ایمان حضرت ابوطالب
پرسش:
حضرت ابوطالب پدر امیرالمؤمنین(ع) از حامیان بزرگ پیامبر اکرم (ص) بود، متأسفانه حدیثی با عنوان حدیث «ضَحْضَاحٍ» وجود دارد که برخی افراد از جمله اهل سنت با استناد به آن، حضرت ابوطالب را بهشتی نمیدانند، خواستم بدانم که موضع دانشمندان شیعه در برابر این حدیث چگونه است؟
پاسخ:
حضرت ابوطالب، یکی از شخصیتهای نامداری و مظلوم در تاریخ اسلام است. عالمان متعددی از شیعه و سنی درباره ایمان وی کتابهای مستقلی نوشتهاند. عالمان شیعه و برخی از عالمان اهل تسنن، ایشان را مؤمن و عدهای نیز متأسفانه در ایمان ابوطالب تردید کردهاند. مستند اصلی اهل سنت بر کفر حضرت ابوطالب (علیهالسلام)، حدیث «ضحضاح» است. در این موضوع چند روایت وجود دارد. این روایات در منابع متعدد حدیثی اهل سنت آمده است آنها با استناد به این احادیث میگویند: «ابوطالب کافر از دنیا رفته، ولی به خاطر نصرت و حمایتی که از پیامبر (صلیالله علیه و آله) نمود با شفاعت آن حضرت از پایینترین درجات جهنم به سطح روئین و بالایی جهنم یعنی ضحضاح منتقل شده است و با تبدیل مرحله شدید عذاب به خفیف، مشمول شفاعت گردیده و عذاب او کاهش یافته است»، اما در بین عالمان شیعه هیچ تردیدی در ایمان جناب ابوطالب وجود ندارد و این احادیث دروغین را از نظر سندی ضعیف دانسته و از نظر محتوایی نیز مخالف با قرآن و سنت نبوی میدانند.
متن اصلی
در پاسخ به این سؤال ابتدا معنای لغوی ضحضاح را بررسی میکنیم، سپس مهمترین متون این حدیث آورده میشود آنگاه به نقد و بررسی سند، متن، محتوا و دلالت حدیث پرداخته میشود.
الف. معنای ضحضاح
ضحضحاح در لغت به معنای آب اندک است که تا برآمدگی روی پا و یا نصف ساق پا میآید و باعث غرق شدن انسان نمیشود.(۱) در منابع تفسیری و تاریخی، این واژه به معنای روی آب به کار رفته و در مقابل آن واژه «طمطام» است که به معنی قعر و تَه جهنم و دریا است.(۲)
ب. متن حدیث
این حدیث در منابع متعدد اهل سنت با عبارتهای مختلف آمده است. به عنوان نمونه به سه حدیثی که در معتبرترین کتابهای اهل سنت یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است اشاره میکنیم.
حدیث اول در صحیح بخاری چنین آمده است:
«حدثنا مُسَدَّدٌ حدثنا یحیی عن سُفْیانَ حدثنا عبد الْمَلِکِ حدثنا عبد اللَّهِ بن الْحَارِثِ حدثنا الْعَبَّاسُ بن عبد الْمُطَّلِبِ رضی الله عنه قال لِلنَّبِی «صلی الله علیه وسلم» ما أَغْنَیتَ عن عَمِّکَ فإنه کان یحُوطُکَ وَیغْضَبُ لک قال هو فی ضَحْضَاحٍ من نَارٍ وَلَوْلَا أنا لَکَانَ فی الدَّرَکِ الْأَسْفَلِ من النَّارِ».(۳)
ترجمه: عباس بن عبدالمطلب به رسول خدا (صلیالله علیه و آله) گفت: عمویت از تو سودی نبرد؛ در حالی که از شما دفاع کرد و به دیگران به خاطر شما خشمگین شد. آن حضرت فرمود: او در حوضچهای از آتش هست و اگر من نبودم (شفاعت من نبود) در پایینترین درجه جهنم به سر میبرد.
حدیث دوم نیز در کتاب صحیح بخاری این چنین نقل شده است:
«حدثنا عبد اللَّهِ بن یوسُفَ حدثنا اللَّیثُ حدثنا بن الْهَادِ عن عبد اللَّهِ بن خَبَّابٍ عن أبی سَعِیدٍ الْخُدْرِی رضی الله عنه أَنَّهُ سمع النبی «صلی الله علیه وسلم» وَذُکِرَ عِنْدَهُ عَمُّهُ فقال لَعَلَّهُ تَنْفَعُهُ شَفَاعَتِی یوم الْقِیامَهِ فَیجْعَلُ فی ضَحْضَاحٍ من النَّارِ یبْلُغُ کَعْبَیهِ یغْلِی منه دِمَاغُهُ».(۴)
ترجمه: از ابوسعید خدری نقل شده است که: از عموی آن حضرت نزد رسول خدا (صلیالله علیه و آله) یاد شد، آن حضرت فرمود: امیدوارم که شفاعت من در روز قیامت شامل حال او شود، او در میان حوضچهای از آتش قرار داده میشود که ساق او را فرا میگیرد و از آن جا تا مغز، او را میجوشاند.
در این دو روایت ذکر شده در کتاب صحیح بخاری، تصریح به نام حضرت ابوطالب نگردیده، اما در روایتی که مسلم نقل میکند تصریح به نام ایشان شده است.
حدیث سوم در کتاب صحیح مسلم به این صورت آمده است:
«حدثنا بن أبی عُمَرَ حدثنا سُفْیانُ عن عبد الْمَلِکِ بن عُمَیرٍ عن عبد اللَّهِ بن الْحَارِثِ قال سمعت الْعَبَّاسَ یقول قلت یا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ أَبَا طَالِبٍ کان یحُوطُکَ وَینْصُرُکَ فَهَلْ نَفَعَهُ ذلک قال نعم وَجَدْتُهُ فی غَمَرَاتٍ من النَّارِ فَأَخْرَجْتُهُ إلی ضَحْضَاحٍ».(۵)
ترجمه: عبدالله بن حارث میگوید از عباس بن عبدالمطلب شنیدم که گفت: به رسول خدا (صلیالله علیه و آله) عرض کردم: ابوطالب از تو دفاع و تو را یاری کرد، آیا از این عمل سودی میبرد؟ آن حضرت فرمود: بلی، او در سختترین جای آتش بود من او را به ضحضاح (حوضچهای از آتش) آوردم.
البته روایات دیگری نیز در همین زمینه وجود دارد که مضمون همگی تقریباً به همین صورت است. به جهت اختصار روایت اول را بررسی سندی کرده و سپس به نقد مضمون این روایات و تعارض آنها با آیات قرآن کریم و روایات صحیح السند موجود در منابع اهل سنت، خواهیم پرداخت.
ج. نقد سندی حدیث
بررسی سند این سه حدیث نشان میدهد که از دیدگاه رجالیان اهل سنت، هر سه روایت از جهت سند ضعیف میباشند زیرا در هر کدام از اسناد حداقل یک نفر راوی ضعیف وجود دارد و از نظر رجالی، اگر در سند روایتی یک راوی ضعیف باشد، آن سند ضعیف شمرده میشود.
در سند روایت اول، نام سفیان بن سعید (ثوری) وجود دارد، او از نظر رجالی ضعیف است ذهبی(۶) و ابن حجر(۷) عسقلانی از رجالیان بزرگ اهل سنت او را جزو کذابین و دروغ گویان شمردهاند. همچنین عبدالملک بن عمیر نیز از دیدگاه اهل سنت ضعیف است؛ بنابراین حدیث اول از نظر رجالی ضعیف است.
در سند روایت دوم روایت نیز شخصی به نام عبدالله بن خبّاب وجود دارد که ضعیف است، ذهبی او را مجهول و ناشناخته دانسته است.(۸) بنابراین، حدیث دوم نیز از نظر رجالی ضعیف است.
سند حدیث سوم نیز به جهت وجود «عبدالملک بن عمیر» ضعیف است؛ او از قضات حکومت اموی بوده و از نظر رجالی ضعیف است.(۹) وی عبدالله بن یقطُر که از صحابه رسول خدا (صلیالله علیه و آله) و برادر رضاعی امام حسین (علیهالسلام) و سفیر آن حضرت به سوی مردم کوفه را به شهادت رساند.(۱۰) بنابراین، حدیث سوم نیز از نظر رجالی ضعیف است.
بهترین روایات درباره «ضحضاح» در منابع اهل سنت سه روایتی بود که بررسی شد هر سه روایت از دیدگاه رجالی ضعیف میباشند. بدیهی است که بقیه روایات مرتبط نیز ضعیف هستند لذا به بررسی رجالی آنها نمیپردازیم.
د. نقد محتوایی حدیث
یکی دیگری از محورهای نقد حدیث، بررسی محتوای روایت است. حدیث «ضحضاح» از جهات مختلف دارای اشکال است هم با قرآن تعارض دارد، هم با سنت نبوی ناسازگار است و هم با روایات شیعه تناقض دارد.
۱. تعارض با قرآن
این حدیث با قرآن کریم تناقض دارد زیرا در این حدیث آمده است پیامبر (صلیالله علیه وآله) جناب ابوطالب را از سختترین جای جهنم خارج میکند و در عذاب او تخفیف قائل میشود در حالی که قرآن تخفیف عذاب بر کفار را رد میکند. قرآن کریم در این باره میفرماید:
«وَالَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لاَ یقْضَی عَلَیهِمْ فَیمُوتُوا وَلاَ یخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِهَا کَذَلِکَ نَجْزِی کُلَّ کَفُور».(۱۱)
ترجمه: و کسانی که کافر شدند، آتش دوزخ برای آنهاست هرگز فرمان مرگشان صادر نمیشود تا بمیرند و نه چیزی از عذاب آنان تخفیف داده میشود این گونه هر کفران کنندهای را کیفر میدهیم.
در آیه دیگری آمده است:
«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ کُفَّارٌ أُوْلَئِکَ عَلَیهِمْ لَعْنَهُ اللهِ وَالْمَلاَئِکَهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ، خَالِدِینَ فِیهَا لاَ یخَفَّفُ عَنْهُمْ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ ینظَرُونَ».(۱۲)
ترجمه: کسانی که کافر شدند و در حالِ کفر از دنیا رفتند، لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آنها خواهد بود! همیشه در آن (لعن و دوری از رحمت پروردگار) باقی میمانند نه در عذاب آنان تخفیف داده میشود و نه مهلتی خواهند داشت.
یکی دیگر از تعارضات این حدیث با قرآن کریم این است که در این حدیث آمده است روز قیامت پیامبر (صلیالله علیه و آله) از ابوطالب شفاعت میکند در حالی که قرآن کریم میفرماید:
«فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَهُ الشَّافِعِینَ».(۱۳) یعنی شفاعت شفاعت کنندگان به حال آنها سودی ندارد.
همچنین در آیه دیگری قرآن کریم میفرماید:
«وَأَنذِرْهُمْ یوْمَ الاْزِفَهِ إِذْ الْقُلُوبُ لَدَی الْحَنَاجِرِ کَاظِمِینَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیم وَلاَ شَفِیع یطَاعُ».(۱۴)
ترجمه: و آنها را از روز نزدیک بترسان، هنگامی که از شدّت وحشت دلها به گلوگاه میرسد و تمامی وجود آنها مملو از اندوه میگردد برای ستمکاران دوستی وجود ندارد و نه شفاعت کنندهای که شفاعتش پذیرفته شود.
بنابراین روایاتی که در بخاری و مسلم برای اثبات عدم ایمان حضرت ابوطالب نقل شده از نظر محتوایی با آیات قرآن کریم در تضاد است و نمیتوان مفاد آنها را پذیرفت، چون اگر ابوطالب کافر باشد صحیح نیست که پیامبر (صلیالله علیه و آله) برای او طلب شفاعت کند و برای پیامبر (صلیالله علیه و آله) امکان پذیر نیست که در عذاب او تخفیف قائل شود.
۲. تعارض با سنت نبوی
علاوه بر مخالفت حدیث ضحضاح با آیات قرآن، با سنت پیامبر (صلیالله علیه و آله) نیز مخالفت صریح دارد؛ زیرا سنت نبوی صراحت دارد بر اینکه شفاعت مخصوص کسانی است که ایمان به خدای عزوجل دارند که شامل مشرکین و کفار نمیشود.
در روایتی از رسول خدا (صلیالله علیه و آله) چنین نقل شده است: «درخواست خود از خدای متعال را تا روز قیامت به تأخیر انداختهام، پس آن درخواست (شفاعت) برای شما و کسانی است که شهادت به یگانگی خدای متعال میدهند».(۱۵)
همچنین حضرت فرمودند: «به درستی که من شفاعت خود را برای کسی قراردادم که در حالی بمیرد که مشرک به خدای متعال نباشد».(۱۶)
۳. تناقض با روایات شیعه
در منابع روایی شیعه، احادیثی نقل شده که به صراحت با احادیث اهل سنت مخالفت نموده و جایگاه ضحضاحی حضرت ابوطالب (علیهالسلام) را انکار مینماید. در ادامه چند نمونه از این روایات آورده میشود.
حدیث اول: در روایتی نقل شده است که امام صادق (علیهالسلام) خطاب به یونس بن نُباته میفرمایند:
«یا یونُسُ مَا یقُولُ النَّاسُ(۱۷) فِی إِیمَانِ أَبِی طَالِبٍ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یقُولُونَ هُوَ فِی ضَحْضَاحٍ مِنْ نَارٍ یغْلِی مِنْهَا أُمُّ رَأْسِهِ فَقَالَ کَذَبَ أَعْدَاءُ اللَّهِ إِنَّ أَبَا طَالِبٍ مِنْ رُفَقَاءِ النَّبِیینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً».(۱۸)
ترجمه: ای یونس! مردم درباره ایمان ابوطالب چه نظر و دیدگاهی دارند؟ یونس پاسخ میدهد آنها میگویند او در گودالی از آتش است که مغزش از آن به جوش میآید، حضرت فرمودند: دشمنان خدا دروغ گفتند! ابوطالب از رفقا و دوستان پیامبران، راست گویان، شهدا و نیکان شایسته است و آنها رفقایی خوب هستند.
حضرت در این روایت به صراحت، جایگاه ضحضاح را برای ابوطالب (علیهالسلام) انکار نموده و قائلان به این نظریه را دروغگو معرفی نموده است.
حدیث دوم: همچنین روایت دیگری نقل شده است که روزی امیرمؤمنان (علیهالسلام) در رحبه نشسته بود و مردم اطراف آن حضرت را گرفته بودند در این هنگام شخصی پرسید ای امیر مؤمنان تو چنین مقام و جایگاهی داری در حالی که پدرت در دوزخ عذاب میکشد حضرت فرمودند: «ساکت باش! خداوند دهان تو را بشکند! سوگند به خدایی که محمد را به پیامبری برگزید اگر پدرم همه گناهکاران روی زمین را شفاعت کند خداوند شفاعتش را میپذیرد و از همه آنها درگذرد، آیا پدرم در دوزخ عذاب میکشد در حالی که پسرش قسمت کننده بهشت و جهنم است؟ سوگند به خدایی که محمد را به پیامبری برگزید، نور پدرم در روز قیامت نور همه خلائق را به خاموشی کشاند جز پنج نور محمد، فاطمه، حسن، حسین و فرزندان طاهرینش، بدان که نور پدرم از نور ما است و خداوند آن را دو هزار سال پیش از آفرینش آدم، خلق کرده است».(۱۹)
با توجه به این روایت، آیا کسی که میتواند همه گنه کاران عالم را شفاعت کند و روز قیامت نور او بر نور همه خلائق برتری دارد، شخصی جهنمی است؟ در این روایت نیز همچون روایت قبل به صراحت جایگاه ضحضاح برای ابوطالب (علیهالسلام) انکار میشود و حتی شخصی که از این مسئله پرسش مینماید مورد توبیخ امام (علیهالسلام) قرار میگیرد.
حدیث سوم: عبدالعظیم حسنی نامهای به امام رضا (علیهالسلام) نوشت و در آن از حدیث ضحضحاح درباره ابوطالب (علیهالسلام) پرسش نمود امام (علیهالسلام) در پاسخ فرمودند:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّکَ إِنْ شَکَکْتَ فِی إِیمَانِ أَبِی طَالِبِ کَانَ مَصِیرُکَ إِلَی النَّارِ».(۲۰)
به نام خداوند بخشنده مهربان، اگر در ایمان ابوطالب شک نمایی بدان جایگاه تو در آتش جهنم خواهد بود.
در این روایت، امام (علیهالسلام) به صراحت بیان مینماید که جایگاه شک کننده در ایمان ابوطالب (علیهالسلام) در دوزخ است بنابراین جایگاه کسی که اعتقاد به جهنمی بودن ابوطالب (علیهالسلام) دارد قطعاً و به طریق اولی در جهنم است.
بنابراین روایت ضحضاح علاوه بر آیات قرآن و سنت نبوی، با روایات شیعه نیز تناقض دارد در نتیجه از دیدگاه عالمان شیعه نه تنها مورد پذیرش نیست، بلکه کسانی که معتقد به این حدیث باشند خود اولی به جهنم هستند از حضرت ابوطالب (علیهالسلام).
نتیجه:
حدیث ضحضاح که مهمترین مستند عدم ایمان ابوطالب در میان برخی از اهل سنت است، از نظر سند ضعیف هست. این حدیث از جهت محتوایی نیز دارای اشکالات متعدد است ازجمله با قرآن و سنت نبوی تناقض دارد. همچنین در میان روایات شیعه، احادیث متعددی وجود دارد که به صراحت حدیث ضحضاح را دروغ دانسته و جعل کننده آن را اولی به جهنم میدانند؛ بنابراین استناد چنین روایتی به رسول خدا (صلیالله علیه و آله) به هیچ وجه قابل پذیرش نیست و به طور قطع میتوان ادعای جعلی و ساختگی بودن حدیث ضحضاح نمود.
پینوشتها:
۱. رجوع کنید: ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت:دار صادر، ۱۴۱۴ ق، ذیل واژه ضحضح؛ حسینی زبیدی، محمد مرتضی، محقق/مصحح: علی، هلالی و سیری، علی، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت: دارالفکر، چاپ اول: ۱۴۱۴ ق، ذیل واژه ضحضح.
۲. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الاکبر، تحقیق: خلیل شحاده، بیروت: دارالفکر، ۱۴۸ ق، ج۲، ص۹۲؛ زمخشری، محمود بن عمر، محقق/مصحح: شمسالدین، ابراهیم، الفائق فی غریب الحدیث، بیروت: دارالکتب العلمیه، چاپ اول: ۱۴۱۷ ق، ج۲، ص۲۷۷.
۳. بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله (صلیالله علیه و آله) و سننه و أیامه، تحقیق: محمد زهیر بن ناصر الناصر،دار طوق النجاه، ۱۴۲۲، ج۳، ص۱۴۰۸، ح ۳۶۷۰، کتاب فضائل الصحابه، بَاب قِصَّهِ أبی طَالِبٍ.
۴. همان، ج۳، ص۱۴۰۹، ح ۳۶۷۲، کتاب فضائل الصحابه، بَاب قِصَّهِ أبی طَالِبٍ.
۵. مسلم النیسابوری، صحیح مسلم، بیروت:دار الفکر، بیتا، ج۱، ص۱۹۵، ح ۲۰۹، کِتَاب الْإِیمَانِ، بَاب شَفَاعَهِ النبی (صلیالله علیه و آله) لِأَبِی طَالِبٍ وَالتَّخْفِیفِ عنه بِسَبَبِه.
۶. رجوع کنید: موسوی خرسان، سید محمدمهدی، موسوعه عبدالله بن عباس حبر امه و ترجُمان القرآن، نجف اشرف: مرکز ابحاث العقائدیه، بیتا، ج۱۲، ص۱۶۸.
۷. رجوع کنید: ابن حجر عسقلانی، تحقیق: عبد الفتاح ابوغده، ابوالفضل احمد بن علی، لسان المیزان، بیجا، دارالبشائر الإسلامیه، ۲۰۰۲، ج۹، ص۳۱۴.
۸. رجوع کنید: همان، ج۲، ص۴۱۲.
۹. رجوع کنید: همان، ج۲، ص۶۶۰.
۱۰. رجوع کنید: طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل والملوک، (صله تاریخ الطبری لعریب بن سعد القرطبی)، بیروت: دارالتراث، ۱۳۸۷ ق، ج۵، ص۳۹۸.
۱۱. سوره فاطر، آیه ۳۶.
۱۲. سوره بقره، آیه ۱۶۱ و ۱۶۲.
۱۳. سوره مدثر، آیه ۴۸.
۱۴. سوره غافر، آیه ۱۸.
۱۵. «فاخرت مسألتی إلی یوْمِ الْقِیامَهِ فهی لَکُمْ وَلِمَنْ شَهِدَ أَنْ لاَ إِلَهَ الا الله.» مسند احمد، الشیبانی، احمد بن حنبل، بیروت:دار صادر، بیتا، ج۲، ص۲۲۲، ح ۷۰۲۸.
۱۶. «وقد سَأَلَ شَفَاعَهً وإنی أخبأت شفاعتی ثُمَّ جَعَلْتُهَا لِمَنْ مَاتَ من أمتی لم یشْرِکْ بِاللَّهِ شَیئاً». مسند احمد، الشیبانی، احمد بن حنبل، بیروت:دار صادر، بیتا، ج۴، ص۴۱۶، ح ۱۹۷۵۰.
۱۷. معمولاً در روایات شیعه، منظور از واژه «الناس»، عالمان اهل سنت هستند.
۱۸. الموسوی، فخار بن معد، محقق/مصحح: بحرالعلوم، محمد، إیمان أبی طالب (الحجه علی الذاهب إلی کفر أبی طالب)، قم:دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، ۱۴۱۰ ق، ج۱، ص۱۷۲؛ کراجکی، محمد بن علی، محقق/مصحح: نعمه، عبدالله، کنز الفوائد، قم: دارالذخائر، چاپ اول، ۱۴۱۰ ق، ج۱، ص۱۸۳.
۱۹. الموسوی، فخار بن معد، إیمان أبی طالب (الحجه علی الذاهب إلی کفر أبی طالب) همان، ج۱، ص۱۷۴؛ کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، همان، ج۱، ص۱۸۳.
۲۰. الموسوی، فخار بن معد، إیمان أبی طالب (الحجه علی الذاهب إلی کفر أبی طالب) همان، ص۷۷؛ کراجکی، محمد بن علی، کنز ا
نظرات