آیا فتوحات صدر اسلام مورد تائید اسلام است؟
اسلام معیارهایی دارد که با توجه به آن ها می توانیم بیابیم که نظر اسلام درباره این فتوحات چیست.
به عنوان مثال اسلام، تعصب قومی و قبیله ای را شاخه ای از کفر می داند.[۱] بنابراین اگر اعمالی توسط قبایلی به ظاهر مسلمان انجام شود، نباید به دلیل هم قوم و قبیله بودن، اعمال آن ها را درست دانست.
البته با نظر دقیق تر باید گفت که: عمل زشت عده ای، آن ها را از هم قوم بودن مسلمانان خارج می کند، همان گونه که فرزند نوح، به دلیل عملش، از انتساب به خانواده نبوت، کنار زده شد.[۲]
و حتی بالاتر از آن در اسلام برای شخص رسول اکرم (ص) نیز عملش مقیاس و معیار است، تا آنجا که قرآن لحن بسیار شدیدی را در فرض وقوع خلاف از جانب رسول (ص) ابراز می دارد.
«وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ * ثمَُّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ * فَمَا مِنكمُ مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ[حاقه/۴۴ تا ۴۷] اگر او سخنى دروغ بر ما مى بست، * ما او را با قدرت مى گرفتیم، * سپس رگ قلبش را قطع مى كردیم، * و هیچ كس از شما نمى توانست از (مجازات) او مانع شود!»
ضمیمه کردن این مساله، به اینکه در اسلام حق کشتن هیچ انسان بی گناهی وجود ندارد و کشتن یک انسان بی گناه، به مثابه قتل همه مردم دانسته شده است، به خوبی روشن می کند که نظر اسلام درباره فتوحات مورد اشاره چیست:
«مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً[مائده/۳۲] هر كس، انسانى را بدون ارتكاب قتل یا فساد در روى زمین بكشد، چنان است كه گویى همه انسانها را كشت.»
چون در بعضی از این فتوحات، جنایاتی صورت گرفته که قلم از واگویی آن شرم دارد. از سویی نیز باید در نظر گرفت که اسلام از راه دل و منطق توسعه می یابد:
«وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكینَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَه[توبه/۶] و اگر یكى از مشركان از تو پناهندگى بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بیندیشد)! سپس او را به محل امنش برسان.»
و رویه زشتی که در صدر اسلام رخ داده، مانعی در راه توسعه اسلام بوده است. در ذیل چند نمونه تاریخی بیان می کنیم تا روشن شود که چه اعمال خلاف اسلامی در تاریخ صورت گرفته و چگونه سبب بدبینی به مسلمانان شده است:
الف: پختن گوشت انسان در فتح اندلس: محمّد حجیرى در كتاب فتوح مصر مى نویسد: موسى بن نصیر از فرماندهان فتوحات، كسى را كه بر طنجه (از شهرهاى بندرى مراكش كه در كنار تنگه جبل طارق قرار دارد.) گماشته بود، عزل كرد و طارق بن زیاد را بر آن جا گمارد و طارق در آن جا كنیز خود (امّ حكیم) را به همراه داشت؛ مدّت زمانى براى حفاظت از مرزها در آن جا ماند و این در سال ۹۲ بود و سپس براى گرفتن قرطبه لشكر كشید و به جزیره اى وارد شده كه در آن كنیز خود (امّ حكیم) و عدّه اى از سربازان را در آن جا قرار داد و از آن روز آن جزیره را امّ حكیم مى نامند. مسلمانان وقتى به این جزیره آمدند، عدّه اى به نام كرامین (قومى از مسیحیان كه به شغل انگور كارى مشغول بودند.) را در آن جزیره دیدند و آنان را دستگیر كردند. «ثمّ عمدوا إلى رجل من الكرامین فذبحوه ثمّ عضّوه وطبخوه»; و آن گاه یكى از مردان كرامى را جلوى چشمان دوستانش سر بریده، قطعه قطعه كردند و او را داخل دیگ قرار داده و پختند، در همین حال مسلمانان در دیگ هاى دیگر گوشت مى پختند; وقتى كه غذا آماده شد، دیگى را كه از گوشت آن مرد بود ـ بى آن كه دیگران متوجه بشوند ـ برگردانده و از گوشتى كه خود پخته بودند خوردند «ومن بقی من الكرامین ینظرون إلیهم فلم یشكّوا أنّهم أكلوا لحم صاحبهم، ثمّ أرسلوا من بقی منهم فأخبروا أهل الأندلس أنّهم یأكلون لحم الناس»; كرامین یقین كردند كه مسلمانان گوشت انسان مى خورند، پس باقى مانده كرامین به اندلس رفته و به اهل اندلس گفتند: مسلمانان گوشت آدم ها را مى خورند!.[۳]
ب: اعدام چهار فرسخى از مردم در جنگ طالقان: قتیبه، از فرماندهان نظامى به نیشابور و شهرهاى دیگر نامه نوشت كه به لشكر او بپیوندند و آنان پیش از رسیدن او به طالقان (مراد طالقان خراسان است كه شهرى است میان مرو و بلخ آن روز.[۴] به او پیوستند. نیزك (غلامِ حاكم طالقان) اقدام به خلع قدرتِ حاكم كرده بود. وقتى كه قتیبه به آن جا رسید: فقتل من أهلها مقتلة عظیمة وصلب منهم سماطین أربعة فراسخ فی نظام واحد - با مردم درگیر شد و انبوهى از مردم را به قتل رساند و صفى از مردم را به طول چهار فرسخ به دار آویخت![۵]
ج: قتل عام فجیع مردم در جنگ گرگان: جنگ گرگان نیز كه در سال ۹۸ هجرى صورت گرفت، با جنایت عظیمى همراه بود؛ در این جنگ، غیر مسلمانان از فرمانده خلیفه درخواست كردند كه ما درهاى شهر را به روى شما مى گشاییم، به شرطى كه (حتّى) یك نفر از ما كشته نشود؛ امّا لشكریان خلیفه جز یك نفر، همه را كشتند.
هنگامى كه شهر بهبهان را به محاصره درآوردند، مردم شهر از آنان درخواست امان كردند، به آنان امان داده شد و بنا شد كه حتى یك نفر از آنان كشته نشود. وقتى درب قلعه را باز كردند، به جز یك مرد، همه را كشتند! سپس آن چه كه در قلعه بود تصرف كردند![۶]
و همچنین در قضیه فتح دهستان (استرآباد) رئیس شهر از فرمانده ارتش اموى، یزید بن مهلب امان خواست وى پس از آن كه امان داد، وارد شهر شده و تمام اموال قیمتى و با ارزش را تصرف كردند و زنان را به اسارت گرفتند و آن گاه همه مردم را كه ۱۴۰۰۰ نفر بودند به صورت فجیعى قتل عام كرد.[۷]
در پایان باید به این نکته اشاره کنیم که انحراف جامعه اسلامی از اسلام، با غصب خلافت شروع شد، و در جامعه اسلامی، حتی بزرگترین جنایات در حق ذریه رسول خدا (ص) انجام شد. بنابراین اندک شکی نیست که تاریخ مسلمانان با انحرافاتی عجین شده است.
[۱]. رک: تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة، ج۱۵، ص ۳۴۲.
[۲]. آیه ۴۶ سوره هود.
[۳]. فتوح مصر وأخبارها، ص ۳۴۵ ـ ۳۴۶.
[۴]. رك: الانساب، ج ۴، ص ۲۹، معجم البلدان، ج ۴، ص ۶.
[۵]. الكامل فى التاریخ، ج ۴، ص ۵۴۵.
[۶]. الكامل فى التاریخ، ج ۴، ص ۱۱۰.
[۷]. تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۲۹۴.
دیدگاهها
مثله اینکه شما هم بدتوننمیاد
مثله اینکه شما هم بدتوننمیاد که نظرات مغرضانه کوروش پرستان و باستانگراها و اسلامستیزان رو تبلیغ و ترویج کنید
این روایتهایی که ذکر کردید ایا مورد تایید محققین یا مورخین هست یا خیر؟
اخرش نگفتید که نظرتان درباره فتح ایران به دست مسلمانان چست؟!
ضمن عرض سلام
ضمن عرض سلام
اگر سخن درستی توسط منافقان و کفار نیز گفته شود، نباید از پذیرش آن ابا کرد. البته سخن ما در این جا با سخن باستان گرایان بسیار متفاوت است. باستان گرایان در بعضی مواقع حتی متوجه نیستند که چگونه دچار تناقض شده اند چرا که از حمله اعراب به عراق فعلی (که در صدر اسلام جزء ایران بوده)، علیه هر عرب نتیجه گیری می کنند.
درباره اعتبار مطالب نیز باید توجه کرد که بحث از معیارها و ملاک ها، موید به آیات قرآن مجید هستند و نمی توان درباره آنها تشکیک کرد. و اگر درباره بعضی از نقل های تاریخی، تشکیک کنیم اصل اشتباهات و انحرافات جامعه اسلامی، قابل تردید نیست و باید توجه کرد که بخشی از این فتوحات توسط همان کسانی انجام شده که جنایت کربلا را مرتکب شده اند.
و همان گونه که در متن بیان شده، ما ظلم ها و تجاوزها را محکوم می کنیم. و قضیه فتح ایران، در بازه زمانی نسبتا طولانی روی داده است که در بررسی آن باید ابعاد مختلفش را مورد توجه قرار داد. که در اینجا تنها به یک بعد پرداخته شده است.
و الا در بیان ابعاد دیگر می توان از نوعی توطئه سخن گفت که با این کشورگشایی ها، اصحاب پیامبر (ص) را از مدینه دور ساخته اند تا راه برای خلفای غاصب و اقداماتشان باز شود.
یا از سخن گفت که وضعیت ایران به گونه ای آشفته بود که سپاه چند میلیونی از سپاه کوچک مسلمانان شکست می خورد و ایرانیان مقاومت چندانی به خرج نمی دهند. و بعد بسیاری از آنها با کمال میل اسلام را می پذیرند . به گونه ای که بعد از افول قدرت اعراب، ایرانیان همچنان مسلمان باقی می مانند و ...
ایرانیان با آن که با زور و
ایرانیان با آن که با زور و شمشیر تسنن مواجه بودند و برخی مسلمان شدند اما با تبلیغ سبزجامگان یعنی همان سادات شیعه، با رغبت به اسلام و شیعه روی آوردند.
برای شیعه ایرانی همین افتخار بس که با تبلیغ و نه با اجبار مسلمان و شیعه شد
نظرات