علت قرائت های مختلف قرآن چیست؟
در تعريف اصطلاحى قرائت گفته شده: هرگاه تلاوت قرآن به گونهاى باشد كه از نص وحى الهى حكايت كند و بر حسب اجتهاد يكى از قرّاء معروف استوار باشد، قرائت قرآن تحقق يافته است. بنابراين قرائت عبارت است علم به كيفيت اداى كلمات قرآن و اختلاف اين كيفيت به ناقل و راوى آن منسوب است. از سوى ديگر، قرائت قرآن دانشى است كاملاً نقلى و هدف اين علم دستيابى به قرائت رسول الله و چگونگى اداى كلمات توسط آن حضرت است، و چنان كه گفته شده تنها راه رسيدن بدين هدف سماع و نقل از راويان ثقه است. از اين رو، قرائت در صورتى قابل اخذ و معتبر خواهد بود كه درباره هيچ يك از راويان و ناقلان آن طعن و خدشهاى از سوى علما مشاهده نگردد.
پیش از پرداختن به علت اختلاف قرائات باید توجه داشت که اين اختلافات ميان قراء بر سر به دست آوردن و رسيدن به نص واحدى است كه پيامبر(ص) با آن قرائت نمودهاند. بنابراين اختلاف در قرائت مبيّن اين امر است كه هر قارى كيفيت خاصى را در تلفظ كلمات قرآن داشته و بدان معتقد بوده است و به نظر او اين كيفيت همان تلفظى است كه از زبان مبارك رسول الله جارى شده است امّا مهم اثبات اين استناد است كه بايد به شكل نقل همگانى در هر دوره و طبقه از زمان رسول الله به اثبات برسد. نظر غالب قرآن پژوهان شيعه اين است كه اثبات تواتر قرائتها از پيامبر(ص) امرى محال مىنمايد.
افزون بر آن، به نظر آنان قرائت قرآن كريم به يك صورت در ميان همه مسلمانان متداول بوده و در نسلهاى متوالى به تواتر رسيده است و اختلافى كه در قرائتها نقل مى گردد بر اين صورت متداول تأثير نداشته و چهره واحد آن را از بين نبرده است. ما شيعيان از ناحيه پيشوايان معصوم مأموريت يافته ايم كه قرآن را بر طبق عموم مسلمين قرائت كنيم.
حال به بخشی از علل تعدد قرائت قرآن اشاره می شود:
۱- ابتدایی بودن خط
در گذشته، خط در مراحل ابتدایی خود بود; به گونه ای كه اصول آن هنوز استوار نشده بود و مردم عرب، فنون خط و روش نوشتن صحیح را نمی دانستند; از این رو بعضی حروف را شبیه به حروف دیگر می نوشتند; مثلا «ن» آخر كلمه، شبیه حرف «ر» و «میم» آخر، شبیه حرف «واو» و «دال» شبیه «كاف» نوشته می شد كه تشخیص آن ها به عهده ی قاری بود.
۲- خالی بودن حروف از نقطه
در آن زمان، حروف بدون نقطه نوشته می شدند; از این رو بین «ش» و «س»، «ع» و «غ»، «د» و «ذ» در نوشتن فرقی نبود و خودِ قاری با قراین و شواهد باید تشخیص بدهد كه این كدام حرف است.
۳ - خالی بودن حروف از شكل و علایم
حروف از علایمی كه وزن و اِعراب را نشان می دهند برهنه بود; بنابراین، تشخیص وزن و اِعراب به عهده ی خود قاری بود; مانند كلمه ی «اعلم» كه هم به صورت فعل امر «اِعْلَمْ» و هم به صورت فعل مضارع «اَعْلَمُ» قرائت می شد.
۴- تأثیر لهجه
اَعراب دارای قبایل مختلفی بودند و هر كدام لهجه های مخصوص به خود داشتند كه این لهجه ها از جهات گوناگونی با یكدیگر اختلاف داشتند; مانند اختلاف در حركاتِ كلمات، در خواندن و نوشتن همزه، در اِعراب، ادغام و اشباع و... .
۵- رأی و نظر شخصی، همراه با روحیه های غیر متعارف
قاریان در اكثر موارد، طبق رأی و نظر شخصی خود قرائت می كردند كه به طور طبیعی، نظر شخصی هر كدام از آن ها با دیگران متفاوت بود و مورد قبول آن ها قرار نمی گرفت; از این رو مهم ترین عامل اختلاف در قرائات را همین مورد دانسته اند; از طرفی بعضی از قاریان، روحیه های غیر متعارفی داشته و به دنبال شهرت طلبی بودند; تا این حدّ كه با نظر مشهور مخالفت می كردند; فقط برای این كه اسم آن ها بر سر زبان ها افتاده و مشهور شوند.
۶ ـ كثرت قاریان
در گذشته هر یك از شهرهای بزرگ مانند كوفه، شام، بصره و مكّه چندین قاری معتبر داشتند كه مسلمانان به آن ها مراجعه می كردند; ولی با متفرق شدن آن ها در شهرهای مختلف و زیاد شدن قاریان قرآن، اختلاف در قرائات، بیش تر شده و از سطح علمی آن كاسته و قرائت های صحیح و ناصحیح در هم آمیخته شد; از این رو عدّه ای از بزرگان و پیش گامانِ این فن، بر آن شدند تا از این اختلافات كاسته و قرائت های مشهور و صحیح را از غیر آن ها جدا كنند. اولین كسانی كه متصدّی این كار شدند، تعداد زیادی را به عنوان قاریان معتبر و مورد اطمینان معرفی كردند; به گونه ای كه تعداد آن ها به ۲۵ نفر هم می رسید; ولی از موقعی كه شخصی به نام «ابن مجاهد» متصدّی این كار شد، به قرائات هفت گانه اكتفا نمود كه از آن زمان به بعد، بر همان منوال ادامه یافت و معروف به قرائات سبعه شد; ولی با این حال با مراجعه به كتاب های علوم قرآنی، در می یابیم كه قرائات سبعه مورد اتفاق همه نیست و دیگران تعداد بیش تری را به عنوان قاریان معتبر و موثّق معرفی كرده اند.
قرائت صحیح و علت انتخاب آن
از بین قرائت های هفت گانه قرائت عاصم به روایت حَفْص، صحیح تر می باشد كه با بررسی شخصیت عاصم و حفص و بررسی سند قرائت آن ها، پی به علت این انتخاب خواهیم برد.
الف) شخصیت عاصم
«عاصم بن ابی النّجود الأسدی الكوفی»، در بین قاریان دیگر معروف به كسی بود كه قرائت قرآن را به طور دقیق ضبط و نگه داری می كند و از طرفی، نسبت به كسی كه می خواست قرائت صحیح قرآن را از او یاد بگیرد بسیار احتیاط می كرد; از این رو قرائت قرآن را به غیر از استادش كه او هم از علی بن ابی طالب(علیه السلام)شنیده بود نمی گرفت; علاوه بر آن آموخته های خویش را به افراد مطمئن دیگر نیز ارائه می داد تا از نداشتن اشتباه و خطا مطمئن شود. عاصم، شیعی مذهب بود و علاقه ی شدیدی نسبت به خاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)داشت و قرآن را به روایتی كه متواتر بین مسلمین بود قرائت می كرد.
ب) بررسی شخصیتی حفص
«حفص بن سلیمان» از اصحاب امام صادق(علیه السلام) و یكی از روایت كنندگان قرائت عاصم است كه بر دیگر راویان از او ـ در زمینه ی حفظ و ضبط دقیق قرائتِ عاصم ـ فضیلیت و برتری دارد. او نیز مانند استادش عاصم، دقت زیادی بر این داشت كه قرائت او مطابق با نقل و قرائت متواتر مسلمین باشد; به همین دلیل اكثر مسلمانان قرائت عاصم را از حفص گرفته اند.
ج) بررسی اسناد قرائت
سند قرائت حفص از عاصم، از بهترین و والاترین اسناد قرائات می باشد; زیرا حفص از استادش عاصم و عاصم از استادش عبدالرحمان و او نیز از حضرت علی(علیه السلام) قرائت می كرد كه آن حضرت نیز از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) نقل فرموده است.
بنابراین قرآن كریم با قرائت های مختلف بیان شده كه از بین آن ها، هفت قرائت را انتخاب و به عنوان قرائات سبعه معرفی كرده اند. در بین این قرائت ها، قرائت حفص از عاصم، برتر و صحیح تر از دیگر قرائات می باشد كه قرآن های موجود نیز مطابق این قرائت نوشته شده اند. این قرائت، یك قرائت شیعی خالص است; زیرا حفص و عاصم و استادش عبدالرحمان ـ هر سه ـ شیعه می باشند و این قرائت را از امام علی(علیه السلام) گرفته اند كه آن حضرت نیز از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)فرا گرفته است، ولی با توجه به دقت نظری که در این قرائت وجود دارد حتی اهل سنت نیز همان را قبول کرده و قرآن هایی که توسط اهل سنت چاپ می شود با همین قرائت می باشد.
البته به این نكته ی مهم باید توجه داشت كه فرق است بین قرآن و بین قرائت ها. زیرا قرائت و قرآن، دو حقیقتِ از هم جدا هستند و آن چه مهم است، این است كه قرآنِ موجود در دسترس مسلمین، همان قرآنی است كه بر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)نازل شده و بدون كم و زیادی نسل به نسل، به دست ما رسیده است. اختلاف قرائت ها، چیزی جز اجتهاد و نظر شخصی قاریان مختلف نمی باشد; در نتیجه، این قرائاتِ متعدد اعتباری ندارند و آن چه كه معتبر است، اصل قرآن می باشد كه به طور كامل و بدون نقصان یا اضافه ای، به دست امّت اسلامی رسیده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
۱. تفسير نمونه ؛ ناصر مكارم شيرازی، ج ۲۷.
۲. پرتوی از قرآن؛ سید محمود طالقاني، ج ۴.
۳. جوامع الجامع؛ فضل طبرسي ، ج ۴.
۴. طبرسي، مجمع البيان، ج ۵.
۵. اطيب البيان؛ عبد الحسين طيب، ج ۱۴.
۶. البرهان ؛ زرشکي ، ج ۵.
۷. تبيان ؛ شيخ طوسي، ، ج ۱۰.
۸. تفسير صافی؛ فيض کاشانی ، ج ۵.
۹.البیان ؛ سید ابولقاسم خویی ،ص ۱۷۵.
۱۰. درس هايی از علوم قرآنی؛ حبيب الله طاهری، ج ۱.
۱۱. تلخيص التمهيد؛ محمد هادی معرفت، ج ۱.
۱۲.علوم قرآن ؛محمد باقر سعیدی روشن ، ص ۱۷۶.
۱۳.پژوهشی در تاریخ قرآن کریم ، سید محمد باقر حجتی،ص ۳۰۱.
نظرات