آیا بعد از ماجرای سقیفه فقط شش نفر به غصب خلافت اعتراض کردند؟
پاسخ به این سوال مستلزم ارائه تحلیلی جامع و کامل از حوادث مربوط به اولین لحظات رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و جریان سقیفه و چگونگی بیعت گرفتن از مردم برای ابوبکر است که در این مجال نمی گنجد. اما با توجه به اصل موضوع مد نظر شما باید عرض کنیم:
ابان بن تغلب گويد: به امام صادق - عليه السلام - گفتم: فدايت شوم؛ آيا در اصحاب پيامبر - صلي الله عليه و آله و سلم - کسي بود که بر ابوبکر اعتراض کند، و نشستن او را در مجلس و مکان رسول الله - صلي الله عليه و آله و سلم - تقبيح نمايد؟
حضرت صادق - عليه السلام - فرمود: بله. دوازده نفر (از مهاجرين و انصار) بر ابوبکر اعتراض نمودند، آنان از مهاجرين عبارت بودند از: خالد بن سعيد بن عاص - و او مردي از بني اميه بود - و سلمان فارسي، و ابوذر غفاري، و مقداد بن اسود، و عمار بن ياسر، و بريده اسلمي.
و اما از انصار عبارت بودند از: ابوالهيثم بن التيهان، و سهل، و عثمان - دو فرزند حنيف - و خزيمة بن ثابت ذو الشهادتين، و ابي بن کعب و ابوايوب انصاري.
سپس حضرت فرمود: هنگامي که ابوبکر به منبر رفت اين چند نفر با هم مشورت نمودند، بعضي گفتند: به خدا؛ او را از منبر رسول الله - صلي الله عليه و آله و سلم - پائين ميکشيم، و ديگران گفتند: به خدا، اگر چنين نموديد به هلاکت خود کمک کرده ايد، در حالي که خداوند در قرآن کريم ميفرمايد: (و لا تلقوا بأيديکم إلي التهلکة) [۱] «و خود را با دست خود به هلاکت نيفکنيد» پس بيائيد زود برويم نزد اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب - عليه السلام - تا با او مشورت کنيم، و نظر او را جويا شويم و بدانيم چه بايد بکنيم.
همگي به طرف آقا اميرالمؤمنين - عليه السلام - شتافتند و به او گفتند: يا اميرالمؤمنين؛ حقي را که شما از ديگران به آن سزاوارتريد رها کرده ايد؟ زيرا ما مکرر شنيديم که رسول خدا - صلي الله عليه و آله و سلم - ميفرمود: «علي با حق است و حق با علي، حق با علي به هر طرف که برود ميرود و ميل ميکند» و ما قصد داشتيم برويم و او را از منبر رسول الله - صلي الله عليه و آله و سلم - پائين بکشيم، ولي آمديم ابتداءً با شما مشورت کنيم و نظر شما را جويا شويم و ببينيم ما را به چه چيز دستور ميدهيد. [۲] .
حضرت امير - عليه السلام - فرمودند: «به خدا قسم؛ اگر چنين کاري را ميکرديد کار شما با آنها به جنگ ميکشيد، ولي شما مانند نمک در غذا، و سورمه در چشم، باشيد (هستيد).
به خدا قسم اگر چنين ميکرديد به جائي ميکشيد که نزد من مي آمديد در حالي که شمشيرها را از نيام کشيده و آماده جنگ و کارزار شده ايد، و در اين صورت مي آمدند و بالاجبار مرا وادار به مبايعت (با آن شخص) ميکردند، و ميگفتند بيعت کن وگرنه تو را ميکشيم، و من ناچار ميشدم که از خود دفاع کنم (و کشت و کشتار واقع ميشد) در حالي که پيامبر خدا - صلي الله عليه و آله و سلم - قبل از وفاتشان به من - سراً - فرمودند: اي ابوالحسن، امت پس از من به تو غدر و خيانت خواهند کرد و عهد مرا (که مربوط به خلافت و جانشيني تو است) نقض خواهند نمود و تو نسبت به من به منزلهي هارون از موسي هستي، و امت پس از من کاري را که سامري و پيروان او با هارون و پيروانش کردند با تو خواهند کرد.
من گفتم: يا رسول الله، پس شما چه سفارشي به من داريد اگر چنين شد؟
حضرت رسول فرمودند: اگر ياراني را يافتي پس اقدام کن و با آنان جهاد کن، و اگر ياراني را نيافتي دست نگهدار، و خون خود را حفظ کن تا با مظلوميت به من ملحق شوي.
پی نوشت ها:
[۱] سوره ي بقره آيه ي ۱۹۵.
[۲] علامه مجلسی،بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۱۹۱.
نظرات