فلسفه غیبت کبرای امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
پرسش:
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در سال ۲۵۵ ق متولد شدند و در سال ۲۶۰ ق با شهادت پدرشان، امام و پیشوای شیعیان شدند. ایشان به سبب شرایط سیاسی آن روزگار، ۶۹ سال پنهان شدند و فقط از طریق نائبان خاص با مردم ارتباط داشتند (غیبت صغری) تا اینکه امام زمان در سن ۷۴ سالگی یعنی در سال ۳۲۹ ق، با فوت آخرین نائب خاص، ارتباط با مردم را قطع کردند و هیچ نائب خاصی را معرفی نکردند.
فلسفه قطع ارتباط ایشان با مردم از طریق نائب خاص چیست؟ چرا همچنان ارتباط از طریق نواب خاص را انتخاب نکردند و کلا ارتباطشان با مردم قطع شد و غیبت کبری آغاز شد؟ تنها چیزی که به ذهنم میرسد این است که امام زمان نیز در همان سالهای فوت آخرین نائب خاص، به مرگ طبیعی از دنیا رفت! آیا توضیحاتی دارید که این ذهنیت را رد کند و فلسفه قطع ارتباط ایشان با مردم از طریق نائب خاص را به شکل معقول توضیح بدهد؟
پاسخ:
اعتقاد به منجی در آخرالزمان، ازجمله باورهای مشترک میان ادیان و مذاهب مختلف اسلامی است که درباره خصوصیات و مصداق آن نظرات مختلفی طرحشده است. شیعیان معتقدند که منجی، امام زنده و غائب است که در سال ۲۵۵ هجری قمری متولد شده، اما به سبب شرایط سیاسی و اجتماعی و خطرات جانی، از مردم پنهان نگاه داشته شده تا در شرایط مناسب ظهور کند. امام در ۶۹ سال از دوران غیبت و پردهپوشی، از طریق نائبان خاص با مردم مرتبط بود (غیبت صغری) اما به دلایلی اعلام کرد که پس از مرگ نائب چهارم، نائب دیگری ندارند و ارتباطشان با مردم از طریق نائبان خاص، بهکلی قطع میشود. (غیبت کبری) در ادامه، در قالب نکاتی، به چرایی این امر میپردازیم.
نکته اول:
یکی از مهمترین دلایل شیعه بر وجود امام زنده در همه زمانها، روایاتی است که تأکید میکند زمین هیچگاه از حجت خالی نخواهد بود. این روایات بهوفور در منابع روایی شیعه تکرار شده است (۱) بهگونهای که میتوان بر آن ادعای تواتر نمود. این روایات بیان میکنند که وجود حجت و امام زنده در هر دوره و زمانی لازم است و هیچ زمانی در طول تاریخ بشریت، زمین خالی از وجود امام زنده نبوده است، اما لزومی ندارد که امام ظاهر باشد؛ یعنی به فراخور شرایط امام میتواند آشکار بوده و همگی ایشان را بشناسند و یا آنکه در خفا بوده و اکثریت مرده از دیدن و ارتباط با ایشان محروم باشند. (۲)
نکته دوم:
اصل و بنای الهی این است که امام، هم در زمین حاضر باشد و هم ظاهر و در دسترس عموم مردم؛ اما به گواهی تاریخ، شرایط زمانه در دوران امامان معصوم بهگونهای بود که اکثریت مردم از رهبری و هدایت امامان علیهمالسلام محروم شدند و فقط از طریق نائبان خاص، آن هم به سختی، با امام در ارتباط بودند. (۳)
برای نمونه، خلفای عباسی چنان شرایط را بر امام حسن عسکری علیهالسلام سخت کرده بودند که مردم گاهی دسترسی مستقیم به ایشان نداشته و از طریق «عثمان بن سعید» با ایشان مرتبط میشدند. عثمان از نزدیکترین و صمیمیترین یاران امام حسن عسکری علیهالسلام بود که زیر پوشش روغنفروشی، اموال و نامههای مردم را در ظرفها و مشکهای روغن قرار میداد و به حضور امام میرساند. (۴) در همین دوران بود که فرزند امام حسن عسکری علیهالسلام، یعنی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، تولد یافت. ایشان تصمیم گرفت که فرزند خود را از دیدگان پنهان نگاه دارد چراکه میدانست با علنی شدن تولد امام مهدی، ایشان نیز دستگیر و محصورشده و به شهادت میرسد. ازاینرو، امام حسن عسکری فرزند خود را پنهان نگاه داشت و فقط با برخی از یاران خاص، از وجود فرزند سخن گفت. (۵) ایشان عثمان را نائب خاص امام مهدی عجل الله تعالی فرجه قرار داد تا حکومت به امام دسترسی نیابد و جان امام محفوظ بماند. عثمان بهصورت پنهانی رابط میان مردم و امام بود و پس از او نیز نیابت خاص توسط سه نائب دیگر دنبال شد. (۶)
نکته سوم:
اما نیابت خاص نیز با مشکلاتی همراه بود و به همین جهت، با وفات چهارمین نائب، دوران نیابت خاص به پایان رسید و دوران غیبت کبری و نیابت عام آغاز شد. در شرح این مشکلات، به دو نمونه بسنده میکنیم:
نخست اینکه، اگر غیبت حضرت باواسطه نایبان خاص ادامه پیدا میکرد، این امکان وجود داشت که فرصتی برای افراد شیاد و دروغگو ایجاد گردد و آنها ادعای نیابت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را نمایند. با توجه به اینکه این افراد دروغگو اصولاً اشخاصی مکار و زیرک هم هستند، تشخیص دادن فرد صادق از کاذب برای مردم سخت میشد. (۷)
چنانکه در دورههایی نیز متأسفانه افرادی مانند محمد بن نصیر، احمد بن هلال، شلمغانی و ... ادعای نیابت کرده و بخشی از جامعه شیعه را به گمراهی کشاندند. (۸) البته میتوان گفت که امام زمان عجل الله تعالی فرجه میتوانست برای اثبات و نشان دادن نایب راستین خود، کرامت و کار خارقالعادهای نشان دهد که باید توجه داشت این راهحل نیز در دراز مدت هم کارآیی خود را از دست میداد و هم ممکن بود راه را برای افراد ساحر و ... باز کند که موجب پدید آمدن اشکالات زیادی برای مردم میشد. (۹)
دوم اینکه، با وجود حکومتهای ستمگر، ساختار نیابت خاص نیز دیر یا زود کارآمدی خود را بهمرور زمان از دست میداد؛ چراکه نواب خاص برای انجام وظایف خود و ارتباط با شیعیان، بهسرعت شناساییشده و در نتیجه، آنها نیز در معرض شکنجه و آزار و حصر و حبس قرار میگرفتند و کارآیی خود را از دست میدادند. در چنین شرایطی، سیستم نیابت عام با محوریت عالمان وارسته که محدود به یک یا چند نفر نیستند، بهتر میتوانست و میتواند به اداره امور جامعه شیعه کمک کند. ازاینرو، دوران نیابت عام آغاز شد و نیابت خاص به اتمام رسید. (۱۰)
به همین دلایل و احتمالاً دلایل دیگری که بر ما پوشیده است، امام زمان عجل الله تعالی فرجه در روزهای پایانی نائب خاص چهارم، توقیعی به ایشان داد و رسماً از سوی ایشان اعلام شد که نائب چهارم تا شش روز دیگر از دنیا خواهد رفت و بعد از ایشان، غیبت کبری آغاز خواهد شد؛ و دقیقاً همچنین شد. (۱۱)
نتیجه:
در انتهای ایام زندگی امام حسن عسکری علیهالسلام، مجموعهای از عوامل، غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه را اجتنابناپذیر نمود. در عین حال برای آنکه شیعیان در حیرت و گمراهی گرفتار نشوند، چند سالی حضرت باآنکه غائب ازنظر بود اما از طریق نائبان خاص، با شیعیان در ارتباط بود و پاسخ سؤالات ایشان را میداد. بعد از آمادگی شیعیان و نیز از دست رفتن کارآیایی نیابت خاص، امام زمان عجل الله به آخرین نایب خاص خود خبر داد که این نائب بعد از شش روز فوت کرده و سپس غیبت کبری آغاز خواهد شد؛ بنابراین، دلیلی ندارد که قطع ارتباط امام با نائبان خاص را به معنای مرگ امام بدانیم؛ خصوصاً اینکه در جای خودش اثبات شده که هیچگاه زمین از حجت و امام خالی نخواهد ماند.
پینوشتها:
۱. بهعنوان نمونه: «اِنَّ الاَرْضَ لاتَخْلُوا اِلاّ وَ فیها اِمامٌ کَیْما اِنْ زادَ المُؤمِنُونَ شَیْئاً رَدَّهُمْ وَ اِنْ نَقَصُوا شَیْئاً اَتَمَّهُ لَهُم»؛ کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق،
الکافی، محقق / مصحح علیاکبر غفارى و محمد آخوندى، تهران،
دارالکتب الإسلامیه، چ ۴، ۱۴۰۷ ق، ج ۱، ص ۱۷۸؛ همچنین: «اِنَّ الله اَجَلُّ و اَعْظَمُ مِنْ اَنْ یَتْرُکَ الاَرْضَ بَغَیْرِ اِمامٍ عادلٍ»؛ همان.
۲. شریف رضی، نهجالبلاغه، تصحیح صبحی صالح، قم، مرکز البحوث الاسلامیه، ۱۳۷۴ ش، ص ۴۹۷، حکمت ۱۴۷.
۳. پیشوائی، مهدی، سیره پیشوایان، قم، موسسه امام صادق علیهالسلام، چ ۴، ۱۳۷۵ ش، ص ۶۶۳-۶۶۵.
۴. «وَ کَانَ الشِّیعَهُ إِذَا حَمَلُوا إِلَى أَبِی مُحَمَّدٍ علیه السلام مَا یَجِبُ عَلَیْهِمْ حَمْلُهُ مِنَ الْأَمْوَالِ أَنْفَذُوا إِلَى أَبِی عَمْرٍو فَیَجْعَلُهُ فِی جِرَابِ السَّمْنِ وَ زِقَاقِهِ وَ یَحْمِلُهُ إِلَى أَبِی مُحَمَّدٍ ع تَقِیَّهً وَ خَوْفاً»؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، قم، دارالمعارف الإسلامیه، ۱۴۱۱ ق، ص ۳۱۴.
۵. پورسید آقایی و دیگران، مسعود، تاریخ عصر غیبت، قم، آینده روشن، ۱۳۸۹ ش، ص ۳۱۳. همچنین، رک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عجل¬الله تعالی فرجه الشریف، ۱۳۸۸ ش.
۶. غفارزاده، علی، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص، قم، نشر نبوغ، چ ۱، ۱۳۷۵ ش، ص ۳۲۱، ۲۲۸ و ۲۷۶.
۷. امینى، ابراهیم، دادگستر جهان، قم، نشر شفق، ۱۳۸۰ ش، ص ۱۵۳.
۸. غفارزاده، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص، ص ۱۷۶-۲۱۱.
۹. امینى، دادگستر جهان، ص ۱۵۳.
۱۰. همان، ص ۱۵۲. همچنین برای مطالعه بیشتر ر.ک: لطیفی، رحیم، پرسمان نیابت و وکالت امامان معصوم، قم، بنیاد فرهنگی مهدی موعود عجل¬الله تعالی فرجه الشریف، ۱۳۹۲ ش.
۱۱. «بسم الله الرحمن الرحیم؛ یا علی بن محمد السمری اعظم الله اجر اخوانک فیک؛ فانک میت ما بینک و بین سته ایام فاجمع امرک و لا توص الی احد فیقوم مقامک بعد وفاتک، فقد وقعت الغیبه التامه فلا ظهور الا بعد اذن الله تعالی ذکره و ذلک بعد طول الامد و قسوه القلوب و امتلاء الارض جورا و سیاتی شیعتی من یدعی المشاهده. (و الارتباط بالامام الغائب بعنوان النائب الخاص). الا فمن ادعی المشاهده قبل خروج السفیانی و الصیحه فهو کذاب مفتر و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم»؛ صدوق، محمد بن علی، کمالالدین و اتمام النعمه، تصحیح و تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ ۲، ۱۳۹۵ ق، ص ۵۱۶.
نظرات