چرا در قرآن ازدواج با کنیزان به گونه ای توهین آمیز به کنیزان بیان شده است؟

قرآن ازدواج

مطلب ادعا شده در سوال بسیار عجیب است، چون در قرآن دقیقا عکس این مطلب اثبات می شود. و قرآن با مطرح کردن معیارهایی متفاوت، ملاک شرافت انسان را در تقوای الهی معرفی می کند.

«یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ[حجرات/۱۳] اى مردم! ما شما را از یك مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ‏ها و قبیله‏ ها قرار دادیم تا یكدیگر را بشناسید (اینها ملاك امتیاز نیست،) گرامى ‏ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!»

از همین روست که قرآن بر خلاف معیارهای مطرح در جوامع انسانی، یک کنیز را بر زنان آزاد بسیاری ترجیح می دهد:

«وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكینَ حَتَّى یُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولئِكَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ یُبَیِّنُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَكَّرُونَ[بقره/۲۲۱] و با زنان مشرك و بت ‏پرست، تا ایمان نیاورده ‏اند، ازدواج نكنید! (اگر چه جز به ازدواج با كنیزان، دسترسى نداشته باشید زیرا) كنیز باایمان، از زن آزاد بت‏پرست، بهتر است هر چند (زیبایى، یا ثروت، یا موقعیت او) شما را به شگفتى آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت ‏پرست، تا ایمان نیاورده ‏اند، در نیاورید! (اگر چه ناچار شوید آنها را به همسرى غلامان باایمان درآورید زیرا) یك غلام باایمان، از یك مرد آزاد بت‏ پرست، بهتر است هر چند (مال و موقعیت و زیبایى او،) شما را به شگفتى آورد. آنها دعوت به سوى آتش مى‏ كنند و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مى‏ نماید، و آیات خویش را براى مردم روشن مى‏ سازد شاید متذكر شوند.»

همانگونه که در این ایه دیده می شود، با توجه به اصالت زندگی اخروی، زندگی با یک کنیز یا برده ای که ایمان داشته باشد، بهتر از زندگی با انسان آزادی است که از ایمان بی بهره بود و ثمره زندگی با او، جهنم سوزان خواهد بود.

البته باید توجه داشت که در صورت مساوی بودن ایمان، یک انسان آزاد بر یک انسان برده، ارجحیت دارد. و کسی که با مساله برده داری در اسلام آشنا است، می تواند رمز این مساله را دریافت کند. چون در اسلام تمام راه های برده گیری بسته شده و تنها کسانی که به جنگ با مسلمانان می پردازند، برای تنبیه و ریشه کن کردن فتنه، یا کشته می شوند و یا به برده گی در می آیند. در واقع حکم برده گیری، یک حکم تنبیهی برای کسانی است که مرتکب خلاف شده اند. و به همین دلیل تفاوت منزلت اجتماعی بردگان با سایر انسان ها معنا دارد. و روشن است که همیشه شان اجتماعی یک زن آزاد، از زن برده بالاتر است و زن آزاد ارجحیت دارد. به همین خاطر در ازدواج نیز زن آزاد گزینه اول است:

«وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ یَنْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَیْمانُكُمْ مِنْ فَتَیاتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ[نساء/۲۵] و آنها كه توانایى ازدواج با زنان (آزاد) پاكدامن باایمان را ندارند، مى ‏توانند با زنان پاكدامن از بردگان باایمانى كه در اختیار دارید ازدواج كنند.»

بنابراین جایگاه هر کس به تناسب اعمال و رفتار او تعیین می شود. و یک کنیز می تواند با اعمال و رفتار خودش، دارای بهترین مقام ها باشد. کما اینکه مادر بعضی از امامان شیعه، از کنیزان بوده اند. مادر امام سجاد (ع) شهربانو، مادر امام کاظم (ع) حمیده، مادر امام رضا (ع) نجمه، مادر امام جواد (ع) سبیکه، مادر امام هادی (ع) سمانه، مادر امام حسن عسگری (ع) سوسن، و مادر امام زمان (عج) نرگس، همه انسان های عالی مقام و نورانی ای بوده اند که به حسب ظواهر دنیوی، آزاد نبوده اند. اما شانی بسیار عالی داشته اند.

دیدگاه‌ها

سلام
میشه توضیح بدید این همه توهین به مقام زن در این آیات چیست؟اصلا ایاتی داریم که این چنین در مورد مقام مرد هم صحبت شده باشه؟
ای مردم زنان کشتزار شمایند از هر طرف که می خواهید به کشتزار خود در آیید / سوره بقره آیه ۲۲۳
مردان را بر زنان مرتبتی است / سوره بقره آیه ۲۲۸
شهادت زنان نصف مردان ارزش دارد / سوره بقره آیه ۲۸۲
ای مردان از زنان هرچه شما را پسند افتد دو تا و یا سه تا و یا چهارتا به نکاح در آورید / سوره نساء آیه ۳
سهم ارث پسر دو برابر سهم ارث دختر است / سوره نساء آیه ۱۱
نکاح زنان شوهردار بر شما حرام شده اند مگر این زنان شوهردار را در جنگ به غنیمت گرفته باشید / سوره نسآه آیه ۲۴
مردان، از آن جهت که خدا بعضی را بر بعضی برتری داده است. و از آن جهت که از مال خود نفقه می
fisher_basket: مردان، از آن جهت که خدا بعضی را بر بعضی برتری داده است. و از آن جهت که از مال خود نفقه میدهند، بر زنان تسلط دارند/ سوره نساء آیه ۳۴
آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید ابتدا اندرز دهید و سپس از خوابگاهشان دوری کنید و سپس کتکشان بزنید / سوره نساء آیه ۳۴
سهم ارث زن نصف مرد است / نساء ۱۷۶
ای پیامبر، به زنان و دختران خود و زنان مومنان بگو که با چادر خود را بپوشانند / احزاب آیه ۵۹

لطفا ج بدید

تصویر شهر سوال

با عرض سلام
به نظر می رسد که دیدگاه شما به زن توهین آمیز است نه دیدگاه قرآن! چون گویی شما در خلقت اصل را بر مرد بودن گذاشته اید و اگر کسی با مرد متفاوت بود، این تفاوت ها را نقیصه ای بر زن محسوب کرده اید! در واقع می خواهید بگویید زن نیز مانند مرد شود و الا جایگاهش پست است. آیا نگاه شما توهین آمیز نیست که اصل جنس زن را خوار می دانید و به دنبال رساندن آن به مرد بودن هستید؟
مثلا قرآن به این مطلب اشاره می کند که زنان عامل اصلی تولید مثل بشر هستند و تنها زمانی می توان این را توهین دانست که مادری و به دنیا آوردن فرزند، عملی زشت باشد! برای توضیح بیشتر : http://www.soalcity.ir/node/445
یا شما دستور حجاب برای زنان را توهین به زن حساب کرده اید! و گویی اگر زن به مثابه کالایی جنسی در بیاید، شان و منزلتش محفوظ مانده است!
نقش مدیریتی مرد در خانواده را توهین به زن شمرده اید که در هیچ جای دنیا، مدیریت یک نفر به مثابه توهین به سایرین محسوب نمی شود. که آیه ۲۲۸ سوره بقره، ۳۴ سوره نساء مطلبی جز اشاره به نقش مدیریتی مرد در خانواده ندارد. برای توضیح بیشتر: http://www.soalcity.ir/node/892
در مطلبی بسیار عجیب به آیات مرتبط به ازدواج اشاره کرده اید و آنها را توهین به زن حساب کرده اید! اگر منظورتان از اشاره به آیه ۳ سوره نساء، قسمت جواز چند همسری اوست، اولا این مطلب توهین نیست و ثانیا مصلحتی از مصالح جامعه و زنان است. برای توضیح بیشتر: http://www.soalcity.ir/node/2072 و آیه ای که مربوط به کنیزان است، ربطی به جنس زن ندارد. مگر اینکه بگوییم اسارت مردان در جنگ نیز، توهین به مردان است!!
بحث شهادت و ارث نیز ریشه در تفاوت های زن و مرد دارد که برای برقراری عدالت، باید این تفاوت ها در احکام ملاحظه شود. زن که در مجموعه حقوقی اسلام، وظیفه تامین معاش خانواده را ندارد، نیازهایش کمتر است و مرد که وظیفه تامین معاش خانواده را دارد، نیاز بیشتری دارد و رساندن پول به او، در واقع رساندن پول به همسرش نیز هست. برای توضیح بیشتر مراجعه کنید: http://www.soalcity.ir/node/151 و http://www.soalcity.ir/node/701 و http://www.soalcity.ir/node/700

به هر حال دیدگاه متعالی اسلام به مقام زن، بر هیچ دیده منصفی پوشیده نیست. مبارزه جدی با عمل وحشتناک زنده به گور کردن دختران، دادن حق مالکیت اقتصادی به زن، یکسان معرفی کردن جایگاه انسانی زن و مرد، الگو معرفی کردن بعضی از زنان برای تمام مومنان، و ... خصوصا در زمانی که جو غالب خلاف اندک ارزش قائل شدنی برای زن بود، بسیار پر ارج است.

ببینید نگفت توجیه کنید.
بلکه گفت پاسخ بدهید.
در اینکه اسلام برای زن اون دوره امتیازاتی آورد و وضع اون رو بهتر کرد شکی نیست اما برای زن این دوره همون قوانین موجب تنزل میشه براش.
احکام توحیدی با احکام مدنی متفاوته. چون فرهنگ ها و جامعه در زمان ها و مکان های مختلف متفاوتند.
به نظر میاد اصل شیعه و مرجعیت هم بر همین اساسه.
احکام مدنی باید بروز بشه.
مگه نه اینکه آقای مکارم عدم رعایت حجاب رو تحت شرایط خاص بی مشکل دونستن.
خب همین میشه بروز بودن.
توی خیلی از مسائل دیگه من جمله تعدد زوجات هم باید برسی کنید و ببینید که آیا رواج این مسئله در عرف ما خوب هست یا بیشتر موجب پاشیدگی خانواده ها میشه.
مسلما آقای متاهلی که توی زندگیش مشکل داره با ازدواج دوم یا صیغه مشکلش حل که نمیشه هیچ اضافه هم میشه.
آنقدر نوید این موضوع به نفع زنانه.
اگه هوو چیز خوب و به مصلحتی بود حضرت خدیجه و فاطمه به این خوبی بیشتر اولی بودن تا زنی مثل من که ایمانش ضعیفه.
مگه نه اینکه ساره همسر حضرت ابراهیم در نهایت نتوانست حضور هاجر و اسماعیل رو تحمل کنه و خدا آن دو را از اون دور کرد.
شما که زن رو مظهر عطوفت میدانید این را هم میدانید که فشاری که به زن توی این مورد وارد میشه چقدر زیاده و پشت بندش چه جنایاتی اتفاق میفته.و چه زندگی هایی می پاشه؟ یه سر به دادگاه بزنید متوجه میشوید منظورم چیه.
اگه تعدد زوجات خیلی چیز خوبی بود و موجب پیشرفت جامعه میشد جامعه عربستان باید الان سرآمد جوامع بشری میشد.
خروجی مثبت جوامع غربی با آن همه به قول شما بی بندو باری در همه زمینه ها که منجر به سعادت بشر میشه از جوامعی مثل عربستان و... به مراتب بیشتره.
پس خواهشا به جای مجاز اعلام کردن تعدد زوجات و متعه برای مردان متاهل اون هارو به تک همسری تشویق کنید تا عشق و علاقه توی زندگی ها موج بزنه نه حق و حقوق.
در مورد تعداد مردان و زنان مجرد و... یه سر به درگاه آمار ایران بزنید براتون مفیده.

تصویر soalcity

اولا اگر کسی به خدا معتقد باشد، می داند او عالم به همه چیز بوده و اگر قرار بوده احکام برای زمان ما تغییر یابد، خود او می فرمود. اما اگر او با علم به آینده، حکمی را برای همیشه فرموده، و ما می خواهیم آن حکم را عوض کنیم، یعنی اینکه خود را هم سطح خدا می دانیم (نعوذ بالله)
ثانیا همان طور که خودتان اشاره کردید، عدم تحمل زن دوم از طرف زن اول، مخصوص زمان ما نیست. بلکه حتی در زمان حضرت ابراهیم ع هم بوده و شکی نیست که زن اول این مساله را دوست ندارد. اما در جامعه مصالح جمعی بر مصالح فردی مقدم می شود. بی سرپرست بودن زنان زیادی در جامعه، تمام جامعه را فاسد می کند و همین زن که همسر دوم شوهرش را نمی پذیرد، او هم خواه ناخواه، درگیر مشکلات آن می شود. مشکلات مالی و جنسی و ... زنان بی سرپرست، خود سبب اشاعه فحشا می شود و آن وقت مردی که ممکن بوده دو زن داشته باشد، خود را در جامعه ای می بیند که خیلی راحت هر روز می تواند با یکی باشد و زنان زیادی به راحتی او را می پذیرد.

و البته امروز به نکبت فرهنگی که با سلسله احکام اسلام برای خانواده و زن و ... مخالف است، فحشا سر و پای جامعه را گرفته است و قطعا مردانی که خیلی راحت به فحشا دسترسی ندارند، حاضر نمی شوند به زیر بار تعهدات ازدواج بروند.

http://www.islab.org/node/1171
میدونم این لینک رو نمیذارید اما خودتون یه نگاهی بهش بندازین.
نمیدونم چرا شما متوجه نمیشین آب که از سر بگذرد چه یک وجب چه صد وجب!!!!!!!!!
وقتی شوهر زنی رفت سراغ کسی دیگه چه مشروع چه نامشروع فرقی برای اون زن اول نمیکنه.چه همسردوم رو بپذیره چه هزار تا معشوقه. چه فرقی داره؟ چه یکی چه صد تا!!!!!!! برای منه زن که دیگه تفاوتی نمیکنه اون مرد ،مرده از نظر من.
موقع شهادت و قضاوت زن میشه احساساتی!! اما الان از همون زن احساساتی توقع دارین احساساتشو بذاره کنار!!!!!!!
د آخه با خودتون چند چندین؟

تصویر soalcity

طبیعتا احساساتی بودن زن به این معنا نیست که برای انجام هر کاری مجاز است، بلکه از این مطلب این گونه استفاده می شود که در لغزشگاه های کمتری قرار بگیرد. و اتفاقا در بحث تعدد زوجات نیز این مساله ملحوظ است. به شرط اینکه شما بتوانید برای یک لحظه هم که شده، مساله را از زاویه نگاه زن دوم ببینید. زنی که علاوه بر مشکل بی سرپرستی، نیازهای عاطفی و احساسی او نیز تامین نمی شود.
در اینجا می توان احساسی سخن گفت که بودن با هزار فاحشه با یک توافق منضبط و دقیق یکسان است. اما عقل این گونه نمی بیند. عقل می گوید در جامعه باید بین بد و بدتر، بد را انتخاب کرد. همسر دوم، احساسات زن اول را جریحه دار می کند. اما اگر این تحمل نشود، زن اول و دوم و مردها و ... همه به فساد کشانده می شوند.
و آن وقت باید گفت یک وجب آب با اندک تقلایی کنار زده می شود و راه تنفس باز می شود. اما کسی که در اعماق است، هر چقدر هم تلاش کند، راهی برای حیات ندارد.
اگر جامعه پر از زنان بی سرپرست و نیازمند (عاطفی و غریزی و مالی و ...) باشد، هرگز و هرگز نمی توان فحشا را کنترل کرد. و آن وقت کمتر مردی زحمت تعهدات تاهل را می پذیرد. و اگر روزی درک این سخنان دشوار بوده، امروز به برکت همین احساسات غلیان یافته در وجود امثال شما، می بینیم که ازدواج اولویت هفتم جوانان است و ترجیح می دهند مدام ازدواج را تاخیر بیاندازند و قربانی اول این مساله، دخترانی هستند که برای رسیدن به ازدواج؛ به هر رمال و جادوگری هم متوسل می شوند.

نظرات