آیا خواندن سوره یوسف برای زنان اشکال دارد؟
قال امیرالمؤمنین(ع): «لا تعلّموا نساءكم سورة یوسف و لا تقرأوهن ایّاها فانّ فیها الفتن و علّموهن سورة النور فانّ فیها المواعظ.[۱] امیرالمؤمنین(ع) فرمود: به زنان خود سوره یوسف را یاد ندهید و آن را بر آنان نخوانید كه در آن آزمایشهاست بلكه به آنان سوره نور را یاد بدهید كه در آن پندهاست.»
می توانیم به راحتی بگوییم که این حدیث مرفوعه است و خود را از بررسی آن کنار بکشیم! اما قطعا مرفوعه بودن، با جعلی بودن حدیث تفاوت دارد و ما نمی توانیم بیان شدن چنین سخنی را از حضرت علی (ع) با قاطعیت انکار کنیم. بنابراین بهتر است در معنای آن دقت کنیم.
معنایی که از این حدیث در ذهن بسیاری متبادر می شود و سبب می شود آن را انکار کنند، این است که وجود داستان زلیخا در سوره یوسف و بیان بی عفتی او تاثیر سوء بر زنان می گذارد، بنابراین نباید این سوره را بخوانند. این در حالی است که قرآن برای مومنین شفاء است و موجب ایجاد بیماری در قلب آن ها نمی شود:
«یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ؛[یونس/۵۷] اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است و درمانى براى آنچه در سینه هاست (درمانى براى دلهاى شما) و هدایت و رحمتى است براى مؤمنان.»
بنابراین خواندن این سوره بر زنان مومن تاثیر سوئی ندارد. و از این جهت نباید نهی ای وجود داشته باشد، کما اینکه در بعضی از روایات تعلیم سوره یوسف به خانوداه توصیه شده است:
«عن النبى(ص) قال: علّموا ارقّاءكم سورة یوسف فانه ایّما مسلم قرءها و علّمها اهله و ما ملكت یمینه هون الله علیه سكرات الموت و اعطاه القوّة ان لا یحسد مسلما؛[۲] پیامبر خدا(ص) فرمود: به بردگان خود سوره یوسف را یاد بدهید زیرا هر مسلمانى كه این سوره را بخواند و به خانواده و كنیزكان خود یاد بدهد،خداوند سكرات مرگ را به او آسان مى كند و به او قدرتى مى دهد كه به برادر مسلمان خود حسد نكند.»
اما باید به این توجه کنیم که هر آیه قرآن موضعی دارد:
«یُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ؛[مائده/۱۳] سخنان (خدا) را از موردش تحریف مى كنند.»
و داروی شفاء بخش، اگر به جا استفاده نشود، نه تنها اثری در شفاء ندارد، بلکه می تواند موجب بیماری نیز بشود.
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً؛[اسراء/۸۲] و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مى كنیم و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمى افزاید.»
حال با توجه به این نکات با دقت در حدیث متوجه می شویم که سخن درباره کسی است که هنوز قرآن را نیاموخته و بحث از تعلیم دادن به اوست. برای چنین کسی آیا سوره نور اولویت دارد یا سوره یوسف؟ کسی که هنوز عفت (که در سوره نور بیان شده) را نیاموخته، آیا بیان داستان زلیخا نمی تواند برای او دارای آثار منفی باشد؟ آیا این یک فتنه و آزمایش برای او نیست واحتمال لغزش برایش ایجاد نمی کند؟
بنابراین هر آیه قرآن موضع و جایگاهی دارد و قرآن به مانند داروخانه ای برای هر کس نسخه ای متناسب با خودش دارد. ابتدا باید داروی متناسب بیماری خودمان را از قرآن بجوییم. و بعد با تلاوت مکرر تمام قرآن، تسلطی اجمالی بر آن بیابیم تا نسبت به حوادث زندگی، دستور العمل ها را آموخته باشیم و بدانیم که در هر موضعی، جایگاه کدام آیه است. و آن را دوای درد خودمان قرار دهیم.
[۱]. تفسیر نور الثقلین ج ۲ ص ۴۰۸.
[۲]. تفسیر نور الثقلین ج ۲ ص ۴۰۸.
نظرات