نقش امیرالمؤمنین علی علیه السلام در جریانات منجر به قتل عثمان
پرسش:
چرا امیرالمؤمنین علیه السلام از عثمان دفاع میکرد؟ آیا درست است که میفرمود: «آنقدر از عثمان حمایت کردم که ترسیدم گناهکار باشم!»؟
پاسخ:
در سالهای آخر حکومت عثمان بن عفان، مردمی که از سیاستهای سرکوبگرانه بر ضد منتقدان، اقدامات خلاف شرع و دستدرازیهای خلیفه و بستگانش به بیتالمال مسلمین ناراضی بودند و کاسه صبرشان لبریز شده بود، از مصر و کوفه و بصره در مدینه جمع شدند و خواستار کنارهگیری عثمان از خلافت شدند. در این تجمعات، کسی که از وی خواسته شد تا بهعنوان میانجی عثمان را نصیحت کند، شخص امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بود. (۱) امیرالمؤمنین علیه¬السلام خود، از منتقدان عثمان بود؛ ولی میدانست که کشته شدن او در آن شرایط، باعث فتنه در میان مسلمانان خواهد شد و ازاینرو، وقتی جان او در معرض خطر قرار گرفت، تلاش کرد که مانع کشته شدن او شود.
ماجرای شورش بر ضد عثمان
در سال ۳۴ هجری که مخالفتها باعثمان زیاد شده بود، مردم از امیرالمؤمنین خواستند تا خلیفه را پند دهد. امام پذیرفت و بهطور مشروح با عثمان صحبت کرد؛ ولی عثمان ضمن اصرار بر روش پیشین خود، وارد مسجد شد و به تهدید مردم پرداخت. (۲) مردم نیز بر ضد او اجتماع کردند و گفتند عثمان یا باید توبه کند و یا خلع شود. این اجتماع با وساطت امام به پایان رسید؛ ولی حوادثی رخ داد که نشان میداد اعتراض مردم هیچ ثمری نداشته و ازاینرو، بار دیگر مردم تجمع کردند. به این صورت که وقتی محمد بن ابی بکر به همراه برخی از مهاجر و انصار از مدینه به سمت مصر رهسپار بودند، در بین راه، با غلام سیاه عثمان برخورد کرده و نزد وی نامهای یافتند که در آن، عثمان دستور قتل همه آنان را به عبدالله بن ابی سرح (حاکم مصر) داده بود. همین امر سبب شد تا این افراد دوباره به مدینه بازگردند و بدین ترتیب، اجتماع دوم که بسیار شدیدتر و جدیتر بود، در مدینه شکل گرفت و چون عثمان حاضر به کنارهگیری از خلافت نبود، خانه او را به محاصره درآوردند و آب را بر او بستند. (۳)
پس از این اجتماع دوم نیز امیرالمؤمنین بار دیگر نزد عثمان رفت و ماجرای نامه را جویا شد. وقتی عثمان از جریان نامه اظهار بیاطلاعی کرد و امام را متهم به نوشتن نامه نمود، امام به وی فرمود: «تو مرا واسطه کردی و من تلاش خود را کردم؛ اما من سربلندم و تو خود میدانی و اصحابت». (۴) سپس مجلس را ترک کرد و به خانهاش رفت. (۵) گزارشهای تاریخی حاکی از آن است که عثمان چندین بار از امام درخواست کرد که با پادرمیانی، غائله را بخواباند؛ ولی چون احساس میکرد که وجود حضرت سبب تحریک و اقبال بیشتر مردم به ایشان میشود، بار دیگر او را از مدینه تبعید کرد.
جلوگیری از کشته شدن عثمان
امیرالمؤمنین خود، هنگامیکه از مدینه به سمت بصره برای مقابله با اصحاب جمل خارج میشود، در نامهای به اهل کوفه مینویسد: «... مردم به انتقاد از او برخاستند؛ آنچنان که از مهاجران تنها من بودم که به واداشتن او به جلب رضایت مردم میکوشیدم و کمتر به انتقادش زبان میگشودم…». (۶) نیز در نامهای به معاویه، از نقش و سهم او در کشتن عثمان پرده برمیدارد و میفرماید: «کدامیک از ما بیشتر با او در ستیز بود و به کشتارگاهش ره مینمود؟ کسی که به یاری عثمان برخاست، اما او نپذیرفت و گفت «سر جایت بنشین» یا آنکسی که عثمان از وی (معاویه) یاری خواست و او فاصله گرفت و…». (۷) در اینجا نیز حضرت به تلاش خود برای آرام کردن اوضاع، پند دادن عثمان و بر حذر داشتن از قتل عثمان اشاره دارد.
یعنی امام هرچند میخواست عثمان را وادار به پذیرش خطاهای خود کند؛ ولی مانع یورش مردم به خانه او نیز میشد و بارها میان عثمان و معترضان پا درمیانی کرد. این آمدورفتها بهاندازهای تکرار شد که امام در ادامه این مسیر به تردید افتاد و وقتی مشاهده کرد عثمان فقط برای رهایی از تنگناها از او کمک میخواهد و پس از فروکش کردن اوضاع، نقض عهد میکند، فرمود: «آنقدر از او دفاع کردم که ترسیدم به گناه افتم!». (۸) آن حضرت در خطبهای دیگر نیز میفرماید: «لکن مردم را از قتل نهی کردم، لذا یار او محسوب میشوم». (۹) و درجایی دیگر، برای اینکه خود را مبرّای از قتل عثمان معرفی کند، فرمود: «اگر مردم بخواهند، در مقام ابراهیم به خداوند قسم یاد میکنم که عثمان را به قتل نرساندهام و دستور قتل او را ندادهام و حتی نهی کردم ولی مرا اطاعت نکردند». (۱۰)
لازم به ذکر است که این سخنان گرچه در ظاهر به معنای دفاع ایشان از عثمان و مخالفت با قتل او است، اما بیشتر بیانگر آن است که حضرت نقش واسطه برای طرفین دعوا را داشته و درواقع، به دنبال حلوفصل مسالمتآمیز قضیه بهدور از جنجال و کشتار بوده است؛ و هر بار که یکی از طرفین دعوا ایشان را به میانجیگری دعوت میکرد، پاسخ مثبت میداد و نیز هر بار که از سوی خلیفه از این کار منع میشد، خود را کنار میکشید. دستآخر، عثمان زمانی به قتل رسید که بر اساس نقل تواریخ، امام علیهالسلام در مدینه حاضر نبود. ایشان در روز واقعه در منطقه «یَنبُع» ساکن بودند (۱۱) و از طریق فرزندشان حسن مجتبی علیهالسلام اقدام به آبرسانی برای عثمان نمود. (۱۲)
نتیجه:
امیرالمؤمنین علیه السلام با اقدامات عثمان موافق نبود؛ ولی با کشته شدن او نیز مخالف بود و بسیار کوشید که میان او و معترضان پادرمیانی کند. با این حال، بعدها از سوی معاویه متهم به دست داشتن در قتل عثمان شد و امام ناگزیر شد این اتهام را دفع کند و تلاش خود برای جلوگیری از ریخته شدن خون عثمان را یادآوری نماید. پس سخنان امام که بیانگر دفاع ایشان از خلیفه سوم است، در واقع، به معنای تلاش برای حفظ جان او است و نه دفاع از اقدامات او و پاسخی است به فریبخوردگان و نیز عواملی که بیشترین نقش را در قتل عثمان داشتند و در عوض، امام را متهم کردن به شراکت در قتل وی میکردند و به این بهانه، در مقابل ایشان صفآرایی کرده بودند.
منابعی برای مطالعه بیشتر:
-کتاب جمال کعبه (شرحی بر تاریخ اسلام به روایت امام علی علیهالسلام)، اثر محمدحسین دانش کیا.
پینوشتها:
۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق نخبه من العلماء الاجلاء، بیروت، مؤسسه الاعلمی، بیتا، ج ۳، ص ۴۰۳.
۲. همان، ص ۳۷۶ ؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، عبدالحمید بن هبه الله، قاهره، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، بیتا، ج ۹، ص ۲۶۵.
۳. ص ۱۹۵؛ ابن قتیبه، ابو محمد عبدالله بن مسلم، الامامه و السیاسه، تحقیق طه محمد زینی، بیجا، مؤسسه حلبی و شرکاء، بیتا، ج ۱، ص ۴۱.
۴. بلاذری، احمد بن یحیى، انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، بیروت، دارالفکر، ط الأولى، ۱۴۱۷ ق، ج ۶، ص ۱۷۳-۱۷۴.
۵. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الجمل، قم، مکتبه الداوری، بیتا، ص ۷۱.
۶. سید رضی، ابوالحسن، محمد بن حسین، نهجالبلاغه، ترجمه معادی خواه بیجا، نشر ذره، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش، نامه ۱.
۷. همان، نامه ۲۸.
۸. همان، خطبه ۲۳۵.
۹. همان، ترجمه عبدالحمید آیتی، بیجا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بنیاد نهج¬البلاغه، چاپ چهارم، ۱۳۷۷ ق، خطبه ۳۰.
۱۰. خویی، منهاج البراعه، تهران، مکتبه اسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۵ ق، ج ۴، ص ۳۰، به نقل از بحارالانوار.
۱۱. ابن کثیر، پیشین، ص ۲۱۵ ؛ کراجکی، ابوالفتوح محمد بن علی، کنزالفوائد، قم، مکتبه المصطفوی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ ق، ص ۲۶۴.
۱۲. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الفصول المختاره، تحقیق سید میرعلی شریفی، بیجا، دارالمفید، ۱۴۱۴ ق، ص ۲۲۸.
نظرات