چرا امام حسین(ع) فامیل و اهل و عیال را با خودش بردند؟
بفرض امام حسین(ع) از باب امر به معروف و نهی از منکر موظف به قیام بود هر چند که می دانست در این راه شهید خواهد شد. اما چرا فامیل و اهل و عیال را با خودش بردند؟
بین بردن اهل بیت امام حسین(ع) به سوی کربلا و علم غیب امام مبنی بر آینده جنگ منافات وجود ندارد؛ زیرا امامان ما در امور فردی، سیاسی و اجتماعی از علم غیب بهره نمیگرفتند، از این رو در جنگ، قیام، صلح و برخورد با مردم از علم غیب استفاده نمیکردند. اگر چنین بود، رفتار و زندگی آنان نمیتوانست، الگو باشد.
همراهى خانواده امام در حادثه عاشورا می تواند به جهت عوامل زیر باشد:
۱- تأییدی بر هدف امر به معروف و نهی از منکر
امام حسین(ع)هدف اصلی خود از بیعت نكردن با یزید و عدم سازش با حكومت او را اصلاح دین اسلام و اجرای امر به معروف و نهی از منكر بیان کرده بودند و با بردن زنان و كودكان این پیام را به بشریت داد که غرضشان جنگ طلبی و خونریزی نیست بلكه برای امر به معروف و نهی از منكر و هدایت نمودن مردم و جلو گیری از تحریف اسلام ناب محمدی از بیعت با یزید سر باز می زند.
۲- پیام رسانی
امام حسین (ع) برای تحقق بخشیدن به هدف خود از قیام، نهضت و قیام خود را در دو مرحله برنامهریزی كرد. مرحله نخست، مرحله خون، قیام و شهادت و مرحله دوم مرحله پیام رسانی، بیدارگری، زنده نگهداشتن یاد و خاطره نهضت بود. مسئولیت مرحله نخست نهضت بر دوش مردان فداكار و از جان گذشتهای بود كه با تمام هستی خود در برابر ظلم و بیداد و انحراف ایستادگی كردند و در این راه به شهادت رسیدند. ولی مسئولیت بخش دوم نهضت و قیام از عهده مردان خارج بود. چرا كه یزید و یزیدیان را تصمیم بر آن بود كه در روز عاشورا هیچ مردی را زنده نگذارند.
انقلاب امام تا عصر عاشورا مظهر خون و شهادت بود. رهبرى و پرچمدارى بر عهده ایشان قرار داشت. پس از آن، بخش دوم به پرچمدارى امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) آغاز گردید. آنان با سخنان آتشین خود، پیام انقلاب و شهادت سرخ حضرت سیدالشهدا و یارانش را به آگاهى افكار عمومى رسانیدند و طبل رسوایى حكومت پلید اموى را به صدا درآوردند.
۳- بی اثر سازی تبلیغات دشمن:
شام از آن روز كه به تصرف مسلمانان درآمد، تحت سیطره فرمانروایانى چون خالد پسر ولید و معاویه پسر ابوسفیان قرار گرفت. مردم این سرزمین، نه سخن پیامبر را دریافته بودند و نه روش اصحاب او را مىدانستند و نه اسلام را آنگونه كه در مدینه رواج داشت، مىشناختند. در نتیجه نسل جوان آن روز، از اسلام حقیقى چیزى نمىدانستند. شاید در نظر آنان، اسلام هم حكومتى بود مانند حكومت كسانى كه پیش از ورود اسلام بر آن سرزمین فرمان مىراندند! تجمّل دربار معاویه، حیف و میل اموال عمومى، ساختن كاخهاى بزرگ، تبعید و زندانى كردن و كشتن مخالفان، براى آنان امرى طبیعى بود؛ زیرا چنین نظامى نیم قرن سابقه داشت و كسانى بودند كه مىپنداشتند آنچه در مدینه عصر پیامبر گذشته، چنین بوده است.(۱)
معاویه حدود ۴۲ سال در شام حكومت كرد و در این مدت نسبتاً طولانى، مردم شام را به گونهاى پرورش داد كه فاقد بصیرت و آگاهى دینى باشند و در برابر اراده و خواست او، بىچون و چرا تسلیم شوند.(۲)
به طورى كه پس از پیروزى قیام عباسیان و استقرار حكومت ابوالعباس سفّاح، ده تن از امراى شام نزد وى رفتند و همه سوگند خوردند، كه تا زمان قتل مروان (آخرین خلیفه اموى)، نمىدانستیم، كه رسول خدا(ص) جز بنىامیه خویشاوندى داشت، كه از او ارث ببرند.(۳)
بنابراین، جاى شگفتى نیست، اگر در مقاتل مىخوانیم: به هنگام آمدن اسیران كربلا به دمشق، مردى در برابر امام زینالعابدین(ع) ایستاد و گفت: سپاس خدایى را كه شما را كشت و نابود ساخت و مردمان را از شرّتان آسوده كرد! حضرت كمى صبر كرد تا شامى هر چه در دل داشت بیرون ریخت؛ سپس با تلاوت آیاتى مانند: «إنما یرید الله لیذهب عنكم الرجس أهل البیت و یطهركم تطهیراً؛ خداوند مىخواهد هرگونه پلیدى را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاك سازد»(۴) فرمود: این آیات در حق ما نازل شده است. پس از آن بود كه مرد فهمید آنچه درباره این اسیران شنیده، درست نیست. آنان خارجى نیستند؛ بلكه فرزندان پیامبر هستند؛ از آنچه گفته بود، پشیمان شد و توبه كرد.(۵)
بنابراین با حركت منزل به منزل خاندان امام و خطبهها و روشنگرىهاى امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س)، تحریفات چندین دهه بنىامیه - حتى در «شام» به عنوان مركز خلافت دشمنان - بی اثر شد.
۴- افشاى ماهیت ستمگران حاکم:
بُعد دیگر علت حضور خاندان امام، نشان دادن چهره سفّاك، بىرحم و غیرانسانى یزید و حكومت وى بود. یكى از عوامل مؤثر در پذیرش پیام از سوى مردم و رساتر بودن تبلیغات از سوى پیامآوران، عنصر مظلومیت است.
در همین راستا و بیان حقایق جنایات امویان در روز عاشورا امام سجاد(ع) در شام همین كه خواست دستگاه بنىامیه را رسوا كند، فرمود: پدرم امام حسین(ع) را با قطعه قطعه كردن، به شهادت رساندند. همچون پرندهاى در قفس، پر و بال او را شكستند تا جان داد. امام سجاد فرمود: اگر قصد كشتن دارید، چرا این گونه كشتید؟ چرا مثل پرنده بدنش را پاره پاره كردید؟ چرا كنار نهر آب، او را تشنه كشتید؟ چرا او را دفن نكردید؟ چرا به خیمههاى او حمله كردید؟ چرا كودك او را شهید كردید؟».(۶) این كلمات به قدرى نزد افراد غیرقابل خدشه بود كه شام را طوفانى كرد و جنبش فكرى و فرهنگى، علیه رژیم اموى به راه انداخت.
یزید مىخواست با كشتن مردان و به اسارت كشیدن خاندان اهلبیت، همه حركتها را در نطفه خفه كند؛ به طورى كه همگان از چنین سرنوشتى ترسان و بیمناك باشند و خود بر اریكه قدرت تكیه بزند. اما قیام با عزت امام و پیام رسانى افشاگرانه و مظلومانه خاندان او، هستههاى ظلمستیزى را براى خونخواهى امام حسین(ع) و از بین بردن بنىامیه در نقاط مختلف سرزمینهاى اسلامى به وجود آورد.
پی نوشتها:
۱. سید جعفر شهیدى، قیام امام حسین(ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چ دوازدهم، ۱۳۶۷، ص ۱۸۵.
۲ . محمد ابراهیم آیتی، بررسی تاریخ عاشورا، تهران، صدوق، چ هشتم، ۱۳۷۲ش، ص۴۷.
۳ . ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، قم، مكتبة آیة الله المرعشی، ۱۴۰۴ق، ج۷، ص۱۵۹. (نرم افزار جامع الاحادیث۲)
۴ . احزاب (۳۳)، آیه ۳۳.
۵ . موفق بن احمد خوارزمى، مقتل الحسین، قم، انوار الهدى، چ دوم، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۶۹. (نرم افزار سیره معصومان)
۶ . عبد الرزاق مقرّم، مقتل الحسین(ع)، بیروت، مؤسسة الخرسان للمطبوعات، ۱۴۲۶ق، ص۳۳۴. (نرم افزار سیره معصومان)
دیدگاهها
سلام اگه کسی فکر کنه که حکومت
سلام اگه کسی فکر کنه که حکومت فعلی مشکلات زیادی داره و الحق که اینها فقط دارن با آبروی اسلام بازی میکنند باید به خاطر امر به معروف و نهی از منکر بجنگه؟
سلام
سلام
مقصودتان خیلی واضح نیست. اما اگر از چگونگی امر به معروف می پرسید، باید عرض کنم امر به معروف مراتبی دارد و سطح عمومی و همگانی آن، تنفر قلبی از منکر و دوست داشتن نیکی ها، و ارشاد زبانی است. باقی مراتب باید با اذن فقیه یا حکومت اسلامی باشد.
منظور دوستمون اینه که الان
منظور دوستمون اینه که الان اگه کسی فک کنه حکومت ایران خوب نیست باید بجنگه؟ محمد ایرانی مگه نخوندی؟ نوشتن امام حسین با زن و فرزندانشون به طرف کوفه حرکت کردند تا به همه اعلام کنند که قصد جنگ ندارند و این لشگر یزید بود که راه رو بر ایشون بست و گفت یا بعیت کن یا خونتو میریزیم. امام حسین علیه السلام حتی از لشگر یزید خواستند که بگذارند تا به شهر دیگه ای بروند و زندگی کنند ولی اینها قبول نکردند. انسان به جایی میرسه که تشنه ریختن خون اولیای خدا میشه و فکر میکنه ثواب داره. خداوند در آیه ۵۱ و ۵۲ سوره مائده میفرماید ای کسانی که ایمان آورده اید یهودیان ونصارا را دوستان خود نگیرید بعضی از آنها دوستان بعضی دیگرندو هر کس از شما آنها را به دوستی گیرد از آنها خواهد شد. میبینی آنها را در دلهایشان بیماریست در دوستی با آنها شتاب میورزند میگویند میترسیم بر ما حادثه ای نا گوار رسد امید است خداوند امر دیگری را پیش آورد تا از آمچه در دل دارند پشیمان گردند.
متل حکومتها مسلمان امروزی هست که با امریکا و اسرائیل دوست هستند چون میترسند بهشون آسیب برسه مثلا تحریم شن ولی با شیعه دشمن اند.
لشگر یزید و پیروان اونها تا به حال گفتن و میگن که شیعه دشمن خداست. لااقل اینو قبول ندارن که ما خدارو قبول داریم و ابدا کسی رو با خدا شریک نمیدونیم. در مقابلش سجده میکنیم و نماز میخوانیم و برای هیچکس دیگری هیچوقت کرنش نکرده ایم که مشرک باشیم.
سلام
سلام
جنگ برای جایی است که راه دیگری برای اصلاح باقی نمانده است. اینان کدام راه اصلاح را بسته دیده اند که بخواهند به فکر جنگ بیافتند؟ خصوصا در کشوری که رای مردم در همه چیز تعیین کننده است.
انسان ذاتا از خطر گریزان
انسان ذاتا از خطر گریزان بنابراین عقل حکم می کنه که وقتی قراره جنگی صورت بگیره که نتیجه ش از قبل مشخصه نباید زن و فرزند رو به همراه برد. این سوال همیشه در ذهن من بوده و هست و جواب بالا قانع کننده نیست!
افشاگری الزاما نباید با اسارت همراه باشه.
سلام
سلام
اگر چه انسان ذاتا از خطر گریزان است، اما دلایل موجهی هم برای پذیرش خطر وجود دارد. مانند جهاد و ... و آنچه پس از حادثه عاشورا لازم بوده، افشاگری است و اگر در این مساله گریزی از اسارت نیست، آن هم باید پذیرفته شود. به هر حال گزینه ها همیشه بین خوب و بد نیستند. و در بعضی مواقع ناچاریم بین بد و بدتر انتخاب کنیم.
با سلام
با سلام
-یکی دیگر از دلایل که امام حسین علیه السلام زن و بچه خود را به همراه برد.
دوستان ما فراموش نکنیم که امام حسین علیه السلام به دعوت اکثر کوفیان راهی کوفه شدند و قبل از اینکه خودشان بروند پسر عموی خویش حضرت مسلم را روانه کوفه کردند تا از اوضاع کوفه با خبر شوند.
وقتی حضرت مسلم اوضاع کوفه را مناسب دید به امام نامه نوشت که بیاید.
پس امام با دعوت رفتن کوفه و مهمان کوفیان بودند ولی کوفیان پیمان شکن در کربلا راه را بر امام ع بستند و میهمان کشی کردند.
منظورم اینست قرار نبود در میانه جنگی در بگیرد.
با عرض سلام و ادب
با عرض سلام و ادب
باید دقت داشته باشیم که دعوت کوفیان از امام حسین(علیه السلام) برای رفتن به کوفه،مدتها بعد از رفتن آنحضرت به همراه اهل بیتشان از مدینه به مکه در مخالفت با خلافت یزید و خودداری از بیعت با یزید بوده است.
نظرات