار سنتی هستن. من نمیتونم با شرایط فرهنگی کنار بیام و دارم تحمل میکنم و نمیخوام فرزندم چند تربیتی بشه در حالی که مادرشوهرم رفتارش با فرزندم طوریه که رعایت قوانین من در رابطه با تربیت فرزندم ندارند.

با سلام خدمت شما خواهر گرامی. به شهر سوال خوش آمدید.
شرایط سختی را ، به ویژه به واسطه دوری طولانی مدت از همسرتان سپری می کنید و این سختی کاملا قابل درک است. به ویژه که با مسائل دیگر همراه شود. البته همانطور که خودتان میدانید ، کم نیستند افرادی که به دلایل مختلف مانند مسائل شغلی شرایط مشابهی دارند. طبیعتا نقش خود شما بعنوان همسر و خانم خانه و مادر ، در مدیریت این شرایط بسیار حساس و پر اهمیت است.
طبیعتا اگر همه شرایط و امکانات در اختیار ما بود، اجازه نمی دادیم اصلا اتفاقاتی بیافتد که لازم باشد چاره اندیشی کنیم، اما واقعیت این چنین نیست. در مورد شما هم اگر می شد شما در کنار همسرتان و ترجیحا در شهری دیگر دور از خانواده همسر زندگی کنید، بهتر بود. اما خب واقعیت چیز دیگری است. بنابراین لازم است در شرایط مختلف، ما از برخی از خواسته ها، علایق و یا اولویت هایمان بگذریم و به اصطلاح کوتاه بیاییم تا آرامش نسبی را تجربه کنیم.
بنده اطمینان دارم که بخش زیادی از این ناراحتی شما و ناراحتی و رفتارهای مادر همسر شما و حتی بخشی از رفتارهای نابهنجار فرزند کوچک شما به دلیل دوری همسرتان از جمع شماست. اثر طبیعی این دوری و فراق، کم حوصلگی، دلتنگی، پایین آمدن آستانه تحمل، بهانه گیری و... خواهد بود. که نتیجه آن هم می تواند گاهی مشاجرات و جر و بحث های بیهوده و خدای نکرده بی حرمتی های ناخواسته باشد. البته بهتر است این مسئله را مادر همسر شما و همسر شما هم بدانند تا همه با هم در اصلاح این وضع درکنار هم باشید.
توصیه می کنیم با توجه به مطالب گفته شده مجددا زندگی خود را برررسی کنید. سعی کنید کمی از قواعد و قونین ایده آل خود کوتاه بیایید و به قول معروف کمتر سخت بگیرید. اگر محل زندگی شما و مادر همسرتان در یک جاست، زمانهایی را درنظر بگیرید که به بهانه های مختلف دور از این محیط سپری کنید . مثل رفتن به پارک، رفتن به دیدن برخی دوستان، رفتن به دیدن اقوام. حتی رفتن به دیدن برخی از اقوام شوهر تان که رابطه بهتر و راحت تری با آنها دارید.
از طرفی اجازه دهید زمان هایی هم مادر همسرتان با فرزند شما باشد و ایشان هم نیاز روحی و روانی خود را از این طریق تا حد زیادی برطرف کنند.
اگر زمانی به طور ناخواسته بحثی درگرفت، سعی کنید مکان را ترک کنید و زمانی که آرامش یافتید بازگردید و صحبت کنید. گاهی هم که ناخواسته رفتار یا کلام نادرستی میگویید، باز ، در زمان آرامش آن را مطرح کنید و البته دلایل خودتان را هم برای موضع گیری خود بیان کنید.
حتما می دانید که در سنین بالاتر، همه افراد با هر سلیقه و تفکر، بیش از هر چیز نیازمند توجه و احترام هستند. قطعا احترام گذاشتن شما (رفتاری و کلامی) بسیاری از امور دیگر را میتوند پوشش دهد.
البته در کنار این مسائل و راهکارها که به صورت کوتاه مدت میتواند عمل کند، برای وضعیت شغلی همسرتان و زندگی تان هم در بلند مدت برنامه ریزی و فکر اساسی کنید. قطعا این دوری برای هیچکدام شما نتایج خوبی نخواهد داشت.
موفق باشید.

نظرات