چرا خدا انسان های بد را خلق کرد، با اینکه می دانست جهنمی خواهند شد؟
خدای متعال انسان را خلق کرد و انسان موجود مختاری است که در میان فرشته خویی و سبقت گرفتن از آنها و بهیمه صفتی و گمراه تر شدن از آنهاست.
امیر المؤمنین علیه السّلام می فرمایند: خداوند عزّ و جلّ در فرشتگان عقل را بدون شهوت و در چهار پایان شهوت را بدون عقل و در فرزندان آدم هر دو را قرار داد، حال كسى كه عقلش بر شهوتش غالب گردد به یقین از فرشتگان بهتر بوده و آن كه شهوتش بر عقلش غالب شود حتما از چهار پایان بدتر مى باشد.[۱]
بنابراین انسان موجودی نیست که گمراه شدن، یا هدایت یافتن او، از پیش تعیین شده باشد. تا این دو گروه را از هم جدا کرده و تنها یکی را شایسته خلقت بدانیم. بلکه این امر به دست خود انسان رقم زده خواهد شد.
از سویی نیز نمی توانیم بگوییم، انسان موجودی باشد که فقط خوب داشته باشد و کسی از آنها گمراه نباشد. چنین سخنی مثل این است که بگوییم: چرا خدا گلابی را زرد رنگ و دارای مغز خوشمزه و مقوی مانند موز نکرد؟! در حالی که اگر خدا گلابی را چنین می آفرید، دیگر گلابی نیافریده بود. بلکه یک موز دیگر آفریده بود. یعنی انسانی که مجموعه ای از خوبها و بدون هر گونه گمراهی باشد، دیگر انسان نیست، بلکه فرشته است. و خداوند مجموعه فرشتگان را مستقل از انسان آفریده است. و انسان بودن و فرشته بودن دو امر متفاوت است.
همچنین وجود انسان های شریر و ظالم نیز در زندگی بشر لازم است. و بدون آنها خوبی خوبان معنا ندارد. به عنوان مثال اگر شرارت و خباثت یزید نبود، ایثار و عبودیت امام حسین (ع) تجلی نمی کرد. در واقع میدان امتحان انسان ها، و بستر رشد و تعالی آنها، نیاز به جنود شیطانی دارد تا در کشاکش جنود شیطانی و جنود رحمانی، بشر استعداد خود را به یکی از دو طرف الهی یا شیطانی شکوفا کند. و از همین روست که خدا نفس اماره را آفرید و به شیطان نیز اجازه اغواگری داد.
گذشته از همه این ها، این گونه سوالات شاید از این نوع تفکر ریشه گرفته باشد که جهنمی نبودن و در زمره خوبان بودن؛ مساله ای بسیار دشوار و سخت است. در حالی که این نوع تفکر، از اغواگری شیطان و خود یک فریبکاری است.
زندگی دنیوی انسان ها، اعم از مومن و کافر، فرق چندانی با یکدیگر ندارد. و انتخاب مسیر ایمان نیز محرومیت ها و سختی هایی در پیش ندارد که دیگران از آنها معاف باشند! بلکه همه انسان ها، اعم از کافر و مومن، با فقر و بیماری و مصیبت و محرومیت ها دست و پنجه نرم می کنند. و اگر گروهی نیز دارای مزیت باشند، قطعا مزیت از آن مومنان است:
«إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا یَرْجُونَ[نساء/۱۰۴] اگر شما (مومنان) درد و رنج مى بینید، کفار نیز همانند شما درد و رنج مى بینند ولى شما امیدى از خدا دارید كه آنها ندارند.»
علاوه بر آنکه برنامه زندگی مومنان، با هدایت وحی الهی، به دور از افراط ها و تفریط ها شکل می گیرد و شکوفایی همه جانبه استعدادها و توانایی های انسان را در پی دارد. هر چند که انسان مجبور باشد از شهوات فانی و زودگذر چشم بپوشد. که این چشم پوشی نه فقط برای مومنان، که برای هر عاقلی لازم است.
[۱]. علل الشرائع ج۱، ص ۴.
دیدگاهها
سلام و خسته نباشید.
سلام و خسته نباشید.
این جواب از علمی چندان متقن نیست. و تنها صورت مسئله را به سوالی دیگر تبدیل می کند. یعنی واقعا خداوند شرارت یزید را اراده کرده است تا ما عبودیت امام حسین ع را درک کنیم؟
با عرض سلام
با عرض سلام
پاسخی که به سوال داده شده این است که
اولا خوب و بد بودن به دست خود افراد است پس نمی توان گفت خدا بدها را خلق کرده
ثانیا لازمه زندگی بشر وجود افراد شرور است.
و پس از اینها به حکمت خلق موجودی که در آن شرارت هم یافت می شود و سخن درباره یزید از این باب است.
با توجه به این سیر به نظر می رسد که جواب منطقی و منسجم ارائه شده و حتی به سوالی که می توانسته در ذهن پدیدار شود نیز، پیشاپیش پاسخ داده شده است.
سوال من این است که اگر خدا
سوال من این است که اگر خدا میداند که سرنوشت انسان ها چیست پس این چه مهربانی است بااین که می داند عاقبت یزید چه میشود اورا میافریند و با این که میداند عقبت طله وزبیر که ان همه مجاهدت کرد ند در راه اسلام چه میشود باز هم اندو را مورد امتحان الهی قرار داد امتحان مالی وولایتی بااین که میدانست درهر دو شکست می خورند میدانم خداوند قدرت اختیارو عقل داده ولی اگر مهربان است نباید انسانی را که میداند عاقبتش چیست میافرید یزید چه گناهی داشت درخانواده ای بزرگ شد که پدرش معاویه بود مشاور پدرش مکار ترین افراد عمرواس بود ماهم بودیم از این بهتر نمیشدیم بگذریم اصل سوال من اینست اگر خداوند مهربان است چرا انسانی را میا فریند و به او عقل و اختیار میدهد ومیداندباان عقل واختیار باز هم جهنمی میشود ولی میافریندش به هرکی این سوال را مطرح کردم کفت راه های مختلفی برای انسان است او خود انتخاب میکند و من هم گفتم خداوند میداند کدام راه را انتخاب میکند وجهنمی میشود ولی باز هم اورا میافریند ایا این همان سرنوشت است وخدا هم مهربان نیست
سلام
سلام
اینکه فرموده اید یزید در شرایطی بود که هر کس دیگری هم جای او بود، چنین می شد، نشان می دهد که به حقیقت اختیار انسان توجه ننموده اید. چون انسان هرگز اسیر شرایط خود نیست و می تواند در بدترین شرایط راه درست را انتخاب کند. مثل همسر فرعون که شوهرش ادعای خدایی داشت و مرکز فساد را دایر کرده بود، اما او آنچنان راه خوبی را انتخاب کرد که خدای متعال او را الگویی برای مومنان معرفی می کند.
همچنین باید به این توجه کنید که اگر قرار بود، راه بدی بسته شود و کسانی که بدی می کنند خلق نشوند، حقیقتا اختیار ایجاد نمی شد. کما اینکه امتحان نیز بی معنا می شد.
سلام دوست عزیز این سوال بار
سلام دوست عزیز این سوال بار ها و بار ها و هزاران بار در ذهن من خطور کرده تنها جوابش این است خدا به انسان زمان داده تا در این دنیا زندگی کند یعنی به خدا اعتقاد داشته باشد یا حتی نداشته باشد و مقاومت کند لیاقت خودش را نشان بدهد به اصول دین باور و فروع دین را انجام بدهد هر اتفاقی که افتاده از اول و هر اتفاقی که الان می افته و هر اتفاقی که بعد ها قرار است بیوفتد همه را به خدا بسپار تسلیم خدا شو اون خواسته یعنی دوست داشته و دلیل دارد که ادمی را ازمایش کند در حالی که دانا بر اعمالش است خدا خواسته تا شیطان را بیافرید درحالی که خودش هم خواسته تا همین اتفاق رخ دهد یعنی همه چیز برنامه ریزی شده است خدا به شیطان مهلت داده تا هر غلطی میخواد بکند برای امام زمان وقت تعیین کرده تا هر زمان دلش بخواهد ظهور کند ولی شما فقط به درونت رجوع کن به حقانیت ذات شما دوست عزیز که پاک است غصه نخور که چرا فلانی فقیر یا فلانی ثروتمند هست حذف کن و دور کن هرچیز منفی از ذهنت تنها مالک همه چیز خداوند مطلقا پاک و کامل است. ان الله اعلم و انتما لایعلمون کثیر الشئ.(تنها خدا میداند و شما خیلی چیز هارا نمی دانید.)
Aval mazerat khahi konam
Aval mazerat khahi konam bekhatere inke besurat finglish type mikonam. Saito vase bare aval didam va jaleb bod benazaram...
Vali haghighatan in soale man ham bode az kheili pish va harja ke in soal ro matrah kardam ba soal va javabhaye bi mored javabe man dade shod.. Va moteasefane javabi ham ke shoma be in soal dadin vaghean rabti be soal nadare. Bahs dar in morede ke toye aksare adyan migan ke khoda az ayandeye hame khabar dare, pas khodayi ke midune baed az afaride shodan, man faghat gonah mikonam va aghebat ham jahanamiam pas dalile afarinesham chie!?
Man age bedunam farzandi ke gharare donya biaram aghebatesh khob nis, ghat'an hichvaght on farzand ro donya nemiaram. Lotfan age pasokhi hast shafafsazi konid agar ham nist javabe birabt nadin. Ba tashakor
سلام
سلام
آیا مجسمه سازی که می داند به خاطر ساختن مجسمه مجبور است بعضی از قسمت های چوب را بتراشد که دیگر تنها به درد سوختن می خورند، نباید به مجسمه سازی اقدام کند؟
دنیا با خوب و بدش یک مجموعه است. و این مجموعه بدون بدها شکل نمی گیرد. اگر یزیدی نباشد، اوج کرامت امام حسین (ع) مشخص نمی شود. همچنان که اگر تاریکی نباشد؛ نور را نمی فهمیم.
سلام
سلام
آیا خداوند نمیداند که انسان با قدرت اختیار و انتخاب که دارد چه چیز را درنهایت انتخاب میکند ؟اگر نمیداند که عالم نیست
اگر میداند(که قطعا میداند) خلق کردن و آزمایش کردن بیهوده است آیا نمیشد از ابتدا بهشتیان در بهشت خلق میشند و جهنمیان هم اصلا خلق نمیشدند؟
واصلا مگر نه این که فررشتگان عقل خالص هستند و فرشتگان قبل از خلقت انسان از خدا میخواهند که انسان را خلق نکند پس دلیل آنها کاملا عقلانی بوده است خداوند چه دلیلی را به آنها فهماند؟
اگر به گفته علما این دلیل (یا به عبارتی هدف )عبادت خدا است فرشتگان کارشان عبادت است انسان چرا با همین هدف خللق میشود؟
به خاطر زیاد شدن سولاتم عذر خواهی میکنم خواهشمندم پاسخ سولاتم را صریح و روشن بدهید بدون مثال زدن از نجار و بقال و... .پاسخ های شما در حد مرگ و زندگی برایم مهم است
سلام
سلام
امتحان الهی یک امر قراردادی نیست بلکه یک امر تکوینی است. امر قرار دادی مانند این است که توافق می شود همه ماشین ها پشت چراغ قرمز بایستند. که اگر روزی این توافق عوض شود، و قرار شود که همه ماشین ها با دیدن چراغ قرمز عبور کنند، ممکن است. حال آنکه امر تکوینی چنین تغییری ندارد. مثل آنکه باید سنگ طلا را در کوره حرارت دهند تا طلای آن از ناخالصی ها جدا شود.
در امتحان الهی مانند همان قرار دادن طلا در کوره، در همان حین امتحان استعدادهای انسان شکل می گیرد و رشد می کند. و ثواب و عقاب نیز چیزی جز همان اعمال نیست که بگوییم بدون عمل نیز بهشت و جهنم می تواند معنا داشته باشد.
با این معنا مشخص می شود که جهنمیان خود را جهنمی می کنند. نه آنکه از اول جهنمی باشند. کما اینکه بهشتیان خود را بهشتی می کنند. پس نمی توان گفت بدون آنکه عملی رخ دهد، این دو گروه را از هم جدا کنیم.
و فرشتگان عقل شان قادر به درک همه چیز نبوده و خودشان هم اعتراف می کنند که تنها به میزانی که خدا خواسته، می توانند درک کنند. و بعد از آشنایی با ابعاد دیگر انسان (غیر از مساله فساد و خون ریزی) در مقابل انسان سر تعظیم فرود می آورند.
و عبادت انسان با عبادت فرشته ای که حیوانیات ندارد، متفاوت است به همین خاطر انسان با عبادت بسیار فراتر از فرشتگان می شود.
۱-خداوند همه ی مارا پاک
۱-خداوند همه ی مارا پاک آفریده ناپاک شدن ما دست خودمان است نه خدا چون او هرگز به کسی ظلم نخواهد کرد
۲-خداوند انسان را آفرید تا انسان راجب به او تعقل و تفکر کند -در سختی ها به او پناه ببرد تا از ته دل او و عظمتش را درک کند-فرشتگان در ناز و نعمتند و هیچ سختی ندارند و ۲۴ ساعت خدارا ستایش میکنند این کار آنها آنچنان کار مهمی نیست چون وظیفه آنها همین است و جذابیت و پاداش خاصی هم ندارد شیطان هم فرشته مقرب بود ولی گمراه شد او هم عقل کامل بود و مثل انسان شهوت نداشت ولی عوامل دیگر مثل غرور و حسادت و ... او را گمراه کرد
به نظر من خدا همه رو میبخشه حتی بدترین آدمارو ولی به وقتش و بعد از حساب پس دادنشون
و من الله توفیق
با سلام
با سلام
در مورد اینکه فرمودید « به نظر من خدا همه رو میبخشه حتی بدترین آدمارو ولی به وقتش و بعد از حساب پس دادنشون» لطفا مطلب زیر را مطالعه فرمائید:
http://www.soalcity.ir/node/834
به نام خداونده بخشنده مهربان
به نام خداونده بخشنده مهربان
این سوالات فقط باعث گمراهیست و مکر و حیله شیطان است
حق انتخاب یعنی این که خداوند هیچ دخالتی در آن ندارد مگر هدایت به خوبی ها
یزید هم می توانست نامش را در تاریخ به عنوان یک انسان خوب ثبت کند مثل حر که از دشمن به دوست و یار رتبه اول امام حسین ع تبدیل شد در جواب بعضی دوستان باید بگویم اگر عاشورا اتفاق نمی افتاد هم عظمت امام حسین کم نمی شد
این گونه سوالات زیاد هستند اما باید توجه داشت که هیچ کس نی تواند جای دیگری باشد
خداوند صراحتا اعلام میکند که بچه ی زنا شرور خواهد بود و یا مثلا در بعضی ایام از نزدیکی کردن خودداری کنید که بچه در بزرگسالی گستاخ و شرور خواهد شد پس انسان میتواند در هر شرایطی به خدا پناه ببرد
آیا کسی به افراد داعشی اجباری کرده که اینهمه جنایت انجام بدهند؟آیا شیطان پرستان از اول شیطان پرست متولد شده اند؟ این خود ما انسان ها هستیم که به منیت خود ظلم می کنیم
ایا ما مردیم///
ایا ما مردیم///
لاتُفَكِروا في ذات الله
لاتُفَكِروا في ذات الله فَكِروا في آلاء الله
هدف وسیله رو توجیه میکنه ،
هدف وسیله رو توجیه میکنه ، قانون شروع خلقت
تیترتون سواله منه اما پایینش کلی طفره میبینم
من زندگیم ارومه ولی این سوال داره کم کم داره مشکل ایجاد میکنه توش
حس خیلی مبهم و عجیبو وحشتناکی نسبت به اینده ام دارم
لطفا اگر نظرمو نشر میکنید چیزی پایینش ننویسین
با سلام من هم از این دست
با سلام من هم از این دست سئوالات زیاد تو ذهنم پدید میاد و علتش هم بیشتر افسردگی و ناتوانی در حل مسائل روزمرمه بطوری که می خوام از بار مسئولیتی که دارم شانه خالی کنم بیشتر در این مواقع این قبیل سئوالات برام ایجاد می شود.
ولی خوب جوابش خیلی ساده است : کسی خدمت امام صادق (ع) رسید و به ایشان خطاب کرد (حال با چه عنوانی نمی دانم) که آیا حکمت الهی در این است که من سیبی که در دست دارم را بخورم یا نه ؟
امام فرمود : سیب را گاز بزن و او گاز زد و فرمود بجو و او جوید و امام فرمود اگر میوه جویده شده را فرو بری حکمت الهی در این است که آن میوه را بخوری و اگر میوه جویده شده را بیرون بریزی حکمت الهی در این است که آن میوه را نخوری.
حال شما انتخاب کنید که حکمت الهی در مورد شما چگونه باشد.
سلام...
سلام...
بنظرم خوبی نیازی به بدی نداره تا ثابت بشه...جایی که نور نباشه تاریکی هست و بخاطر خلا نور هست که تاریکی بوجود میاد و نور انقدر بی نیاز هست که برای اثباتش نیازی به تاریکی نباشه.....و اگر بدی باید باشه و لازم هست که باشه پس بدها اجباری خلق شده اند؟ واقعا قاطی کردم....بدها واقعا میخواستن بد باشن؟نمیخواستن؟
پاسخ :
پاسخ :
با سلام وتشکر .
درست تصور نموده اید خوبی برای اثباتش نیازی به وجود بدی ندارد .
چه این که نور نیاز به تاریکی ندارد چون تاریکی همان نبود نور است هر جا نور نباشد تاریکی است هرگاه روز نباشد شب وتاریکی حضور دارد .
در نیتجه برای تحقق خوبی ونور نیاز به تحقق بدی وتاریکی نیست .
گرچه در مقام شناخت قدر نور وخوبی ممکن است تارکی و بدی نقش داشته باشد مثلا قدر سلامتی در هنگام بیمار برای انسان معلوم می
شود .
ولی به لحاظ هستی شناسی هرگز وجود خوبی و نور وابسته به وجود تاریکی وبدی نیست .
پس اجباری در پدید آمدن بدی ها مطرح نیست وبدی همانند خوبی براساس اختیار وانتخاب خود افراد تحقق پیدا می کند .
(خداوند چیزی نیست که موچوداتی
(خداوند چیزی نیست که موچوداتی مث انسان بتوانند درکش کنند شما نباید وجود خوبی وبدی چیزی که شاید حتی در محضر خدا معنی نداشته باشد او را قضاوت کنید خداوند صالح ترین است وتنها اوست که قضاوت وعدل که اینها هم در وجود انسانی معنی دارند است)))
پاسخ :
پاسخ :
با سلام وتشکر .
در مورد رسیدن به شناخت خداوند باید توجه داشت که ادراک ذات الهی برای ما مقدور نیست ؛ تنها راه برای رسیدن به شناختی هرچند مختصراز خداوند، ادراک صفات الهی است که جمال وجلال الهی در قالب آنها برای بندگان تجلی یافته است .
در نتیجه تفکر و تامل در همه نشانه های صفات الهی راهکاری برای رسیدن به این شناخت جمال وکمال اوست . زیرا همه صفات الهی در زمره صفات کمال است که نشانگر جمال زیبای حضرت حق در همه عرصه هاست . توجه به رحمت ولطف وعلم وحکمت و احسان و عفو و قدرت بی انتهای او که در آثار خلق او ودر برخوردهای روزاروز او با بندگانش به چشم می خورد ،می تواند تا حد زیادی ما را به درک اوج این جمال وکمال رهنمون گردد .
مهم ترین راه در این مساله تفکر و تامل زیاد در آثار خداوند به خصوص در اوقات رهایی از دغدغه های دنیایی مانند نیمه های شب یا در تنهایی ها و میان عظمت های جهان طبیعت مانند کوه ها و جنگل ها و دریاهاست .
در باره فراز دوم کلام تان باید گفت : به طور یقین قضاوت عدل وصالح ترین خداوند است ولی از رهگذر قران عترت می توان قضاوت عادلانه در امور داشت وامور خوب وبد را تشخیص داد .
ایا حیوانات هم صاحب روح هستند
ایا حیوانات هم صاحب روح هستند ایا آنها هم آخرتی دارند ؟اگر آخرتی ندارند اینکه ما حیوانی را ذبح میکنیم وگوشت آن را مورد استفاده قرار میدهیم این دردی که حیوان موقع ذبح شدن میکشد چه کسی میخواهد جوابگو باشد یا مثلا حیوانی که توسط حیوان دیگر دریده میشود آن دردی که حیوان موقع دریده شدن تحمل میکند چه کسی میخواهد جوابگو باشد لطفا جوابم را بدهید،ممنون
آیاتی در قرآن کریم اشاره به
آیاتی در قرآن کریم اشاره به حشر حیوانات دارد از جمله:
الف ـ "ما من دابة فی الارض ولا طائر یطیر بجناحیه الاّ امثالکم ما فرطنا فی الکتاب من شیء ثم الی ربّهم یحشرون".(۱)
"هیچ جنبنده ای در زمین و هیچ پرنده ای که با دو بال خود پرواز می کند نیست مگر این که امت هایی مانند شما هستند، ما هیچ چیز را در این کتاب فرو گذار نکردیم، سپس همگی به سوی پروردگارشان محشور می شوند.
ب ـ "و اذالوحوش حشرت".(۲)
وحوش جمع وحش است و وحش حیوانی است که هرگز با انسانها انس نمی گیرد.
ظاهر آیه از این جهت که در سیاق آیات توصیف کننده قیامت قرار دارد بیانگر این است که حیوانات وحشی هم در روز قیامت مانند انسانها محشور خواهند شد اما این که پس از محشور شدن چه وضعی خواهند داشت و
سرانجام کارشان چه خواهد شد در کلام خدای تعالی و روایات معتبر چیزی نیامده است.
حال باید دید ملاک حشر و بازگشت انسان به سوی خدا چیست؟ و آیا همان ملاک در حیوانات نیز وجود دارد؟
ملاک حشر در انسان جز نوعی از زندگی ارادی و شعوری نیست، ملاک سعادت تنها همان داشتن شعور و فطرت انسانی است که به کمک پیامبران راه مشروعی از اعتقاد و عمل را به روی او باز می کند و انسان آن راه را می پیماید.
با تفکر عمیق در مراحل زندگی حیوانات و در نظر گرفتن حالات مختلفی که هر نوع از حیوانات در مسیر زندگی به خود میگیرند روشن میشود که حیوانات هم مانند انسان دارای آرا و عقاید فردی و اجتماعیاند و حرکات و سکناتی که در راه بقا و جلوگیری از نابود شدن از خود نشان میدهند همه بر مبنای آن عقاید است، حیوانات نیز مانند آدمیان تا اندازهای از موهبت اختیار برخوردارند و نیز دارای سطحی از فهم و شعوراند، فرض کنید حیوانی نزدیک مزرعة شما میآید، شما چوبی را بلند میکنید او فرار میکند، این فرار یعنی انتخاب کتک نخوردن بر سیر شدن، این انتخاب است گرچه بی شک به درجة قوت انتخاب انسان نیست و میتوان گفت، انتخابی نیمه آگاهانه است، هر چند همة انسان نیز کارهای خودشان را با اختیار آگاهانه انجام نمیدهند و برخی از انتخابها همانند فرار حیوان است.
به هر حال نمی توان ادعای قاطع کرد که حیوانات اختیاری ندارند زیرا به همان اندازه درک و شهور می توانند اختیار داشته باشند و در روایات نیز میتوان مطالبی را یافت که برخی از آنها تکلیف دارند.(۳)
در روایتی آمده است که بزی که به بز دیگر شاخ زده است در قیامت قصاص میشود. در هر صورت در این که حیوانات محشور میشوند بحثی نیست ولی در این که به بهشت و جهنم میروند در آیات و روایات تا آن جا که ما اطلاع داریم از آن بحثی نشده است.
پینوشتها:
۱. انعام آیة ۳۸.
۲. تکویر (۸۱) آیة ۵.
۳. تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۱۵ و ۷۱۶.
نظرات