نظریه رایج دلالت بر تجرد روح دارد اما پذیرش تجرد کامل روح از ماده و خصوصیات ماده ،دلیل بر بیگانگی روح با ماده و عالم ماده ندارد، بلکه نظریه صحیح آن است که روح اگر چه ذاتاً مجرد از ماده است، اما تعلق به بدن و جسم دارد. دلیل روشن این مسأله تعلق روح به بدن انسان ها در عالم دنیا است.
رابطه روح و بدن
اگر اراده انسان بر خیر یا شر به واسطه فرمان روح است، پس چرا جسم او عذاب می شود؟
انسان موجود مرکب از دو پدیده است که یکی مجرد و دیگر مادی است. ترکیب آن دو بدین معنا است که ترکیب روح و بدن یک ترکیب اتحادى است. روح و بدن یک وجود موجود هستند. بر اثر این ترکیب است که حقیقتى به نام انسان شکل مى گیرد. روح بى بدن نمى تواند به هستى خود ادامه دهد و بدن هم بى روح نمى تواند موجودیت خود را حفظ کند.
میان روح و بدن چه نسبت و رابطه ای برقرار است؟
بدن ظرف حلول روح نسیت، چون روح موجود مجرد است و موجود مجرد در ظرف مکانی حلول نمیکند، در عین حال روح خارج از بدن هم نیست، چون روح مدبر بدن است و حیات و وجود بدن به روح است، بنابر این روح محیط بر بدن است و احاطه او بر بدن نه از باب حلول وقیام حلولی بلکه از باب احاطة قیّومی است که جلوهای از احاطه قیومی خداوند بر عالم و آدم است و بدن در پرتو احاطه قیومی و تدبیر نفس زنده و موجود است.