دلیلی بر اثبات این که "حی علی خیر العمل"توسط عمر حذف شده است؟
آیت الله سبحانی درباره این مطلب این گونه می فرمایند:
یادآور میشویم كه در عصر خلیفة دوم، «مصلحت اندیشی» رواج بیشتری داشت، چه بسا مصلحتاندیشی، بر حكم خدا در قرآن و سنت مقدم شمرده میشد.
از باب نمونه، در عصر پیامبر (ص) و عصرخلیفه نخست و حتی بخشی از خلافت خلیفه دوم، سه طلاق در یك مجلس، تنها یك طلاق محسوب میشد، امّا در نیمه دوم خلافت خلیفه دوم این حكم دگرگون گشت و سه طلاقه كردن زن دریك مجلس، سه طلاق واقعی تلقی گردید و هر نوع حق رجوع از شوهر سلب شد.[۱]
بررسی تاریخ اذان و اقامه به روشنی ثابت میكند كه جمله «حَیَّ عَلى خیر العمل» از فصول قطعی اذان بوده است و مؤذنان در عصر پیامبر(ص) و مدتی پس از آن حضرت، این جمله راضمن فصول دیگر میگفتند. سپس به علت و یا عللی از اذان حذف گردید.
الف. سیدمرتضی میگوید: علمای اهل سنت نقل كردهاند كه در برخی سالهای رسالت، جمله «حَیّ عَلى خیر العمل»، گفته میشد ولی بعداً نسخ شده است.[۲]
ب. ابن عربی درفتوحات میگوید: در جنگ خندق، آنگاه كه صحابه پیامبر (ص) خندق میكندند، چون وقت نماز فرا رسید، یك نفر از آنان ندا سر داد: «حَیَّ على خیر العمل» و از آن زمان سنت حسنه شد.[۳]
ج. شرف الدین معروف به سیاغی (متوفای ۱۲۲۱) در كتاب «الروض النضیر» میگوید: صحیح آن است كه اذان با «حَیَّ عَلى خیر العمل» تشریع شده است، گذشته بر این همگان اتفاق نظر دارند بر این كه در روز خندق، این جمله جزو اذان بوده است.[۴]
د. سه طایفه بزرگ امامیه، زیدیه و اسماعیلیه كه پیرو مكتب اهل بیت هستند، آن را جزو اذان میدانند.[۵]
اكنون به برخی از روایات در این مورداشاره میكنیم:
۱. متقی هندی در كنزالعمال از معجم طبرانی نقل میكند: كان بلال یؤذن بالصبح فیقول: «حَیّ عَلى خیر العمل»[۶]: بلال در اذان صبح «حیّ عَلى خیرالعمل» میگفت.
۲. حافظ علوی زیدی (۳۶۷ـ ۴۴۵) در رساله خاص خود به نام «الأذان بحیّ على خیر العمل» به طور مسند از «ابی محذوره» صحابی رسول خدا (ص) نقل میكند كه پیامبر (ص) به وی اذان آموخت و یكی از فصول آن «حَیّ عَلى خیر العمل» بود.[۷]
و سیره نویسان اتفاق نظر دارند كه پیامبر (ص) اذان را پس از بازگشت از جنگ «حنین» به وی آموخت.[۸] و غزوه حنین در اواخر سال هشتم هجری، پس از فتح مكه رخ داد و این حاكی است كه این فصل از اذان تا آن روز، جزو این فریضه الهی بوده است.
این دو نمونه از روایاتی است كه بیانگر وجود این فصل از اذان در عصر رسول خدا(ص) بوده است.
*مصلحت اندیشی شخصی
در دو رساله بسیار محققانه كه به قلم فاضلانة دو عالم زیدی نگارش یافته است به نامهای الأذان بحی على خیرالعمل، نگارش حافظ علوی زید(۷۲ـ ۴۴۵). الاعتصام بحبل اللّه، تألیف امام قاسم بن محمد الزیدی(م۱۰۲۹); از شخصیتهای بزرگی از صحابه و تابعان نقل شده كه همگی در اذان و اقامه خود ملتزم به گفتن این فصل از اذان بودند. ذكر اسامی و گفتههای آنان، در این مختصر نمیگنجد و محققان میتوانند به این دو كتاب مراجعه فرمایند.
بنابراین، نباید در اصل مشروعیت این فصل از اذان شك كرد. در واقع كسانی كه آن را از فصول اذان حذف كردهاند، باید علت آن را بیان كنند. متأسفانه اینكار جز «مصلحت اندیشی شخصی» دلیل دیگری نداشته است.
حافظ علوی در كتاب «الأذان بحیّ عَلى خیر العمل» به سندی از «حسن بن یحیی بن الحسین بن زید بن علی» نقل میكند كه آل رسول خدا (ص) بر وجود آن در اذان اتفاق نظر دارند و مؤذنان در عصرابوبكر نیز به همین شیوه اذان میگفتند.
*نخستین کسی که بخشی از اذان را حذف کرد
امّا وقتی عمر زمام خلافت را به دست گرفت، گفت: «دَعوا حیَّ عَلى خیرِالعَمل لِئلا یشتغل الناس عن الجهاد فكان أوّل من تركها».[۹] «گفتن حیّ علی خیرالعمل را ترك كنید تا مردم به بهانه این كه نماز بهترین عمل است، جهاد را ترك نكنند». او(عمر) نخستین فردی بود كه این فصل از اذان را ترك كرد».
محقق شهیر، سعدالدین تفتازانی (۷۱۲ـ۷۹) در شرح مقاصد؛ و متكلم معروف اشعری به نام علاءالدین قوشجی(متوفای ۸۷۹) میگویند: عمر بن خطاب نسبت به سه چیز هشدار داد و گفت:
«سه چیز در عهد رسول خدا(ص) رسمیت داشت و من از آنها باز میدارم، و انجام دهنده آن را مؤاخذه مینمایم:
۱.متعه زنان،
۲. متعه حج،
۳.گفتن حَیّ عَلى خَیر العمل».[۱۰]
مصحلت اندیشی خلیفه، علاوه بر این كه نوعی اجتهاد در مقابل نص به شمار میآید، تنها میتواند برای خود او حجت باشد نه برای دیگران و آیندگان. اگر آیندگان از حقیقت امر آگاه شدند، باید سنت را بر بدعت مقدم بدارند، به ویژه آن كه ملاك دگرگون گردیده است و دیگر جهادی بر ضد كفر و شرك نیست.
*جمله ای که مرز اعتقادی را مشخص می کرد
از آنجا كه تثبیت چنین بدعتی كار آسانی نبود، تنی چند از بزرگان بر این نهی ارزش قائل نشده و همچنان به هنگام اذان این جمله را میگفتند. برهان الدین حلبی (۹۷۵ـ ۱۰۴۴) در سیره خودمینویسد: عبداللّه ابن عمر و علی بن الحسین در اذان پس از «حَیّ على الفلاح» جمله «حیّ على خیر العمل» میگفتند[۱۱] و از آنجا كه گفتن این جمله نوعی شعار مخالفت بود، پیوسته در طول تاریخ، موافق و مخالف از آن بهره میگرفتند.
در انتفاضة حسنیها، آنگاه كه حسین بن علی بن حسن (صاحب فخ) بر مدینه مسلط شد، عبد اللّه بنحسن أفطس بر بالای منارهای كه روی مرقد پیامبر گرامی (ص) است، قرار گرفت و به مؤذن گفت: بگو: «حی علی خیر العمل» مؤذن نیز این جمله را به زبان راند.[۱۲]
و نیز در دولت آل بویه كه تمایلات شیعی داشتند، شعار شیعیان بغداد در اذانها جمله «حَیّ عَلى خیر العمل» بود، آنگاه كه سلجوقیها روی كار آمدند این شعار ممنوع گردید، وشگفت این است كه فرمان دادند در اذان صبح، جملة «الصلاة خیر من النوم» را بگویند، و این جریان در سال ۴۴۸ رخ داد.[۱۳]
[۱]. تفسیر این بخش را در كتاب «الاعتصام بالكتاب والسنه» قرائت بفرمایید، ص ۱۷۵ تا ۲۱۰ و در این مطلب میان مورخان و محدثان اتفاق نظر هست; به صحیح مسلم:۴، باب الطلاق الثلاث، حدیث ۱،۳; سنن بیهقی:۷/۳۳۹; الدر المنثور:۱/۲۷۹ مراجعه شود.
[۲]. الانتصار:۱۳۷، باب وجوب قول «حَیّ عَلى خیر العمل».
[۳]. الفتوحات المكیه:۱/۴۰۰.
[۴]. الروض النضر:۱/۵۴۲.
[۵]. حافظ علوی در كتاب الاذان به «حیّ عَلى خیرالعمل»:۹۱.
[۶]. كنزالعمال:۳۴۲، ح۲۳۱۷۴.
[۷]. الأذان بحیّ على خیر العمل: ۲۶، ۲۷، ۲۹ و الاعتصام بحبل اللّه تألیف الإمام قاسم بن محمد الزیدی المتوفی عام ۱۰۲۹، نشر مطابع الجمعیه عمان.
[۸]. مسنداحمد:۳/۴۰۸.
[۹]. الأذان بحی على خیر العمل: ۲۹.
[۱۰]. شرح مقاصد: ۲۸۳۵، شرح تجرید قوشجی: بحث امامت.
[۱۱]. سیره حلبی:۲/۳۰۵.
[۱۲]. مقاتل الطالبیین: نگارش ابوالفرج اصفهانی(۲۸۴ـ ۳۵۶)، ۴۴۶، چاپ دار المعرفه.
دیدگاهها
من چند نسخه مختلف از مسند
من چند نسخه مختلف از مسند امام احمد رو خوندم جلد۳ رو هیچ خبری از موردی ک گفتین نبود لطفا تا مطمئن نشدین ازجایی کپی برندارین. یا اگه نقدی به حرفم دارین یا میتونید دفاع کنید لطفا بگین . من خوشحال میشم به عنوان طالب حق همه حرف هارو بشنوم
با عرض سلام و ادب
با عرض سلام و ادب
بر فرض که فرمایش شما درست باشد و این آدرس داده شده به کتاب مسند احمد حنبل،نادرست باشد،خللی به اصل بحث وارد نمی کند.چون دلیل ارائه شده منحصر به فرمایش جناب احمد حنبل نیست که در صورت رد آن،اصل مطلب رد شود.
نظرات