آیا قرآن واقعا از جانب خدا نازل شده است؟
«افلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا» (نساء –(۸۲
آیا در قرآن نمی اندیشید اگر از جانب غیر خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسیاری می یافتید.
همان گونه که خود قرآن هم می گوید اگر این کتاب اثر آفریدگار گیتی بوده باشد، نباید در آن تناقض و اشتباهی دیده شود. این حرفیست درست و حسابی، و باید آن را به فال نیک گرفت. و ازآنجایی که هیچ وقت و هیچ موقع نباید چیزی را بدون اندیشه پذیرفت، بنابراین به دو آیۀ زیر بنگرید:
سوره بقره آیه ۲۵۳ :
الف) تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم (بقره-(۲۵۳
برخی از فرستادگان را بر برخی دیگر برتری بخشیدیم.
ولی در آیه ۲۸۵ از همین سوره:
ب) لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ (بقره- (۲۸۵
میان هیچ کدام از فرستادگانش فرق نمی گذاریم.
آیۀ (الف) و (ب) را با هم مقایسه کنید فارغ از هر گونه تفسیر نوشته شده
به زبان عامیانه: «بالاخره فرق هست بین فرستادگان یا خیر؟!»
دقت در معنای آیه با توجه به آیات بعد و قبل آن و همچنین آیات مشابه ، میتواند کمک موثری در پاسخ به این سوال داشته باشد . به طور کلی این مساله دو جهت داشته و هر آیه مربوط به یک جهت می باشد:.
۱. وظیفه انسان ها در ایمان به پیامبران (ع) گذشته و کتاب های آنان.
در محور اول قرآن به صراحت بیان می کند که مؤمنان بدون فرق گذاشتن بین پیامبران (ع) باید به تمامشان ایمان داشته باشند، اساساً وقتی ما به پیامبری ایمان بیاوریم باید به تمام سخنانش ایمان داشته باشیم و می دانیم که از جمله آموزه های پیامبرمان، تصدیق پیامبران گذشته است، از این رو مؤمنان وظیفه دارند که آن پیامبران را نیز تصدیق نموده و ایمان بیاورند و آیاتی که شما به آن اشاره نمودید و در ذیل به آن اشاره می کنیم ناظر به همین معنا هستند:
الف. "بگویید: «ما به خدا ایمان آوردهایم و به آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران از فرزندان او نازل گردید، و (همچنین) آنچه به موسى و عیسى و پیامبران (دیگر) از طرف پروردگار داده شده است، و در میان هیچ یک از آنها جدایى قائل نمىشویم، و در برابر فرمان خدا تسلیم هستیم ". [۱]
ب. " بگو: ایمان به خدا آوردیم و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (پیامبران تیرههاى بنى اسرائیل) نازل شده و آنچه به موسى و عیسى و همه پیامبران از سوى پروردگارشان داده شده است نیز ایمان آوردیم ما در میان آنها فرقى نمىگذاریم و ما در برابر او تسلیم هستیم". [۲]
ج. "بگو: «به خدا ایمان آوردیم و (همچنین) به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل گردیده و آنچه به موسى و عیسى و (دیگر) پیامبران، از طرف پروردگارشان داده شده است ما در میان هیچ یک از آنان فرقى نمىگذاریم و در برابرِ (فرمان) او تسلیم هستیم". [۳]
۲. برتری و فضیلت برخی از آنان نسبت به دیگر.
اما محور دوم مربوط به شخصیت دینی و الاهی و معنوی خود پیامبران است نه وظایف دیگران نسبت به آنان و این مربوط به برتری برخی از آنان نسبت به برخی دیگر است.
با توجه به این که از یک طرف همه انسان ها در تکالیف و وظایف مختار هستند و از طرف دیگر توان ها و شرایط افراد نیز متفاوت است شاید بتوان گفت که اختلاف در رتبه و فضیلت از امور لازم و بدیهی باشد و نمی توان باور به خلاف آن داشت قرآن نیز در همین راستا در چند مورد به این تفاوتها اشاره نموده است، از جمله:
الف. "بعضى از آن رسولان را بر بعضى دیگر برترى دادیم". [۴]
ب. "ما بعضى از پیامبران را بر بعضى دیگر برترى دادیم". [۵]
[۱] . ِبقره، ۱۳۶، " قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَینا وَ ما أُنْزِلَ إِلى إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِی مُوسى وَ عِیسى وَ ما أُوتِی النَّبِیونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْهُمْ.
[۲] . بقره، ۲۸۵، آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیکَ الْمَصیرُ.
[۳] . آل عمران، ۸۴. قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلى إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِیَ مُوسى وَ عیسى وَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُون.
[۴] . بقره ۲۵۳، تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُم عَلى بَعْض.
[۵] . اسرا، ۵۵، وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیینَ عَلى بَعْضٍ.
دیدگاهها
سلام خسته نباشید...
سلام خسته نباشید...
من تو این موضوع هیچ شکی ندارم اما برام سواله ک این نقد ها یا اشکلاتی ک تو اینترنت راجع ب قران هس درجوابشون چی میشه گفت ک قانع بشن؟اگه ی سرچ کنین متوجه میشین ...
خیلی ممنون
سلام.در همین سایت شهر سوال به
سلام.در همین سایت شهر سوال به بسیاری از شبهات مرتبط با قرآن پرداخته شده و پاسخهای آن به طور مفصل بیان شده است . درهر حال اگر سوال یا ابهامی هست بفرمایید تا د راسرع وقت پاسخ آن داده شود .
با سلام و وقت بخیر.سوالی به
با سلام و وقت بخیر.سوالی به شدت ذهنمو درگیر کرده،بطوری که منی که کوچکترین شبهه ای در اعتقاداتم نداشتم تا مرز انکار دین و قرآن هم رفتم.شاید خواندن عرایضم چند دقیقه از وقت مبارکتان را بگیرد ولی این لطف بینهایت بزرگ را من هرگز از یاد نخواهم برد. در ضمن من در شهر مرزی کشور زندگی میکنم و دسترسی چندانی به منابع و افراد ندارم.فلذا شما شاید آخرین راه باشید.
اگر طرح سوالم در این قسمت اشتباه باشد شما اصلاح فرموده و در نهایت جواب را حتما حتما حتما ایمیل فرمایید.
به چند نمونه از تفکرات و باورهای جاهلانه مردم ۱۴۰۰ سال پیش اشاره میکنم:
۱ -آسمان مثل سقف است و ستاره ها از آویزانند.میتوان آسمان را لمسش کرد.
۲-زمین صاف است و در نهایت از هر دو طرف به طلوعگاه و غروبگاه خورشید ختم میشود.
۳-کاملا واضح و مبرهن است که خورشید به دور زمین میچرخد.
سوال من از اینجا آغاز میشود که قرآن این مسائل مطرح شده را نه تنها رد نکرده بلکه تایید هم کرده است.در جای جای قران دهها آیه از آسمان و زمین و ستارگان آمده است ولی یک بار،فقط و فقط یک بار محض احتیاط هم که شده نگفته این زمینه که به دور خورشید میچرخه نه برعکس،یا مثلا یه بار نگفته زمین کرویه و همه جا از صاف و گسترده بودن زمین بحث شده،و یا حتی آسمان را دارای در و قابل لمس بودن عنوان کرده.یعنی موضوعاتی که در باور مردم قدیم کاملا واضح و مثل روز روشن بود مورد نقد قرار نگرفته و معجزات بکار برده شده در قرآن مسائلی است که حتی توسط یک انسان عادی آن زمان هم قابل کشف شدن بود(دو دریایی که بهم تجاور نمیکنند.بارش باران و رشد گیاهان و مردن درختان و ...) لطفا سوالاتم را بدون پیچاندن،خیلی ساده و منطقی جواب دهید.
آیات ۹ تا ۱۲ سوره فصلت:آفرینش زمین و کوههای روی آن و غذا در ۴ روز و آفرینش بقیه کاینات و هفت آسمان در ۲ روز!!
آیا این به این معنی نیست که مردم قدیم بنا بر خطای دید زمین را بسیار بزرگتر از خورشید و ماه و... میپنداشتند فلذا در قرآن برای خلقت زمین زمانی ۲ برابر بقیه کاینات در نظر گرفته است ؟! من با مسئله زمان و قدرت و اراده خدا کاری ندارم،فقط از نظر عددی و خود ایه صریح قران بررسی میکنم.۴ بزرگتر از ۲ است.آیا هیچ توجیهی باقی میماند ؟؟
به آیات زیر به دقت توجه بفرمایید:
آسمان را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد(بقره/۲۲) ..و ما آسمان را لمس کردیم(انا لمسنا)(هیچ جای قرآن لمس به معنای صعود بکار گرقته نشده و معنای لمس دقیقا همان معنای رایج خود است)(جن/۸)وآسمان را نگه میدارد تا نیفتد(حج/۶۵)...ریسمانی به آسمان بکشد...(حج/۱۵)همان کسی که زمین را مانند فرشی گسترده و آسمان را سقفی ساخت(بقره/۲۲)...و از کوههای که در آسمان است تگرگی نازل میکند...(نور/۴۳)...کسی که دزدانه گوش دهد در آن صورت شهابی روشن در پی او افتد(پس کاربرد شهاب هم مشخص شد!)(حجر/۱۶تا۱۸)و سوگند به آسمان که دارای برجهاست(بروج/۱)...یا نردبامی دارند که به آسمان شوند و بشنوند؟..(طور/۳۸) خداوند همان کسی است که آسمانها را بدون ستونهایی که ببینید برافراشت.(رعد/۲)کسی که در آسمان برجهایی نهاده است و در آن چراغی و ماهی تابان نهاده است(فرقان/۶۱)ما درهای آسمان گشودیم و سیلابی از آسمان فروریختیم(پس سیلابها حاصل باز شدن درهای آسمان است)(قمر/۱۱)اگر دری از آسمان به رویشان بگشاییم و پیوسته در آن بالا روند...(حجر/۱۴-۱۵) و خورشید به سوی قرارگاه ویژه خود روان است(چرخش خورشید به دور زمین)(یس/۳۸) سپس سببی را دنبال کرد تا به غروبگاه خورشید رسید-سپس سببی دنبال کرد تا به طلوع گاه خورشید رسید(کهف ۸۶ و ۹۰)(خورشید دارای طلوعگاه و غروبگاهی است که میتوان به آن مکانها رسید! این فقط در یک صورت امکان پذیر است،انهم در صورتی که زمین صاف در نظر گرفته شود.)
در همه این آیات به صراحت و وضوح به صاف بودن زمین و سقف مانند و قابل لمس بودن اسمان اشاره نشده؟.شاید با تکنیک های مغلطه و... از انجا و اینجا روایت و ایه بیارید و در نهایت بگویید معنی ایات تفسیر دیگری دارد ولی من بدون تفسیر به رای و فقط با معنی صریح قران کار دارم نه تفاسیر مشکوک مختلف.در مقابل این آیات به معجزاتی میتوان اشاره کرد که توسط یک فرد عادی با اندک اطلاعات هم قابل کشف است. مثلا به ۲ دریای شور و شیرین که با هم ادغام نمیشوند میتوان اشاره کرد.معجزه ای که در ۵ آیه امده است(قحطی معجزه بود!)معجزه ای که شاید توسط تاجر و دریانوردی هم قابل کشف بود.
اگر برفرض سقف بودن اسمان را جو زمین و ستونها را جاذبه معنی کنیم در اینصورت با بقیه ایات تناقض ایجاد میشود(اسمان در دارد.قابل لمس است و کوه دارد و...)
در نهایت:اگر همه این ایات تفسیر دیگری دارند پس چرا یکبار و فقط و فقط یکبار به اصول ثابت و محکم و انکارناپذیر گذشتگان(۱-صاف بودن زمین ۲- چرخش خورشید به دور زمین ۳-سقف و شی بودن آسمان) انتقادی نشده و زیر سوال نرفته است و به صراحت در بین خیل عظیم ایات مربوط به زمین و خورشید و اسمان و ماه ، موضوعی بر خلاف تصور و باور عموم مردم آن زمان مطرح نشده است و تمام معجزات قرآنی قابل کشف توسط مردم عادی زمان خودش بوده است ؟
خواهش بنده اینه که جواب کلیشه ای ندهید و اگه فرصت نکردین که تمام عرایضم رو بخونید لطفا پاسخ ندهید.با سپاس و تقدیر بیکران
با سلام
با سلام
چون گفته اید در مناطق دور دست زندگی می کنید وبه منابع دست رسی کافی ندارید در باره آنچه مطرح نموده اید به چند نکته توجه نماید :
الف - نگران نباشد شما همچنان معتقد به حقایق ایمانی تان هستید وبه قران کریم باور قلبی دارید ، ولی چیز های که مطرح نموده اید در واقع پرسش های است که ممکن است برای برخی پیش آید واین سوال ها هرگز به مفهوم انکار تلقی نمی شود بلکه شما در صدد فهم دقیق تر از آن آیات هستید . به این نکته دقت کنید
برخی افراد در دوران زندگی از نظر شک و یقین دچار بحران میشوند. بحران ممکن است در آغاز نوجوانی از حدود دوازده تا سی سالگی برای آن ها به وجود بیاید (افراد طبق شرایط خاص در این باب متفاوت اند). به هر حال، بحرانی است در افکار و عقاید مذهبی انسان و رفتارهای گوناگون فردی و اجتماعی و اخلاقی. این گونه افراد در شرایط حساس قرار می گیرند. باید با آنان از راه درست برخورد شود. با آرامش و منطق به شبهات فکری آن ها جواب داده شود. آن ها نیز باید تلاش نمایند از طریق پرس و جو از کارشناسان مربوط مشکلات فکری و روحی خود را برطرف سازند.
شک از دید ایشان، دو نوع است؛ یکی شک مقدس و دیگر شک غیر مقدس. شک قسم دوم، ویرانگر و خطرناک است. اگر علاج نشود، انسان را به تباهی میرساند؛ اما شک مقدس، انسان را وادار میکند که در پی حقیقت برود. مثل درد برای بیمار است. هر بیماری اگر درد داشته باشد، بالاخره شخص را وادار میکند که در پی درمان برود. اگر درد نداشته باشد، او را نسبت به بیماریش بی تفاوت نگاه میدارد و بالاخره از پا در می آورد.
شک مقدس، مثل بیماری با درد است. خودش یک نوع درد روحی است و باید در پی علاجش رفت. کسی حضور رسول خدا آمد و عرض کرد: هلاک شدم، به فریادم برسید. پیامبر فرمود: حتماً شیطان آمده از تو پرسیده که تو را کی آفریده است؟ عرض نمود: آری. حضرت فرمود: در جواب شیطان گفتی: مرا خدا آفریده است. بعد شیطان پرسید که پس خدا را کی آفریده؟ و نتوانستی جواب او را بدهی.
برای همین، سراسیمه آمدی تا نجات یابی. نگران نباشید خداوند تو را نجات میدهد. عبادت خداوند، نماز، ذکر و دعا زیاد بخوان. تمام وسوسه ها از ذهن تو برطرف میشود. آن شخص طبق دستور رسول خدا پیوسته در عبادت و دعا بود و از وسوسه شیطان نجات یافت. (۱)
با توجه به این بیان، جواب شما به دست خواهد آمد؛ ولی اگر امور یادشده در پرسش از حد وسوسه و خطور در ذهن به مرحله باور نرسد و موجب انکار عقاید دینی نشود و کارهای عملی غیر اخلاقی نیز انجام نشود و فقط خطور در ذهن باشد، گناه محسوب نمیشود و هیچ اشکالی ندارد. البته چون باعث آزار و اذیت خودتان است، آن را درمان کنید.
ب - همه آن آیات معنای ومفهوم درست عقلی وعلمی دارد تازه قران در زمانی در باره حقایق علمی جهان نکته های اشاره نوده که بشر تازه به ذره های از آن رسیده اند . برای فهم دقیق آموزه های وحیانی باید به تفسیر دقیق نظیر تفسیر حکیم بزرگ معاصر علامه طبا طبایی ( المیزان ) ونیز تفسیر استاد جوادی آملی ( تفسیر تسنیم ) مراجعه نماید ویا از همین طریق به تدریج سوال ها تان ارسال کنید تا جوا ب های مفید تقدیم شود .
عجالتا باید عنایت نماید که قران کریم کتاب هدایت و انسان سازی است نه کتابی که لزوما به همه علوم پرداخته و مطابق با تمامی نظریه های علمی سخن گفته است.
مفسرین نگاشته اند:
قرآن یک کتاب علوم طبیعى یا طب و روانشناسى و علوم ریاضى نیست.
قرآن یک کتاب هدایت و انسانسازى است، و آنچه را در این راه ضرورى باشد فروگذار نمىکند.
نباید انتظار داشته باشیم که قرآن دائرةالمعارفى باشد از علوم مختلف، باید از قرآن نور ایمان و هدایت، تقوى و پرهیزگارى، انسانیّت و اخلاق، نظم و قانون بطلبیم و قرآن همه این ها را در بر دارد.(۲)
اصلیترین و برجستهترین هدف اساسی از نزول قرآن کریم، هدایت و راهنمایی بشر به سوی کمال و نزدیک شدن به خدا است: "ذَ َلِکَ الْـکِتَـَبُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ (۳)
آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد; مایه هدایت پرهیزکاران است." و"...تِلْکَ آیاتُ الْقُرْءَانِ وَ کِتَابٍ مُّبِینٍ # هُدًی وَ بُشْرَیَ لِلْمُؤْمِنِین(۴)
این آیات قرآن و کتاب مبین است، وسیلة هدایت و بشارت برای مؤمنان است." البته در این راستا هر آن چه مربوط به زندگی اجتماعی، اعم از معنوی و مادی میشود ، در قرآن آمده است . قرآن کریم هم برنامة زندگی دنیوی را ارائه میکند و هم برنامهریزی جهت آخرت به انسان نشان میدهد . در آیات مختلف قوانین زندگی دنیوی و معنوی که در راستای هدایت است ، ارائه میفرماید. (۵)
اگر هم در بعضی از آیات به مسایل جهان هستی پرداخته است ، نه از این باب که در مقام ارائه نظریه علمی محض است. با این حال هر آنچه در باره چنین مسایلی بیان کرده، در شکلی احسن پی ریخته است . اگر درست تبیین شود، می تواند به عنوان معجزه ای قویم تلقی شود.
در نگاه اهل فن و مفسرین توانمند و عالمان دینی و به طور عام همه مخاطبان؛ معجزه بودن قرآن در زاویه های دیگری آشکار است . بیش تر از جنبه های فصاحت و بلاغت در بیان هدایت و عبرت های پند آموزی که نتیجه آن فلاح و رستگاری ابدی انسان ها است، می درخشد . چون این مهم جزء اصول اعتقادی مسلمانان و هدف اصلی آنان به شمار می رود، دیگر جنبه های قرآن که بیش تر به اشارت و رمز بیان شده است، نه تحلیل یک موضوع خاص؛ کم تر مورد توجه بوده است.
قرآن کلام خدا و کلام پدید آورنده نظام هستی است، حتی نقطه نقطه آن معجزه است . این کلام نیازمند آن نبوده که لزوما به مباحث علمی بپردازد زیرا که مسائل علمی به طور خودکار در روند گذر زمان قابل تحلیل و کشف است، اما آن چه از ابتدا تبیین شده بود و نیازی به کشف نبود و تا هنگام برپایی قیامت این خط هدایت محکم و استوار خواهد بود، ابلاغ رسالت الهی است و پیام اصلی آن هدایت و راهنمایی انسان هاست .
قرآن با صراحت تمام اعلام کرده که از جانب خدا است . پیامبر و غیر پیامبر در ایجاد آن دخالتی نداشتند . قرآن مدعی است اگر در خدایی بودن من شک دارید و مرا ساخته بشر می دانید و معتقدید بشر را توان انشای چنین کتابی است ، یک سوره مثل سوره های من بیاورید و به جامعه عرضه کنید و در معرض قضاوت سخن شناسان قرار دهید.«حتی اگر جن و انس به یاری یکدیگر بشتابند، از آوردن مانند آن ناتوانند.»(۶)
با وجود آن که دشمنان از صدر اسلام در صدد بودند که آسمانی بودن قرآن را انکار کنند و آن را ساخته ذهن پیامبر یا دیگران معرفی کنند، ولی نتوانستند به مبارزه طلبی قرآن پاسخ دهند و تا ابد هم نخواهند توانست .
قرآن مجید از جهات گوناگون معجزه است و خدایی بودن خود را فریاد می زند که به دو نمونه آن اشاره میکنیم :
یکی جنبه فصاحت و بلاغت است. قرآن از فصاحت و بلاغتی برخوردار است که از عهده بشر خارج است. از این رو عرب جاهلی که در فصاحت و بلاغت و شعر و ادب، تخصص بلکه نبوغ داشت، وقتی در برابر قرآن قرار گرفت و در فصاحت آن دقت کرد، به معجزه بودن آن پی برد و اظهار عجز و ناتوانی نمود. به سبب اعجاز فصاحتی قرآن ، عدهای از آنان وحی بودن قرآن را پذیرفته و نبوت پیامبر اسلام را تصدیق نمودند .بقیه نیز گر چه ایمان نیاوردند ،ولی هماوردی نکردند و عجز خود را از آوردن حتی سوره ای کوچک نشان دادند و این خود بزرگ ترین دلیل بر آسمانی بودن قرآن است .ثابت میکند که آوردن کتابی مثل قرآن از دایره قدرت بشر بیرون است .
قرآن گاهی براى رسیدن به این هدف اشاراتى به پارهاى از مسائل علوم طبیعى و اسرار آفرینش و شگفتىهاى جهان هستى دارد، مخصوصاً در بحثهاى توحیدى، به تناسب برهان نظم، پرده از روى اسرارى از جهان آفرینش برداشته، و مسائلى را فاش کرده که در آن عصر و در آن محیط، حتّى براى دانشمندان ناشناخته بود.
این گونه بیانات قرآن، مجموعهاى را تشکیل مىدهد که ما آن را «معجزات علمى قرآن» مىخوانیم. (۷)
ج - بر خلاف تصور تان خداوند متعال در آیات یاد شده در پرسش شما در مقام بیان کروی یا صاف بودن زمین نیست ، بلکه چنان که از آیات استفاده میشود، در مقام بیان این است که سطح زمین برای انسان هموار قرار داده شده تا با استفاده از همواری های زمین و آرامشی که بر زمین حاکم است، بتواند در زمین سیر کرده و از نعمتهای الهی بهره ببرد. در یکی از آیات میفرماید:
«هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فی مَناکِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُور (۸)؛ او کسى است که زمین را براى شما رام کرد، پس بر شانههاى آن راه بروید و از روزی هاى خداوند بخورید و بازگشت و اجتماع همه به سوى اوست»
یا اینکه در جای دیگر میفرماید: «الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَکَ لَکُمْ فیها سُبُلا(۹)؛پروردگار کسی است که زمین را براى شما محل آسایش قرار داد و راههایى در آن ایجاد کرد»
آیاتی داریم که کروی بودن زمین را از آنها میتوانیم استفاده کنیم :
« وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتی بارَکْنا فیها(۱۰) ؛ مشرق ها و مغرب هاى پر برکت زمین را به آن قومِ به ضعف کشانده شده، واگذار کردیم»
«رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ؛ (۱۱) پروردگار آسمانها و زمین و آن چه در میان آنهاست و پروردگار مشرقها است»
فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ. (۱۲)
سوگند! به پروردگار مشرقها و مغربها که ما تواناییم.
این سلسله آیات در عین این که بر متعدد بودن محل طلوع و تابش آفتاب و محل غروب آن دلالت مىکند، بر کروى بودن زمین نیز اشاره دارد ،زیرا اگر زمین کروى باشد، طلوع کردن و تابیدن آفتاب بر هر جزئى از اجزاى کره زمین مستلزم این است که از جزء دیگر آن غروب بکند . در این صورت تعدد مشرقها و مغربها بدون هیچگونه زحمتى، روشن مىگردد ،ولى در غیر کروى بودن زمین، تعدد مشرقها و مغربها که از آیه استفاده مىشود، قابل درک و مفهوم و تصور نیست.(۱۳)
بنابراین می تواند زمین هم کروی باشد و هم برای انسان ها که در آن حرکت می کنند ، مسطح و صاف و همانند فرش باشد و این دو با هم هیچ منافاتی ندارند.
د- تصویری که قرآن از خلقت در ۱۴ قرن پیش و در زمان جهل بشر نسبت به حقایق کشف شده امروزی به دست می دهد، از معجزات علمی قرآن و کاملا مطابق با حقیقت های کشف شده است. اتفاقا یکی از وجوهی که دانشمندان جهان را به کرنش در برابر عظمت قرآن و پیامبر واداشته، تصویری است که قرآن از خلقت و آسمان ها و آفرینش انسان و... می دهد. قرآن آسمان و فضای بالای سر ما را به سقفی تشبیه کرده است:
وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظا(۱۴)
آن روز بشر معنای این سخن قرآن را نمی فهمید و گمانش این بود که آسمان سقفی است بر زمین ؛ ولی امروز معنای سقف بودن تا حدودی روشن شده که اگر جو اطراف زمین نبود، نور خورشید مستقیم به زمین می خورد . اشعه مادون قرمز و حرارت نور همه موجودات را از بین می بردند . شهاب ها به زمین بر خورد می کردند . زمین هیچ امنیتی و صلاحیتی برای حیات نداشت و... ولی این جو مانند یک سقف عمل می کند .لایه های ازن مانع نفوذ اشعه مادون قرمز شده و خود جو، شهاب ها را می سوزاند و قبل از برخورد با زمین نابود می کند و...
بنا بر این امروز فهم بشر از آیه تصحیح شده و علم به حقیقتی که آیه بدان اشاره کرده، پی برده است.
زمین که یک کره است، در عین کروی بودن، مسطح و گسترده و برای زندگی مهیا شده است . مسطح بودن آن با کروی بودنش منافات ندارد.
این قرآن بود که در زمانی که بشر زمین را مسطح ادامه دار می دانست ،به کروی بودن آن و چرخش آن به دور خورشید و چرخش منظومه شمسی و چرخش کهکشان و... اشاره کرد. هنوز قانون جاذبه عمومی کشف نشده بود. به این حقیقت تحت عنوان ستون های نامرئی اشاره کرد. سخن از مشارق و مغارب گفت که بر کروی بودن زمین دلالت دارد و ...
حقایق علمی که قرآن اشاره کرده ،با کشفیات علمی بشر کاملا مطابقت دارد . این وجه اعجاز قرآن، امروز بیش از گذشته آشکار شده و می شود.
پی نوشت ها:
۱. مجموعه مقالات، ص ۲۶۸ و ۲۷۰.انتشارات جامعه مدرسین قم، ۱۳۶۲ ش.
۲. آیه الله مکارم شیرازی، ۵۰ درس اصول عقائد براى جوانان، ص ۱۹۹.
۳.بقره(۲)،آیه۲.
۴.نمل(۲۷)،آیه ۱ـ۲.
۵.تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۱۶۷.
۶. اسراء (۱۷) آیه ۸۸؛
۷. آیه الله مکارم شیرازی، ۵۰ درس اصول عقائد براى جوانان .
۸- سوره ملک، آیه ۱۵
۹- سوره طه، آیه ۵۳
۱۰- سوره اعراف،آیه ۱۳۷
۱۱- سوره صافات، آیه ۵
۱۲- سوره معارج، آیه ۴۰
۱۳- بیان در علوم و مسائل کلى قرآن، ص ۱۱۷
۱۴.انبیاء(۲۱)آیه۳۲.
موفق باشید.
با سلام جوابیه شما برای
با سلام جوابیه شما برای سوالات دوست عزیزمون آقای محمد حسن تا حدود زیادی قانع کننده بود و خیلی خوشحال شدم.
البته باید گفت که شک همیشه و در همه چی بسیار آسانتر از یقین است.
دوستان عزیز باید متوجه باشن که وقتی شک کردن راه زیادی تا یقین دارند و نباید زود خسته بشن و بدون مطالعه و تحقیق کافی دست از یقیین به اعتقادات خود بردارن.در حقانیت قرآن همین بس که بعد از هزارو چهارصد سال هیچ تحریف و تغییری نداشته چون خدا وعده داده از تحریف اون جلو گیری میکنه
خواهشمندم درمورد آیه ۵۰ سوره احزاب هم توضیح بدین که شک برخی دوستان بر طرف بشه.
نظرات