امام شناسی

آیا درست است که بگوییم امام معصوم به ما نیاز دارد؟

شهر سوال ـ امام فارغ از شئون مادی و معمولی خویش (که نیاز او واضح است) در جایگاه الهی و رهبری اش، نیز به انسان ها نیاز دارد. البته این نیاز او، صرفا به جهت توانایی در پیشبرد اهداف عالی است.

اگر اطاعت از اولی الامر لازم است، چرا آنها مرجع حل نزاع نیستند؟

شهر سوال ـ علامه طباطبایی نیز در ذیل این ایه توضیحی می فرمایند که ابهام مطرح شده را حل می کند: «رسول گرامیش دو جنبه دارد، یكى جنبه تشریع، بدانچه پروردگارش از غیر طریق قرآن به او وحى فرموده، یعنى همان جزئیات و تفاصیل احكام كه آن جناب براى كلیات و مجملات كتاب و متعلقات آنها تشریع كردند، و خداى تعالى در این باره فرموده:" وَ أَنْزَلْنا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ[نحل/۴۴]، ما كلیات احكام را بر تو نازل كردیم تا تو براى مردم جزئیات آنها را بیان كنى"

با وجود اینکه قرآن هر گونه حجتی را بعد از پیامبر نفی کرده، چرا شیعه امامان را به عنوان حجت معتقد است؟

 پیامبر

شهر سوال ـ اصل و اساس اختلاف شیعه و سنی با پاسخ به یک سوال بسیار ساده حل خواهد شد و آن اینکه: آیا خدای متعال راضی می شود، بعد از پیامبر (ص) رهبری امت به دست شخصی سپرده شود که از خطاهای آن ایمن نیستیم (معصوم نیست؟) یعنی آیا خدا راضی به گمراهی امت اسلامی هست؟

آیا درست است که زمین بدون امام باقی نمی ماند؟

امام

شهر سوال ـ حضرت سجّاد علیه السّلام فرموده اند: مائیم امامان مسلمین، و حجّتهاى خدا بر جهانیان، و سروران أهل ایمان، و رهبران پیشانى سفیدان از وضو، و اولیاى مؤمنین، و مائیم امان أهل زمین، مانند ستارگان كه امان أهل آسمانند، و مائیم كسانى كه خداوند بخاطرشان زمین را از نابودى با اهلش باز مى ‏دارد، و بخاطر ما باران را مى ‏باراند، و رحمت را نشر مى‏ دهد، و بركات زمین را خارج‏ مى‏سازد، و اگر ما در زمین نبودیم؛ زمین اهلش را فرو مى ‏برد. سپس فرمود: از آفرینش زمین و خلق آدم تا حال؛ زمین از حجّت خدا خالى نمانده، كه آنان یا ظاهر و مشهور هستند یا غایب و پنهان، و تا روز قیامت از حجّتى الهى خالى نخواهد ماند، و گر نه خداوند عبادت نمى ‏شد.[۱]

آیا بالاتر بودن امام از پیامبر، به معنای پیامبر بودن امام نیست؟

شهر سوال ـ مطابق آیات قرآن، قطعا مقام امامت، از مقام پیامبری، برتر است. چون حضرت ابراهیم (ع) دارای مقام پیامبری بودند و بعد از طی مراحلی از آزمایش های الهی ، لایق مقام امامت شدند:

آیا از معصوم یا معصومین (علیهم السلام) ترک اولایی گزارش شده است؟

معصومین

شهر سوال ـ ترک اولی، عملی است که مخالفت با دستورات الهی به شمار نمی آید. یعنی گناه و معصیت نیست. ولی بهترین عمل نیز نیست. و حتی اگر همان عمل توسط دیگری انجام می شد، چه بسا عمل نیک نیز به شمار می آمد. مثلا حضرت یونس ۳۳ سال برای تبلیغ دین الهی در میان قوم خود کوشش نمود، در حالی که تنها دو نفر دعوت او را پذیرفتند. این عمل قطعا صبر و استقامت بسیاری می خواهد و برای افرادی نظیر ما چه بسا اگر یک سوم آن را نیز انجام دهیم، دیگران ما را تشویق کنند. اما چون از حضرت یونس انتظار بیشتری وجود داشت، رها کردن قوم بعد از سی و سه سال، یک عمل زشت شمرده شده است.

آیا امامان دارای اسم اعظم بوده اند؟

اسم اعظم

شهر سوال ـ جابر از حضرت باقر علیه السّلام نقل كرد كه فرمود: اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است در نزد آصف یك حرف از آنها بود بهمان یك حرف زبان گشود فاصله بین او و تخت بلقیس فرو رفت بعد با دست خود تخت بلقیس را گرفت بعد زمین بحال اول برگشت بسرعت یك چشم بهم زدن ولى در نزد ما هفتاد و دو حرف است و یك حرف اختصاص بخدا دارد كه در نزد خود او است جزء اسرار غیبى است‏.[۱]

اگر امام علم غیب دارد، پس چرا قرآن علم غیب را از بشر نفی می کند؟

شهر سوال ـ قرآن اگر چه کتاب هدایت است، اما تنها برای آنان سودمند است که طالب هدایت باشند و آنان که مسیر گمراهی را می جویند، تنها همان را می یابند:«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً[اسراء/۸۲] و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مى ‏كنیم و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمى ‏افزاید.»

آیا ائمه علم غیب داشتند؟

شهر سوال ـ برای اثبات علم غیب ائمه، از ادله متفاوتی می توانیم استفاده کنیم. و یکی از این راهها، بیان خبرهای غیبی توسط آنهاست. طبیعتا اگر امام معصوم مواردی از غیب را خبر داده باشد، علم غیب او به طور قطع ثابت خواهد شد. و مطالبی از حضرت علی (ع) نقل شده است که خبر غیبی حساب می شوند. در این جا چند نمونه را بیان می کنیم:

منظور از هدایت ایصال به مطلوب چیست؟

هدایت ایصال

شهر سوال ـ یك رهبر بزرگ آسمانى خواه پیامبر باشد یا امام، علاوه بر تربیت تشریعى كه از طریق گفتار و رفتار تعلیم و تربیت عادى صورت مى‏ گیرد، یك نوع تربیت روحانى و از راه نفوذ معنوى در دل‏ها و فكرها دارد كه مى ‏توان آن را تربیت تكوینى نام گذارد در آنجا الفاظ و كلمات و گفتار و كردار نقشى ندارد بلكه تنها جاذبه و كشش درونى كار مى ‏كند.