علت اختلاف مردم از نظر نعمتهای ظاهری چیست؟
اختلاف مردم از نظر نعمتهای ظاهری، جهات مختلفی دارد:
۱- بعضی از تفاوتها معلول ستم و تجاوز افراد نسبت به حقوق دیگران است.
این اختلاف ها، مورد تائید خداوند نیست و خداوند پیامبران خود را برای جلوگیری از این نوع اختلاف ها ارسال کرده است:
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ؛[۱] ما پیامبرانمان را با دلیلهاى روشن فرستادیم و با آنها كتاب و ترازو را نیز نازل كردیم تا مردم به عدالت عمل كنند. و آهن را كه در آن نیرویى سخت و منافعى براى مردم است فرو فرستادیم.
همانطور که در ذیل این آیه روشن است باید این نوع تفاوت را از بین برد که در بعضی موارد تنها چاره آن، سرکوب کردن متجاوز و زیاده خواه است. و در آیه این مساله با بیان نزول آهن مورد اشاره قرار گرفته است.
و دور نمای نظام هستی نیز بر چیده شدن این گونه تفاوت هاست:
وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ؛[۲] و ما در زبور- پس از تورات- نوشتهایم كه این زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد.
۲- برخی موارد معلول كار و تلاش خود انسان ها است. که این تفاوت ها ثمره نظام علیت در آفرینش است. البته در این نوع تفاوت ها، انسان باید مراقب باشد که این نیرو و توان را از جانب خدا دریافت کرده است و بداند که بدون اذن خدا ، هیچ عملی نمی توان انجام دهد. و اگر مانند قارون دچار خودبینی شود، ممکن است سرنوشتی نظیر سرنوشت قارون پیدا کند:
قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدی؛[۳] گفت: آنچه به من داده شده، در خور دانش من بوده است.
فخَسَفْنَا بِهِ وَ بِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ یَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَ مَا كاَنَ مِنَ الْمُنتَصِرِینَ؛[۴] وَ أَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْاْ مَكاَنَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْكَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یَقْدِرُ لَوْ لَا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا لَخَسَفَ بِنَا؛[۵] پس او و خانه اش را در زمین فرو بردیم و در برابر خدا هیچ گروهى نداشت كه یاریش كند و خود یارى كردن خویش نمى توانست. روز دیگر آن كسان كه دیروز آرزو مى كردند كه به جاى او مى بودند، مىگفتند: شگفتا كه خدا روزى هر كس را كه خواهد فراوان كند یا تنگ سازد. اگر خدا بر ما منت ننهاده بود ما را هم در زمین فرو مى برد.
۳- قسمتی دیگر از تفاوتها، طبیعی و لازمه آفرینش انسان است، که با توجه به آن شرایط تلاش بندگان در محضر خداوند سنجیده می شود. مثلا زندگی اجتماعی انسان ایجاب می کند که استعدادها و توانایی های مختلفی در بین آن ها وجود داشته باشد تا در کنار هم قرار گرفتن این استعدادها، جامعه به رفع احتیاجات خود بپردازد. مثلا اگر همه استعداد پزشکی داشته باشند و بخواهند به دنبال این حرفه بروند، بسیاری از شئون مورد نیز نیاز جامعه بشری معطل می شود.
این تفاوت ها نیز به معنای نقض عدالت نیست. اینکه کار شنیدن به گوش سپرده می شود و کار دیدن به چشم سپرده می شود، علیرغم اینکه تفاوتی را ایجاد می کند، اما عدالتی را از بین نمی برد.
در حدیثی حضرت آدم (ع) از این گونه اختلاف ها از خداوند سوال نمود:
آدم عرض كرد: خداوندا، اگر آنها را یك جور خلق مى كردى و به همه آنها یك طبیعت و ذات، و روزى و عمر یكسان مىدادى بهتر نبود؟ چون در آن صورت آنها نسبت به هم تعدى نمىكردند و میان آنها حسد و كینه و بغض پدید نمى آمد. خلاصه هیچ گونه اختلاف با هم نداشتند؟
خداوند عز و جل فرمود: اى آدم، تو بوسیله روحى كه از من دارى حرف مى زنى و درك مى كنى. ولى بواسطه نقصى كه جسمت دارد مطالبى را مى گویى كه عالم به حقیقت آنها نیستى. در حالى كه مى دانى من خداوند عالم و حكیم هستم و من بواسطه همان علم و حكمتى كه دارم میان مخلوقاتم اختلاف به وجود آوردم و با مشیت خودم امور آنها را اداره مى كنم ... بعضى را كور و بعضى را بینا، بعضى را كوتاه قد و برخى را بلند قد، بعضى را زیبا و بعضى را زشت، بعضى را عالم و برخى را جاهل، بعضى را فقیر و بعضى را غنى كردم، بعضى را مطیع و برخى را عاصى، برخى را بیمار و عدهاى را سالم، بعضى را زمین گیر و برخى بدون عیب هستند.
همه این كارها لازمه خلقت بود. براى این كه آن شخص سالم و بى عیب به آن شخص معیوب نگاه كند و به خاطر سلامتىاش به من شكر و حمد بگوید. و یا آن كه عیبدار است به شخص سالم نگاه كند به من متوسل شود تا به او هم سلامتى بدهم. و همچنین به بلاى من صبر كند تا به او پاداش خوب بدهم. یا این كه شخص غنى به فقیر نگاه كند به خاطر ثروتى كه به وى دادهام به من حمد نماید، و یا شخص فقیر با دیدن شخص غنى از من ثروت بخواهد و یا این كه مؤمن به كافر نگاه كند به خاطر هدایتى كه دادهام به من حمد و سپاس گوید... .[۶]
[۱]. حدید/۲۵.
[۲]. انبیاء/۱۰۵.
[۳]. قصص/۷۸.
[۴]. قصص/۸۱.
[۵]. قصص/۸۲.
[۶]. الجواهر السنیة-كلیات حدیث قدسى ص ۱۸.
نظرات