عرش الهی چیست ؟
پرسش:
منظور از عرش خداوند چیست؟
پاسخ:
عرش در لغت به معنای «تخت پادشاه» یا «چیزی که دارای سقف باشد» است.(۱) واژه عرش، بیش از سی بار در قرآن تکرار شده است. درباره معنای اصطلاحی عرش در ادبیات دینی (آیات و روایات) میان اندیشمندان اسلامی (شیعه و سنی) اختلاف دیدگاه است. گروهی از مفسران شیعه معتقدند عرش الهی کنایه از امور دیگری است.(۲) اما در اینکه کنایه از چیست؟ دیدگاههای بسیاری وجود دارد:
_ گروهی معتقدند، عرش سراسر جهان هستی است و نشستن خداوند بر آن، کنایه از تدبیر الهی بر تمام امور است.(۳)
_ عدهای دیگر میگویند: کرسی کنایه از دنیای مادی و عرش کنایه از جهان مافوق ماده است.(۴)
_ شیخ صدوق عرش را به علم بیپایان پروردگار تفسیر کرده است.(۵) در بعضی از روایات نیز وارد شده که عرش، علم بیپایان پروردگار است.(۶)
_ برخی دیگر نیز آن را کنایه از فرمانروایی، حاکمیت و مالکیت خداوند میدانند.(۷)
_ علامه طباطبایی معتقد است عرش مرحله تکامل یافتهای از عوالم وجود بوده و مرکز فرماندهی جهان و محل صدور دستورات الهی بوده و نشستن خداوند بر عرش نیز کنایه از تدبیر جهان و علم او به تمام امور است.(۸)
_ برخی از حکمای متأله و عرفای بزرگ، مانند محی الدین عربی، قلب انسان کامل را عرش الرحمن معرفی میکنند.(۹) او میگوید: حدیث قدسی است که خداوند فرمود: «ما وسعنی ارضی و لا سمائی و وسعنی قلب عبدی المؤمن؛ آسمان و زمینم گنجایش مرا ندارند؛ ولی قلب بنده مؤمنم گنجایش مرا دارد.»(۱۰) (به این معنا که قلب بنده مؤمن، گنجایش و ظرفیت پذیرش همه اسماء را دارد.)
صدرالمتالهین در بیان حقیقت عرش در کتاب اسرار الآیات میگوید: برخی از ارباب قلوب میگویند: عرش، قلب انسان کامل و کرسی، سینه اوست و این صحیحترین و محکمترین اقوال در باب عرش و کرسی است.(۱۱)
پینوشتها:
۱. دهخدا، علی اکبر، فرهنگ دهخدا، ۱۳۷۷ش، ج۱۰، ذیل واژه عرش.
۲. «آیات عرش و کرسی» در فرهنگ نامه علوم قرآن، ص۹۱.
۳. بینام، تفسیر قرآن مجید، سوره رعد، آیه ۲، ص۱۰.
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ۱۳۶۹ش، ج۲۰، ص۳۸.
۵. صدوق، محمد، معانی الأخبار، ترجمه محمدی شاهرودی، ۱۳۷۷ش، ص۶۷.
۶. بیات مختاری، مهدی، «عرش خدا و تفاوت آن با کرسی»، ص۵۸.
۷ معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن،۱۴۱۶ق، ج۳، ص۱۲۵.
۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۹۸.
۹. ابن عربی، محی الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دارالصادر، ج۱، ص۲۱۵.
۱۰. همان، ص۲۱۶.
۱۱. صدرالدین شیرازی، محمد، اسرار الآیات، انجمن حکمت و فلسفه، ۱۳۶۰ش، ص۱۱۸.
نظرات