فلسفه برائت از مشرکین
فلسفه برائت از مشرکین چیست؟
يکي از تعاليم و حقايقي که اسلام و قرآن ما را به آن فرا خوانده است آموزه تولّي و تبرّي است که انسان مسلمان و مؤمن بايد آن را پذيرفته و زندگي ديني و ايماني خود را بر آن اساس شکل دهد يعني انسان مؤمن نهتنها بايد خدا و پيامبر و اولياء الهي را دوست داشته باشد، بلکه بايد آنها را وليّ خود قرار دهد و نهتنها بايد شيطان و اولياء شيطان و طاغوت را دشمن بدارد، بلکه بايد از آنان جدا شود و بين خود و آنها فاصله ايجاد کند.
توضيح بيشتر اينکه در اسلام و در شيعه صرف دوست داشتن، تصديق و تبعيّت و پذيرش ولايت خدا و پيامبر و ائمه (ع) کفايت نميکند، بلکه از دشمنان خدا و مشرکان و طاغوتها نيز بايد دوري کرد و اين دوري و عدم همراهي و نزديکي با آنها را اعلام نمود که در اصطلاح ديني به آن تبري گفته ميشود. در منابع ديني اسلامي و شيعي اين واژه به معناي بيزاري جستن و فاصله گرفتن از طاغوت، باطل، بتها، پيشوايان باطل و گمراه، شرک و بتپرستي، بيزاري از دشمنان اولياء الهي به کار ميرود. (۱)
ازاينرو دستور به تبري ميتواند فلسفهها و دلايل مختلفي داشته باشد که جهت اختصار، تنها به دو مورداشاره خواهد شد:
۱. تکامل معنوي
ازآنجاييکه هر جنسي به جنس تمايل دارد و از غير جنس خود گريزان، انساني که تولّي اولياء الهي و تبرّي دشمنان آنها را با عمق جان به دست آورد خود را به ويژگيهاي مثبت اولياء الهي ميآرايد و از زشتي دشمنان آنها دوري ميکند و در قيامت نيز با اولياء الهي محشور ميشود ازاينرو پيامبر فرمود: «المرء مع من احبّ»(۲) انسان با محبوب خويش همراه است و با او محشور ميشود و اين همراهي در عمل به همراهي با آنها در رفتار منتهي خواهد شد.
۲. انسجام اجتماعي و مصونيت از آسيب دشمنان
انساني که داراي تولّي و تبرّي است از سويي با انسانهايي که داراي اين ويژگي هستند متحد شده و در پرتو اتحاد، انسجام اجتماعي ايجادشده که نتيجه آن پيروزي است و از سويي با تبرّي با دشمنان حق نزديک نشده و آن هارا به اسرار خود راه نميدهد و درنتيجه بيگانگي با دشمن را حفظ و بهصورت بيگانه با او برخورد ميکند که پي آمد آن مصونيت از آفات و آسيبهاي دشمنان است ازاينرو قرآن کريم ميگويد: اولاً کفار را اولياء خود قرار ندهيد و ثانياً آنها را از اسرار خودآگاه نکنيد و ثالثاً بدانيد کسي که با آنها دوستي کند از آنها خواهد بود: «يا ايّها الذين آمنوا لاتخذوا بطانة من دونکم لايألونکم خبالا و دوّاماعنتم قد بدت البغضاء من افواهم و ما تخفي صدورهم اکبر قد بيّنا لکم الآيات ان کنتم تعقلون؛ اي کساني که ايمان آوردهايد، محرم اسرار از غير خود انتخاب نکنيد، آنها از هرگونه شرّ و فسادي درباره شما کوتاهي نميکنند، آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشيد، نشانههاي دشمني آنان از دهان و کلامشان آشکارشده و آن چه در دلهايشان پنهان ميدارند از آن مهمتر است. ما آيات و راههاي پيشگيري از شرّ آنها را براي شما بيان کرديم اگر انديشه کنيد.»(۳)
ازاينرو به دلايلي چون کمال معنوي يافتن مسلمانان و حفظ انسجام اجتماعي و تقويت جامعه اسلامي، به برائت از مشرکان دستور دادهشده است. البته توجه داشته باشد که اين برائت ورزيدن، منافاتي با نوعدوستي و ديگر دوستي ندارد و مسلمانان دستور دارند در عين دوري و تبري عقيدتي با ديگر اديان، در رفتار با آنها به عدالت و مهرباني برخورد کنند. (۴) بهعبارتديگر يک مسلمان بجهت اعتقادي نبايد مشرکان و کافران را به خاطر کفر و شرکشان دوست داشته باشد و به همين جهت هم بايد از آنها دوري کند تا احياناً موجب تأثير اعتقادي و يا تسلط آنها بر مسلمانان نشود. درعينحال اسلام دستور داده است که با حفظ فاصله اعتقادي و مراودهاي، مسلمانان با غيرمسلمانان و بخصوص افراد غيرمسلماني که در پناه و کشور اسلامي قرار دارند، به نيکي رفتار کنند و بههيچوجه آنها را موردتعدي و تجاوز قرار ندهند (۵) تا جايي که به مسلمانان دستور دادهشده که به مقدسات آنها نيز توهين نکنند و به آنها ناسزا نگويند. (۶)
اين دستورات نشانگر اين امر است که با وجود دستور بر برائت و دوري اعتقادي از مشرکان و جلوگيري از هرگونه تسلطي از سوي آنها بر مسلمانان، نوع دوستي و ديگر دوستي در مورد غيرمسلمانان و بخصوص افرادي که تحت حمايت اسلام هستند، ازجمله دستورات مؤکد اسلام است که بر هر مسلماني تبعيت از آن لازم است.
پينوشتها:
۱. بهعنوان نمونه: ممتحنه (۶۰)، آيه ۴؛ توبه (۹)، آيه ۱۱۴؛ يونس (۱۰)، آيه ۴۱؛ هود (۱۱)، آيه ۵۴.
۲. شيخ طوسي، محمد بن حسن، الامالي، بيروت، دارالثقافه، ۱۴۱۴ ق، ج ۱، ص ۸۸۹.
۳. آلعمران (۳)، آيه ۱۱۸.
۴. شريف رضي، نهجالبلاغه، قم، دارالهجره، بيتا، نامه ۵۳.
۵. ممتحنه (۶۰)، آيه ۸ و ۹.
۶. انعام (۶)، آيه ۱۰۸.
نظرات