توجه داشته باشید که همه رفتار و اخلاق شما مجموعا به عنوان یک بانو یا یک همسر مؤمنه و نماز خوان و مقید به احکام شرعی درنظر گرفته می شود. پس شما در سایر امور زندگی هم لازم است پیشتاز باشید. به عبارت دیگر عبادات و مسائل مذهبی نبایستی مانع شما از سایر امور زندگی زناشویی باشد. پس در همه مسائل زناشویی ازجمله مسائل جنسی توجه ویژه به همسرتان داشته باشید. در برخورد و تریبت فرزندان نیز اهتمام کنید تا هم در نظر همسرتان و دیگران مادری نمونه باشید و هم در نظر فرزندان اینگونه باشید.
حل مسئله
راهکارهای برخورد با لجبازی همسر چیست؟
از اولین و مهم ترین راهکارهای برخورد با لجبازی همسر، در لحظه اول سکوت کردن می باشد. زیرا اگر در برابر این حالت ما هم شروع به نشان دادن خشم داشته باشیم، لجبازی همسر بیشتر و بیشتر می شود. پس در درجه اول و در قدم اول سعی کنید با این رفتار مدارا نمایید.
با دخالت های مادر شوهرم در تربیت فرزندم چه رفتاری داشته باشم؟
اگر زمانی به طور ناخواسته بحثی درگرفت، سعی کنید مکان را ترک کنید و زمانی که آرامش یافتید بازگردید و صحبت کنید. گاهی هم که ناخواسته رفتار یا کلام نادرستی میگویید، باز ، در زمان آرامش آن را مطرح کنید و البته دلایل خودتان را هم برای موضع گیری خود بیان کنید. حتما می دانید که در سنین بالاتر، همه افراد با هر سلیقه و تفکر، بیش از هر چیز نیازمند توجه و احترام هستند. قطعا احترام گذاشتن شما (رفتاری و کلامی) بسیاری از امور دیگر را میتوند پوشش دهد.
بخاطر کمالگرایی در گذشته، اکنون پشیمانم که موقعیت های خوب ازدواج را از دست دادم
شهر سوال ـ دختر۲۷ساله ای هستم که در تمام عمرم موقعیت های ازدواج خوبی داشتم و تحصیلات تکمیلی ام را به اتمام رساندم و البته در موقعیت های ازدواج خوب قرار داشتم و چه آن موارد خوب؛ سایر موارد هم پیش آمد، اما به امید بهتر، از بهترین فرصت هایم باز ماندم. و تمام این موارد گذشته زندگی ام، متاسفانه مغرور و طمع کردم و این طمع باعث شد اینچنین باشم وحالا هم به هر قیمتی هم قصد ازدواج ندارم مگر انکه واقعا معیار هایم را داشته باشد اما از حقیقت نگذرد من معیارهایم در طول سالیان از سطحی گرایانه به رویا و ایده ال گرایانه و سپس واقع گرایانه تغییر کرد و من در جایگاه اجتماعی نسبتا بالایی قرار دارم و در مراکز های اجتماعی و علمی فردی سرشناس هستم. و میدانم نمیتوانم از خاسته ها و اهدافم از زندگی دست بکشم. اما در این میان نبایدهایی هم صورت گرفت اما در هر صورت فعلا یک سالیست واقعا افسوس گذشته و افسردگی شدید دارم انقدر که تابحال به خودکشی هم فکر کردم. هیچ چیز مرا از ته دل خوشحال نکرده و هرچند لبخند میزنم اما هیچ کس نمیداند. ظاهرا مذهبی ام اما احساس میکنم از اعتقاداتم دارم فاصله میگیرم. نمیدانم اگر اینطور برود من هیچ دینی در عمل نخواهم داشت یا اینکه خودم را نابود خواهم کرد مگر انکه خدا فرجی کند.
چگونه میتوان موانع پیشرفت را از بین برد؟
شهر سوال ـ توان شروع هیچ کاری رو ندارم. هرزمان میخواهم دست به کاری بزنم آنقدر افکار منفی به ذهنم هجوم میآورد که منصرف میشوم.
خاطرات تلخ مربوط به زندگی مشترک را چگونه بی اثر کنیم؟
شهر سوال ـ سعی كنید در گذشته زندگی نكنید؛ چرا كه زندگی در گذشته زمینه افسردگی انسان را فراهم می كند. در شعری كه برخي بزرگان به امام علي (علیه السلام) نسبت دادهاند ميخوانيم: «ما فاتَ مَضی وَ ما سیأتیكَ فَاَیْنَ؟ قُمْ فَاغْتَنِم الفُرصَةَ بَینَ العَدَمَین: آنچه گذشت، از دست رفت و آنچه میآید كجاست؟ برخیز و فرصت میان دونیستی را دریاب.»
چگونه ميتوان یک رابطه را قطع کرد؟ مدتي است که هر روشی را دنبال میکنم نتیجه نمیدهد؟
شهر سوال ـ به هر حال وابستگی وضعیت شناختی افراد را به هم ریخته و فرد وابسته فقط و فقط نقاط مثبت طرف مقابل را می بیند و وسوسه های خود را نمی تواند کنترل کند پس به طور کلی یک فرد وابسته یک فردی است که رگه های از وسواس و افسردگی در شخصیتش است حتی در سطوح بالا در کنار تکنیک های غیر دارویی تکنیک های دارویی هم باید فرد استفاده کند به هر حال بنده نمی دانم شما تا حالا چه کارهایی رابرای این عشق و یا به عبارتی وابستگی بی هدف انجام داده اید اما راهکارهای زیر به نظر مناسب است:
چگونه با فردی که همسر خود را از دست داده باید برخورد کرد؟
شهر سوال ـ بنده خواستار کمک به یکی از دوستانم هستم که جدیدا همسر خود را از دست داده است او زنی جوان است و صاحب یک دختر سه ماه. بسیار روحیه ضعیفی دارد و بنده بسیار دور هستم. فقط از طریق تلفن با او در تماس هستم.
چرا بعضی از افراد نمی توانند با گذشته به راحتی کنار بیایند؟
شهر سوال ـ من خودم به شخصه آدم حساسی هستم و زود نمیتوانم گذشته را از یاد ببرم و این خیلی روی رفتارهایم تاثیر میگذارد. نمیتوانم درست تصمیم بگیرم و به برنامه هایی که برای خودم چیدم عمل کنم و فقط فکرم مشغول گذشته و آدمهای آن روزهاست. من چطور میتوانم احساساتم را کنترل کرده و از اهداف خود دور نشوم؟
مشکل من یک ترس واهی از قرار گرفتن در جمع می باشد.
شهر سوال ـ موضوعی که شما مطرح فرمودید یک پدیده روان شناختی است که راه کارهای روان شناختی دارد و معمولا دراین موارد آیات و روایات هم تأیید کننده راهکارهای روان شناختی است و بنابراین شما نباید به دنبال معجزه باشید و باید سعی کنید که با تلاش و کوشش و پیدا کردن راه حل منطقی برای حل مشکلتان موفقیت برای خودتان به ارمغان بیاورید