در مقابل افرادی که غیبت می کنند، چه کنیم؟

غیبت

هرگاه كسی در غیاب دیگری سخنی نسبت به او بگوید كه عرفاً و در نزد مردم نقص و عیب به حساب می آید و قصد وی از این كار سرزنش و یا برملا كردن نقص او باشد، مرتكب غیبت شده است.
به همین خاطر حتی مطالبی که صحیح هستند نیز نباید مطرح شود. (اگر مطالبی که مطرح می شوند، غیر واقعی باشد، تهمت نامیده می شود)

بنابراین غیبت نسبت به مومنان که برادر دینی ما شمرده می شوند، ممنوع بوده و گناه کبیره شمرده می شود. و تنها در مواردی که خود شخص غیبت شونده، با ارتکاب علنی گناه، حرمت خود را از بین نبرده، یا مصلحتی جدی بیان حقیقت را ایجاب نکرده، باید به طور جدی از آن احتراز کرد. و همیشه این نکته را به خاطر داشت که غیبت، به منزله دریدن گوشت برادر مرده خویش است: لا یَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ یَأْكُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ[حجرات/۱۲] هیچ یك از شما دیگرى را غیبت نكند، آیا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر كراهت دارید.

با توجه به مطالبی که طرح شد، روشن می شود که غیبت برای حفظ حرمت و آبروی اشخاص، حرام شده است. و از همین رو، ما باید نسبت به مطالبی که دیگران طرح می کنند و غیبت محسوب می شود نیز حساس باشیم. چون پرده دری و بی آبرو کردن، با سکوت و بی تفاوتی ما در قبال گفتار دیگران نیز به وجود می آید. از همین رو باید در مقابل افراد غیبت کننده عکس العمل نشان دهیم.  


در رابطه با این گونه افراد اگر شرایط امر به معروف و نهی از منکر فراهم باشد (مثل این که این افراد اصرار بر این گناهان داشته باشند و نصیحت و سفارش و تذکر در آنها اثر داشته باشد و انسان نسبت به دروغ بودن و یا غیبت بودن سخنشان اطمینان داشته باشد) در این صورت باید آنها را امر به معروف و نهی از منکر کرد که البته باید مراحل تدریجی آن رعایت گردد.

یعنی در آغاز باید با سخنی شایسته و دلسوزانه و نرم آنها را ارشاد نماید و در صورتی که اثری نداشت رابطه اش را با آنها کم رنگ کند و به آنها کم توجهی نماید شاید این گونه برخورد سرد آنها را متوجه سازد و دست از کارهای زشت خود بردارند. در صورتی که این کارها مفید و مؤثر واقع نشد باید رابطه خود را با آنها قطع کنید و یا به حداقل برسانید به گونه ای که ارتباطی رسمی و پیگیر با آنها نداشته باشید و خیلی کم با آنها برخورد داشته باشید.  در بسیاری از روایات، مؤمنان را از ایجاد رابطه با این گونه افراد به شدت بر حذر داشته اند چون ارتباط با افرادی که چنین صفات بد و زشتی دارند باعث سرایت صفات بد و اخلاق زشت آنها می گردد.

البته قطع رابطه در مورد افرادی است که انسان از هدایت و ارشاد آنها مأیوس گردیده و این اخلاق و صفات زشت در آنها ریشه دار شده و این گونه اعمال به طور پیوسته از آنها سر می زند ولی شامل ارحام انسان نمی گردد، چون قطع رحم حرام است و در این موارد تنها باید رابطه را کم کرد و مجلس نشست و برخاست با آنها را به کمترین زمان رسانید و سعی کرد در این مجالس خلافی از آنها سر نزند و به مقداری که صله رحم انجام گیرد برگزار شود و اگر خلافی در این مجالس سر زد و انسان توانایی تغییر شرایط و وضعیت را نداشت، مجلس را باید ترک کرد

و قطع رابطه  شامل کسانی که گاه گاهی دچار دروغ گویی و غیبت می شوند نمی شود چون این گونه خلاف ها معمولا از همه سر می زند و اگر قرار بر قطع رابطه در این موارد باشد هیچ رابطه ای بین دوستان و خویشان و اهل اجتماع باقی نمی ماند و اجتماع دچار هرج و مرج و اختلال می گردد و جو بدبینی و بدگمانی بر جامعه حاکم می شود. همچنین باید توجه کرد که تذکر و نصیحت پی در پی باعث لجاجت و سرسختی فرد می گردد و وضع از اول نیز بدتر می گردد و این باعث دوری از هدف و مقصد می شود

دیدگاه‌ها

شما در بالا نوشته اید:
غیبت عبارت است از ذکر عیب و ایراد حقیقی افرادی که به منزله عضوی از اعضای خانواده ما هستند
مگر اگر از اعضای خانواده ی ما نباشند غیبت نیست لطفا اصلاح کنید

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

ممنون از تذکری که دادید.
اصلاح شد.

این متن پاسخ به سوالی بوده که سوالش مطرح نشده بود.

موفق باشید.

تصویر اطمینان

باعرض سلام.
الف) آیا اخم کردن و گفتن"اف" بر پدر یا مادر در صورتی که از کسی غیبت کنند،جایز است؟اگر آنها ناراحت نشوند چطور؟
ب) اگر شک داشته باشیم که حرف طرف مقابل غیبت است چه تکلیفی داریم؟
ج)اگر فردی در غیاب دیگری ادایش را در بیاورد اما اسمی نبرد، طوری که بدانیم ادای چه کسی ست غیبت است؟

با سلام و تشکر از ارتباطتان با شهر سوال!

به این داستان دقت کنید:
مرد مؤمن و صالحی که از خوبان روزگار بود در خواب باغ وسیعی را دید که قصر با شکوهی در آن ساخته بودند. در تعجبّ بود که این قصر زیبا از آن کیست. به او گفتند این قصر متعلّق به حبیب نجّار است. با شگفتی به قصر نگاه می­ کرد که ناگهان صاعقه­ ای در باغ افتاد و همه­ ی باغ و قصر را به آتش کشید.
وحشت­ زده از خواب بیدار شد و متوجّه شد که این خواب رؤیایی صادقه بوده است. فردای آن روز بلافاصله سراغ حبیب نجار رفت و به او گفت: شب گذشته چه خطایی از تو سر زده! او ابتدا کتمان می­ کرد و چیزی نمی­ گفت. امّا در نهایت لب باز کرد و گفت: دیشب با مادرم مشاجره می­ کردم و در حین مشاجره دست خود را به روی او بلند کردم!
عاق والدین بی احترانی مرد صالح خواب دیشب خود را برای حبیب تعریف کرد و به او گفت که چنین مقامی نزد خداوند داشتی، امّا به خاطر عمل دیشب خود همه­ را از دست دادی. [۱]
پیامبر اکرم (صلی­ الله­ علیه­­ و آله) چند نمونه از گناهان را نام می­ برند که از کبیره ­ترین گناهان کبیره است. «شرک به خداوند»، «کشتن یک مؤمن» و «عاقّ والدین» از جمله­ ی آن گناهان است.[۲] در روایت دیگری آمده است که اگر کسی والدین خود را محزون کند، عاق والدین شده است.[۳]
والدین هر کس، اساس و ریشه­ ی جسمانی او هستند. کسی که به والدین خود بی­ احترامی می­ کند در واقع خود را بی­ ارزش، و بنیان خود را سُست کرده است. شاید روی همین اساس باشد که در روایات می­ فرمایند: بی­ احترامی به والدین، عمر را کوتاه، و روزی ـ مادّی و معنوی ـ را کم می­ کند. اگر کسی از روی خشم به والدین خود نگاه کند، خداوند او را از حوزه­ ی رحمت خود دور کرده و نمازش را نمی­ پذیرد.» [۴]
از سوی دیگر، کسی که حرمت «رَحِم» خود را نگاه دارد، و والدین خود را «محترم» بشمارد، در واقع به «رحمت» بی­کران الهی وصل شده و بهره­ های مادّی و معنوی فراوانی هم در این راه خواهد برد.
پیامبر اکرم (صلی­ الله­ علیه­ و آله) می­ فرماید: «اگر فرزند نیکوکاری با نگاه رحمت به والدین خود بنگرد، خدای متعال در مقابل هر نگاهش برای وی یک حج مقبول می­ نویسد. و اگر در طول روز صد بار هم این کار را انجام دهد، خداوند هم صد حج مقبول برای وی در نظر می­ گیرد».[۵]

*****
به پاسخ پرسش هاي مطرح شده توجه كنيد :
۱- غيبت را تعريف كنيد؟ غيبت عبارت است از بدگويى و پرده‏درى نسبت به حيثيت و آبروى افراد، يعني در غياب شخصى كارهاى بد و ناپسند شخصي و يا عيوب و نقائص جسمى و اخلاقى او را به گونه‏اى براى ديگران بازگو كنند كه اگر به گوششان برسد، ناراحت شوند.
امام خميني رض فرموده است: غيبت عبارت است از ذكر كردن انسان را در حال غايب بودنش به چيزى كه خوش آيند نيست نسبت دادن آن را به سوى او، از چيزهايى كه پيش عرف مردم نقصان است، به قصد انتقاص و مذمت او. ( چهل‏حديث ص : ۳۰۱ )
۲- راه هاي تشخيص غيبت رابيان كنيد؟ اگر در مورد كسي سخني كه بيانگر نقص و عيب و بدي او است بگوييم و او باشنيدن آن ناراحت شود اين غيبت است و اگر هم شك كنيم اين سخن ما غيبت است يا خير بايد احتياط كنيم و نگوييم .
۳- مواردي كه غيبت واجب است را نام ببريد .
انسان با اين كه حق ندارد به صرف اين كه گمان بدى نسبت به كسى پيدا كرده است، بى جهت از او غيبت كند وحتى حق ندارد گمان بد هم درباره مسلمان ببرد، اما آن جايى كه پاى مصالح اجتماعى در ميان است و ـ مثلا ـ قرار است فرد ناصالحى مسؤوليت مهمى را عهده دار شود، نه تنها غيبت حرام نيست، بلكه واجب نيز هست. در كتاب هاى فقهى و اخلاقى به اين نكته تصريح شده كه از جمله موارد وجوب غيبت، زمانى است كه فردى فاقد صلاحيت قصد دارد زمام امور مسلمانان را به دست بگيرد. در اين گونه موارد بايد افشاگرى كرد و عدم صلاحيت چنين فردى را به مردم گوشزد نمود; چرا كه در غير اين صورت به اسلام و مصالح مسلمانان خيانت مى شود. اگر راه جلوگيرى از فساد شخصى، منحصر به غيبت باشد، غيبت از او واجب است. يكى از جاهايى كه غيبت احتمال وجوب دارد، آن جايى است كه نهى از منكر جز از راه غيبت ممكن نباشد. مثلا، در محله اى كه شخص فاسدى براى ناموس مردم مزاحمت ايجاد مى كند و مفاسد ديگرى نيز دارد، اگر بدانيم كه تنها در صورت غيبت از او، دست از كارش برمى دارد، غيبت واجب خواهد بود.
۴- كسي كه غيبت را گوش مي دهد حكمش چيست؟
در روايت بيان شده كه شنونده غيبت شريك غيبت كننده است و در گناه او سهيم است . پس گوش کردن به غيبت هم حرام است و وظيفه انسان در اين مورد نهي از منکر و اگر موثر نيست ترک مجلس غيبت به صورت اعتراض است.
۵- آيا غيبة در مورد پدر ومادر جائز است؟
در مورد حرام بودن غيبت فرقي ميان غيبت پدر و مادر و ديگران وجود ندارد .
۶- آيا پشت سر كسي كه شيرين عقل است غيبت جائز است؟ خير جايز نيست و حرام است .
۷- آيا پشت سر بازيگران حرف زدن غيبة محسوب مي شود؟ بله اگر سخن ما تنقيص آنها و بيان عيوب انها باشد غيبت است .
۸- ما در كلاس نشسته ايم مثلا استاد يا شاگرد يك حرفي مي زنند وما هم مي خنديم،آيا غيبت محسوب مي شود؟ صرف خنده اشكالي ندارد اما اگر موجب تمسخر و يا اهانت و تحقير او باشد از اين بابت حرام است نه از باب غيبت بودن زيرا غيبت مربوط به سخن در باره عيوب و نقائص كسي است و خنده از اين نوع نيست .
۹-آگر استاد غيبت كند وظيفه ي ما چيست؟ وظيفه ما نهي از منكر است البته با رعايت ادب و احترام
۱۰- آيا اگر كسي بگويد: پسر فلاني زنا كار است،در حالي كه فلاني چند تا بچه داردو من هم فقط خودآن فلاني را مي شناسم به علاوه ي اينكه ميدانم مثلا ۵تا بچه دارد،آيا اين غيبت محسوب مي شود؟ اين سخن هم غيبت است و هم تهمت است و اگر نتواند اين حرفش را ثابت كند بايد حد بخورد كه در فقه به آن حد قذف مي گويند .
۱۱- اگر عيب پنهان بچه مميّزوياغيرمميّزراهم پشت سرش بگوييم غيبت است؟بله غيبت است و جايز نيست .
۱۲- آياغيبت پشت سركسي كه درس دادن بلد نيست ولي به عنوان استاد مشغول تدريس است،جائز است؟آيا كار اين استاد خيانت است؟
اگر در تشخيص عدم كفايت علمي معلم و استاد اشتباه نكرده باشيم و اين نظر شخصي ما نباشد و ثابت شود كه اين معلم مثلا كم سواد است و اين كار موجب ضربه به آموزش و ياد گيري دانش آموزان شود راه ديگري براي منصرف كردن او از تدريس وجود نداشته باشد و تنها راه منوط به بيان اين عيب او باشد و اين كار با هدف جلوگيري از افت تحصيلي دانش اموزان انجام گيرد مانعي ندارد .
۱۳- راه شناخت وتمييزغيبت از مواردي كه استثناء شده(يعني مواردي كه در آن غيبت جائز است)چيست؟
ولى غيبت در موارد خاصى جايز شمرده شده است از جمله: الف) در مقام مشورت نظير ازدواج، ب ) طرف متجاهر به فسق باشد؛ يعنى، هيچ گونه پروايى نداشته باشد كه علناً به گناه و معصيتى دست بزند، كه در خصوص گناه علنى او غيبت جايز است. ج) ممكن است فردى را براى سمتى نظير نمايندگى يا رياست قسمتى خاص، نامزد نموده و مورد بحث قرار دهند. در اينجا انسان مى‏تواند اگر نقطه ضعفى را اطلاع دارد كه خداى ناخواسته با پيدا كردن آن سمت، به اسلام و انقلاب ضربه مى‏زند، به مسؤولين گوشزد كند، د) فرض بفرماييد بيمارى است كه نمى‏خواهد بعضى از اسرارش نزد طبيب فاش شود و از طرفى چاره‏اى نيست و طبيب براى معالجه بايد بداند. در اينجا نيز مى‏توان على‏رغم خواست بيمار، پزشك معالج او را در جريان امر قرار داد .
۱۴- من فيلمي ديده ام كه درآن افرادي بازي ميكرده اند ويا عكس فردي راديده ام،آيا اگر عيب پنهان اين هارا به من بگويند،غيبت است؟در حالي كه من آنارا حاضر ودر روبه رو نديده ام وفقط درفيلمي يا عكسي آن ها را ديده ام؟ بله و اصلا معناي غيبت همين است .
۱۵-اگر غيبتي شد وما هم از آن نهي كرديم اما غيبت كننده دست از غيبت بر نداشت ويا او غيبت كردن را قطع كرد ولي ديگري ادامه داد وظيفه ي ما چيست؟ بايد نسبت به فرد دوم نيز نهي از منكر كنيم و اگر موثر نبود بايد از غيبت شونده دفاع كنيم و اگر نشد بايد مجلس غيبت را ترك كنيم و اگر به هر دليل ممكن نبود نبايد به غيبت گوش دهيم و اگر تصادفا به گوشمان خورد اشكالي ندارد .
۱۶-آيا انتقاد از استاد در مورد روش درس دادن وي ويا اخلاقيات وي غيبت است؟اگر بعد از كلاس به ديگران بگوييم كه استاد فلان مطلب را غلط گفته آيا غيبت است؟
انتقاد با غيبت تفاوت دارد زيرا انتقاد بيان اشكالات در حضور خود شخص و به خود او است و هدف اصلاح و تقويت كار و برنامه و روش است نه بيان عيب و نقص . اگر مطمئن باشيد كه استاد مطلبي را غلط گفته است و هدف جلوگيري از اشتباه باشد نه بيان نقص و عيب اشكالي ندارد .
۱۷- شنيدن غيبت ناگهاني چه حكمي دارد؟ وظيفه ي ما در اين هنگام چيست؟ اگر شنيدن غيبت ناخواسته و تصادفي باشد به طوري كه به گوش ما بخورد نه اين كه به ان گوش دهيم اشكالي ندارد ولي نبايد به شنيدن ادامه دهيم و اگر با قصد و عمد گوش دهيم گناه كرده ايم و نبايد ادامه دهيم و بايد از ان ممانعت كنيم و يا مجلس را ترك كنيم .
۱۸-اگر براي شاهد مثال كسي را به بدي ياد كنيم،در حالي كه نيّتمان خيراست واين كار هم سودمند است،آيا اين كارهم غيبت حساب ميشود وحرام است؟
صرف نيت خبر داشتن مجوز غيبت كسي نيست مگراين كه كمك به او و نجات او منحصر در غيبت كردن او باشد
۱۹- -نامه اي راپيدا مي كنيم وخوانيم،در حالي كه در آن نامه عيب پنهان كسي درج شده بوده،آيا اين هم غيبت است؟(حال چه مي دانسته ايم در آن نامه درمورد شخصي سخني به ميان آمده ويا نمي دانسته ايم- چه ميدانسته ايم در آن نامه عيب شخصي ذكر شده و ويا نمي دانسته ايم).وآيا خواننده ي آن هم سامع الغيبة حساب مي شود؟
اين مورد از موارد غيبت نيست و خوانده آن سامع الغيبه نيست . البته به طور كلي نبايد نامه مربوط به ديگران را كه ربطي به ما ندارد خواند غيبت اين است كه شما عيب شخصي را كه در آن نامه بيان شده به كسي كه آن شخص را مي شناسد بگوييد .
۲۰-اگر پدر ومادري عيب فرزندشان را به يكديگر بگويند آيا اين هم غيبت است؟ اگر هدف والدين تنقيص و تحقير فرزند نباشد بلكه هدفشان تربيت فرزند و كمك به او و رشد معنوي او باشد و اين امر تنها با بيان عيب و اشكال او ممكن باشد از موارد جواز غيبت است و اشكالي ندارد.
۲۱- تحقيق وپرس وجو در باره ي استادي ازديگران چه حكمي دارد؟وآيا طرف مقابل بايد هرچه خوبي وعيوب از او ديده باز گوكند؟آيا اين كار غيبت نيست؟ مواردي مانند مشورت و تحقيق در باره فردي كه قصد ازدواج دارد و يا مي خواهد داراي پست و سمتي شود كه در ديانت و سرنوشت و زندگي ما و يا در جامعه و كشور تاثير گذار است از موارد جواز غيبت است و گاهي واجب و لازم مي باشد .
۲۱-چرا گفته اند«الغيبة اشدّ من الزّنا»است ولي« أشدّ من اللواط» نيست؟
چون زنا در قران و روايات و عرف مردم گناهي زشت و بزرگ شمرده شده براي بيان زشتي غيبت ان را به زنا تشبيه كرده اند و منظور ين نيست كه مثلا از لواط و يا دزدي و رباخواري زشتتر نيست .
۲۲-اگر از كسي غيبت كني وآن فرد هم راضي باشد آيا بازهم غيبت وحرام است؟ راضي بودن كسي مجوز غيبت او نيست زيرا اين كار خود به خود حرام است و رضايت ان طرف مجوز اين عمل حرام نيست .
۲۳- اگر من در ذهنم عيب پنهان كسي راعبوردهم بلكه به مقام تلفظ هم برسد لكن كسي متوجه آن نشود(مثلا كسي در كنار من نباشد،يا آرام بگويم،يابه زباني بگويم كه مخاطبم عالم به آن نيست)،آيا اين هم غيبت است؟ اگر من در ذهنم عيب پنهان كسي راعبوردهم بدون تلفظ به آن،آيا غيبت است؟اگركسي در ذهن خود غيبت كرده باشد آيا برنفس ما تأثير مي گذارد؟
چنين موردي هر چند مطلوب و شايسته انسان مومن نيست اما غيبت شمرده نمي شود زيرا از نوع سخن و كلام نيست اما از نظر تاثير بر نفس بايد گفت كه حاضر كردن عيب ديگران در ذهن سبب بدبيني و انزجار از او و چرك شدن دل و سست شدن رابطه با او مي گردد كه مطلوب و مناسب نيست .
۲۴- چگونه مي توان مردم را متوجه اين كنيم كه فلان سخنانشان غيبت محسوب مي شود؟ بايد حد و مرز و خصوصيات غيبت را براي آنها بيان كرد و با استناد به ايات و روايات به انها تفهيم نمود .
۲۵- چگونه مي توان مردم را متوجه اين كنيم كه فلان سخنانشان غيبت محسوب مي شود؟ بايد حد و مرز و خصوصيات غيبت را براي آنها بيان كرد و با استناد به ايات و روايات به انها تفهيم نمود .
۲۶-اگر ما پشت سر كافري غيبت كرديم اما اين كافر آمد ومسلمان شد،آيا كار ماغيبت وحرام بوده؟وظيفه ي ما چيست؟
حرمت غيبت مخصوص مسلمان است و غيبت كافر حرمتي ندارد و اگر ان كافر مسلمان شد نسبت به غيبت او در زمان كافر بودنش وظيفه اي نداريم .
۲۷-گفته اند چشمك زدن هم غيبت محسوب مي شود،آيا نيّت هم درآن شرط است؟ اعمالي مانند چشمك زدن غيبت محسوب نمي شوند زيرا در ان حرف و سخن نيست اما ممكن است تمسخر و تحقير و مانند ان محسوب شود كه حرام است .
۲۸-آيا كساني كه حركات خنده دار در مي آورند،كارشان غيبت محسوب مي شود؟ صرف حركت خنده دار انجام دادن اشكالي ندارد و اين كار غيبت نيست اما اگر موجب تمسخر و تحقير و اذيت كسي شود حرام است .
۲۹-آيا كساني كه أداي دلقك را در مي آورند،كارشان غيبت ويا استهزاء است؟ اين عمل غيبت نيست اما گاهي ممكن است اين افراد اداي كسي را درآورند و او ر ا مسخره و كوچك كنند كه در اين صورت حرام است .
۳۰-چند نفرعيب پنهان فردي را مي دانند آيا اگر با هم در باره ي آن عيب صحبت كنند غيبت ي شود؟ بله اين مورد بي شك از موارد غيبت حرام است .
۳۱- بيان كردن عيب پنهان فردي در برابر شخصي كه نمي دانيم او آن فرد را مي شناسد يا نه ولي احتمال مي دهيم كه مي شناسد،آيا اين هم غيبت وحرام است؟ اگر احتمال بدهيم او را مي شناسد نبايد عيب او را بگوييم و به طور كلي در اين موارد بايد احتياط كرد تا مبادا گرفتار عمل حرام شويم .
۳۲- مرز ميان إنتقاد وغيبت ازفردي(مثل استاد)،كجاست؟
هدف از غيبت بيان عيب و نقص افراد است و هدف از انتقاد اصلاح و بهبود شرايط و اوضاع است و ميان اين دو تفاوت بسيار است . غيبت مربوط به شخصيت حقيقي افراد است و انتقاد مربوط به شخصيت حقوقي ايشان مي باشد.
۳۳-آيا غيبت پشت سرفردي ازافراد غير محدود جائز است؟ اينكار به نظر برخي فقهاء و مراجع اشکال دارد اما اين كار و لو جايز هم باشد مسلما ترك اين كار بهتر و مناسبتر است .
۳۴-گفته شده غيبت پشت سرفردي ازافرادغيرمحدود جائز ولي پشت سرفردي ازافراد محدودجائز نيست آيا اين مطلب درست است؟
اينكار به نظر برخي فقهاء و مراجع اشكال دارد اما اين كار و لو جايز هم باشد مسلما ترك اين كار بهتر و مناسبتر است .
۳۶ – منظورازفرد محدود وغيرمحدود در مورد غيبت چه مقدار است؟ منظور از نامحدود فردي از يك گروه زياد مثلا فردي از ايران و يا از مازندران و يا تهران است و منظور از محدود فردي از گروهي اندك مثل دو يا سه و يا پنج و مانند آن است .
۳۷-در مسائل سياسي مهم،آيا مطلع ساختن ديگران ازعيوبِ پنهان مسئولين جائز است؟آياغيبت نيست؟ اگرعيب او شخصي نباشد بلكه مربوط به كشور و جامعه و دولت و مانند آن باشد و بيان نكردن عيب او باعث آسيب به كشور و انقلاب بشود نه تنها اشكالي ندارد بلكه واجب و لازم است . مثلا ممكن است فردى را براى سمتى نظير نمايندگى يا رياست قسمتى خاص، نامزد نموده و مورد بحث قرار دهند. در اينجا انسان مى‏تواند اگر نقطه ضعفى را اطلاع دارد كه خداى ناخواسته با پيدا كردن آن سمت، به اسلام و انقلاب ضربه مى‏زند، به مسؤولين گوشزد كند .
۳۸ -چرا غيبت كننده حتي اگر توبه هم كند،آخرين نفري است كه وارد بهشت مي شود؟
اين تعبير بيانگر بزرگي و دامنه دار بودن آثار بد اين گناه است و دلالت دارد كه رها شدن از اثار و تبعات غيبت دشوار و سخت است .
۳۹-در حديثي آمده كه غيبت كننده اگرتوبه هم كند آخرين نفري است كه به بهست داخل مي شود. الف.آيا اين حديث با اين آية«الحسنات يذهبن السيّئات» تناقض ندارد؟ خداوند وعده داده كه جاي گناهان ،حسنه قرارميدهد.با اين فرض غيبت كننده بايدازاولين افرادي باشد كه داخل بهشت مي شود نه از آخرين افراد؟ ب.چرا اين عذاب براي گناهان ديگر قرار داده نشده؟
اگر گفته شده بود كه گناه غيبت با توبه و يا با انجام برخي اعمال نيك بخشوده و پاك نمي شود با اين ايه منافات داشت اما اين تعبير بيانگر اين بيانگر بزرگي و دامنه دار بودن تاثيرات سوء اين گناه است و دلالت دارد كه رها شدن از اثار و تبعات غيبت دشوار و سخت است .
۴۰- چرا بااين كه«الغيبة اشدّ من الزّنا»است،غيبت كننده مثل زاني عقاب نمي شود؟
برخي گناهان و جرائم به لحاظ اجتماعي عوارض و اثاري منفي سريع و آني دارند كه بايد با مجازات عاملش جلو شيوع ان را درجامعه گرفت .
فرد زاني به خاطر تاثرات منفي و منتشر شدن الودگي زنا و مبتلا شدن سريع جامعه به اين گناه سريعا مجازات شود تا درس عبرتي براي ديگران و عمالي بازدارنده براي آنها باشد اما غيبت با وجود داشتن آثار زيانبار اين خصوصيت خاص زنا را ندارد .
۴۱-آياگفتن خوبي كسي (كه راضي به بيان آن خوبي نيست)،غيبة است؟
خير اما اگر راضي نباشد چون از نظر معنوي ممكن است براي او مضر باشد نبايد گفت مگر اين كه مصلحت بالاتري در كار باشد .
۴۲-من در بين افرادي هستم،مطلبي مي گويند كه احتمال مي دهم غيبة است، وظيفه ي من چيست؟آيا من در حكم سامع الغيبة ام؟
تا يقين به غيبت بودن ان نداشته باشيد سامع الغيبه محسوب نمي شويد اما بايد در اين موارد مشكوك احتياط كرد تا در دام غيبت نيفتيد.
۴۳-آيا اگر صفت بدي را به طور كلي ذكر كنيم غيبة است(مثلا بگوييم مشهدي ها فلان اند)؟ بله غيبت و حرام است .
۴۴-آيا انتقاد از فردي(استادي – مسئولي – بزرگي - ...)،در جمع خصوصي كه صدايمان هم به جايي نمي رسد،غيبة است؟حال چه براي آگاه كردن آن شخص باشد و يا اينكه براي آگاه كردن آن شخص نباشد بلكه خودش آگاه به آن باشد؟
مرز ميان انتقاد و غيبت مشخص است . هدف از غيبت بيان عيب و نقص افراد است و هدف از انتقاد اصلاح و بهبود شرايط و اوضاع است و ميان اين دو تفاوت بسيار است . اما اگر انتقاد به گوش مسئولين نرسد اين انتقاد هم بي ثمر است و هم مي تواند مصداق غيبت باشد زيرا آثار و خواص انتقاد را ندارد مگر اين كه چنين انتقادي در مجموع مفيد و موثر باشد و بعدا به نحوي به گوش ان مسئول برسد .
۴۵- حكم حرف زدن در مورد نقش هاي مجازي بازيگران نه شخصيت اصلي آنها(كه در بيرون از تصوير دارند)چيست؟آيا غيبة ويا ... است؟
اگر اين حرفها بيان عيب و واشكال نباشد بي شك جايز است و اگر بيان عيب و نقص باشد چون بيان عيب شخص واقعي خارجي نيست و در واقع بيان شخص خيالي و مجازي است اشكالي ندارد اما چون تمريني براي غيبت نسبت به افراد واقعي است و جرات ما را نسبت به غيبت زياد مي كند خوب و شايسته نيست .
۴۶-آيامسخره كردن نقش هاي تلوزيوني(نه شخصيت اصلي بازيگران)اشكال دارد؟
چون اين تمسخر در مورد شخص واقعي خارجي نيست و مربوط به شخص خيالي و مجازي است اشكالي ندارد اما چون تمريني براي تمسخر نسبت به افراد واقعي است و جرات ما را نسبت به غيبت زياد مي كند خوب و شايسته نيست .
۴۷-آيا بيان كردن اخلاق استاد نزد كسي كه آگاه است به آن اخلاقياتِ استاد،غيبة است؟
بله غيبت است .
۴۸-آيا انتقاد كردن ونقد نوشتن بر فيلم هاي سينمايي وپخش اين نقدها بين افراد جامعه اشكال دارد؟اگر آن فيلم تأثير سوء داشته باشد ومردم ازآن ضرر آگاه نباشند چه طور؟
مرز ميان انتقاد و غيبت مشخص است . هدف از غيبت بيان عيب و نقص افراد است و هدف از انتقاد اصلاح و بهبود شرايط و اوضاع است و ميان اين دو تفاوت بسيار است. اگر اين فيلم تاثير مخربي بر اعتقادات و اخلاق جامعه داشته باشد بيان انحرافات آن و انتقاد از ان نه تنها جايز بلكه واجب و وظيفه شرعي است.

پی نوشت ها:
[۱] . داستان­ های شگفت شهید آیت الله دستغیب، صفحه­ ی ۱۵۷ (با مختصری تصرّف)
[۲] . عن النبی (صلی ­الله­ علیه­ و آله): «إنّ أکبَرَ الکَبائِر عِند الله یَوم القیامۀ الإشراک بالله و قتل النفس المؤمنۀ بغیر الحق … و عقوق الوالدین». (میزان الحکمۀ، حدیث۲۲۷۱۰)
[۳] . عن النبی (صلی ­الله­ علیه­ و آله): «مَنْ‏ أحْزَنَ‏ وَالِدَیْهِ‏ فَقَدْ عَقَّهُمَا» (من لا یحضره الفقیه، جلد۴، صفحه­ ی۳۷۲)
[۴] . أبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه­ السلام): «مَنْ نَظَرَ إِلَى وَالِدَیْهِ نَظَرَ مَاقِتٍ وَ هُمَا ظَالِمَانِ لَهُ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلاةٌ.» (مستدرک‏ الوسائل، ج۱۵، ص۱۹۵)
توجه بفرمایید که این روایت بدین معنا نیست که چنین شخصی نمازش از جهت فقهی قبول نبوده و بدین معنا نیست که باید بعد از توبه نمازش را قضا نماید. بلکه معنای روایت این است که چنین نمازی در نزد خدای متعال پاداش و اجری ندارد و نمی­تواند معراج او باشد. هر چند که نامش در ردیف بی­ نمازها نوشته نشده و به او «تارک الصلاۀ» نمی­ گویند.
[۵] . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی­ الله ­علیه­ و آله):‏ «مَا وَلَدٌ بَارٌّ نَظَرَ إِلَى‏ أَبَوَیْهِ بِرَحْمَةٍ إِلَّا کَانَ لَهُ بِکُلِّ نَظْرَةٍ حِجَّةٌ مَبْرُورَةٌ» فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ إِنْ نَظَرَ فِی کُلِّ یَوْمٍ مِائَةَ نَظْرَةٍ؟! قَالَ: «نَعَمْ اللَّهُ أکْبَرُ وَ أطْیَبُ». (بحارالأنوار، جلد۷۱، صفحه­ ی۷۳)

نظرات