علت سستی و عدم اشتیاق برخی به نماز چیست؟
علت سستی و عدم اشتیاق برخی به نماز چیست؟
عدم اشتیاق به نماز و سستی در نماز، علت های مختلفی می تواند داشته باشد. دیر خوابیدن و عادت به خواب صبح، از جمله مواردی است که ممکن است موجب تاخیر و یا قضای نماز صبح شود. هم چنین برخی گناهان توفیق نماز صبح را از انسان سلب میکند. اما در هر حال باید مشکل را در خود جستجو کنیم و به فکر راه های دیگر نباشیم.
شناخت هر چه بیش تر فضلیت و معنویت و حقیقت نماز، به همراه راهکارهای عملی موثر برای تقویت روحیه نماز باوری، در انجام و مراقبت بر آن موثر است.
بعضی از عوامل که به طور کلی موجب سستی و ترک نماز میشود، عبارتند از:
۱ـ عدم آشنایی به فلسفه و حقیقت نماز که مهم ترین عامل سستی در نماز و ارتباط با خدا است. آنچه که موجب میگردد برخی از نماز، رویگردان باشند و یا نسبت به آن تساهل کنند، ندانستن فلسفه نماز و یا درکی غلط از آن است. یا علم و معرفت آن ها از ذهن و فکر به درون و جان نیامده است.
۲ـ تنبلی و سستی و تن پروری:
عادت به سستی و از زیر بار مسئولیتها در رفتن باعث میشود که جوان برای خواندن نماز بی اهمیت باشد.
۳ـ علت اصلی ترک نماز در افراد، ضعف اراده باشد . بدیهی است که نمیتوان با خواندن یک مقاله یا کتاب یا خوردن یک قرص مثلاً به اراده قوی دست یافت، بلکه با تلاش مستمر و بهره گرفتن از راهکارهای عملی ، می توان به تقویت اراده خویش پرداخت . بنابراین به آن چه در پی میآید ،توجه کافی مبذول شده و از هر گونه سست کاری پرهیز نمایید.
۴ـ عدم شناخت درست از آثار سبک شمردن یا ترک نماز:
اگر افراد به اهمیت نماز آگاه شوند و بدانند نماز ستون دین و بازدارنده از فحشا و منکرات است و سستی در انجام نماز چه پیامدهایی دارد، قطعاً سستی نخواهند کرد.
برای تداوم نماز عوامل متعددی وجود دارد که به برخی اشاره میشود:
۱ـ شناخت اهمیت نماز
نماز از نظر اسلام اهمیت ویژه ای دارد؛ تا آن جا که از آن به عنوان ستون دین(۱) و نور چشم پیامبر(ص) یاد شده است. (۲)
از سوی دیگر ترک نماز از گناهان کبیره به حساب آمده است.(۳)
پیامبر فرمود: " از ما نیست کسی که نماز را خوار شمارد ".(۴)
نماز است سرخط آزادگی دوای غم و درد دل مردگی(۵)
نماز عامل مهمی در تزکیه روح و درون انسان است . اهمیت ندادن به نماز به لحاظ عدم آشنایی به حقیقت آن و احساس نیاز نکردن نسبت به آن، از عوامل ترک نماز و سستی در آن به شمار میآید. انسان بر اساس فطرت خود، همواره به سوی چیزی که برایش اهمیت دارد، توجه و اهتمام میکند. اگر برای انسان، امری مهم و ضروری جلوه کند، آن را به هر صورت ممکن انجام خواهد داد. آشنا شدن به حقیقت نماز و این که نماز جزء نیاز ما است، جزء زندگی حیات ما است . فایده و آثار نماز در دنیا و آخرت تجلّی میکند، باعث میشود انسان با شوق بیش تری به اقامه نماز بپردازد و از سستی در نماز و یا ترک آن خودداری نماید.
کسی که نماز را سربار خود و صرفاً یک تکلیف طاقت فرسا بداند، به حقیقت آن پی نبرده و اهمتی به آن نمیدهد.
نماز مهمترین فریضه از فرایض الهی است، اقامه آن مایه سعادت و ترک آن باعث شقاوت میباشد . امام صادق(ع) فرمود: "محبوبترین اعمال پیش خداوند نماز است. آخرین وصیت پیامبران الهی نمازاست"(۶)
حضرت در حدیث دیگر فرمود:
"تارک الصلاه بهرهای از اسلام نبرده است"(۷) اگر انسان به درستی فکر کند که خداوند چرا دستور داده که بندگانش نماز بخوانند ،هیچگاه نماز را ترک نمیکند . چنانچه به هر علتینمازش ترک شود، فوراً جبران نموده و قضا میکند.
قرآن میفرماید: "یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنیالحمید؛
ای مردم ! همگی نیازمند خدایید، تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایشاست"(۸) وقتی خدا از عبادت ما سودی نمیبرد و از طرفی نماز و سایر عبادتها را واجب نموده،معلوم میشود این دستورات برای خوش بختی و سعادت خود ما است.
هنگامی که از عمق جان درک کردیم که نماز در تأمین خوش بختی و سعادت ما نقش اساسی و تعیین کننده دارد ،با عشق و علاقه نماز میخوانیم ،چرا که نماز محور قبولی سایر اعمال است و در قیامت اولین سوال از نماز میباشد. امام باقر(ع) فرمود:
"اولین محاسبه بنده در مورد نماز انجام میگیرد. اگر نماز مورد قبول واقع شد، بقیه اعمال هم مقبول میافتد"(۹).
نماز از واجباتی است که خداوند در هیچ حالتی حتی در هنگام بیماری،راضی به ترک آن نیست. تارک نماز بیش ترین ظلم را نسبت به خود روا میدارد و خود را از شفاعت پیامبر(ص)محروم میکند. حضرت فرمود:
"هر که نماز را عمداً ترک کند، از پناه خدا و پناه پیغمبرش بیزاری جستهاست"(۱۰). پس انسانی که معتقد به خدا و قیامت است و میداند هر چه از خوب و بد انجام بدهد، نتیجهاش بهخودش باز میگردد ، عاشقانه به سوی نماز میشتابد و آن را در اول وقت میخواند.
نبی گرامی اسلام(ص) فرمود:"فضیلت اول وقت نماز بر آخر وقت مانند فضیلت آخرت بر دنیا است"(۱۱).
۲ـ شناخت پیامدهای ترک نماز
یکی از عوامل و راهکار مهم دوباره نماز خواندن شناخت پیامدهای منفی ترک نماز است. در قرآن بر ترک نماز وعده عذاب داده شده است: " بهشتیان از دوزخیان میپرسند: چه چیز شما را به دوزخ کشانید، جهنمیان در پاسخ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم ".(۱۲)
رسول خدا (ص) میفرماید: "کسی که نماز خود را سبک گیرد و در به جا آوردنش سستی نماید، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا میکند؛ شش بلا در دنیا و سه تا در موقع مردنش و سه در قبر و سه در قیامت و هنگامی که از قبر بیرون میآید.
اما شش بلای دنیوی:
۱ـ خداوند برکت را از عمرش کم میکند.
۲ـ برکت را از روزیش بر میدارد.
۳ـ از صورتش نشانة نیکوکاران را بر میدارد.
۴ـ هر کار خیری کند، پذیرفته نمیشود و برای آن اجری ندارد.
۵ـ دعایش مستجاب نمیشود.
۶ـ از دعای نیکوکاران بهره ای ندارد".(۱۳)
۳ـ رفع موانع
ترک نماز مبتنی بر عواملی است که باید از آن ها پرهیز شود. انسان بالفطره گرایش به عبارت دارد. معصیت، دنیاگرایی، ندادن زکات، تکبر، حرام خوردن، آشامیدن شراب، حسد و ... از عوامل و موانع تأثیر گذار ترک نماز به حساب آمده است.
۴ـ شناخت آثار نماز
یکی از راه های تداوم نماز، شناخت آثار معنوی، سیاسی و اجتماعی نماز است. اگر انسان با فلسفه و علل تشریع نماز آشنایی داشته باشد، نماز را ترک نمیکند.
۵ـ توبه
بی تردی ترک نماز گناهی است که نیاز به گناه زدایی دارد. یکی از عوامل مهم تأثیرگذار گناه زدایی، توبه است. توبه که نوعی بازگشت و دگرگونی است، سبب میشود که قلب انسان صفا گرفته و بار دیگر معنویت در آن تجلی نموده و از گناه جلوگیری شود. امام علی(ع) فرمود: " جز این نیست که پشیمانی بر گناه سبب ترک آن میشود".(۱۴)
کسی روز محشر نگردد خجل که شب ها به درگه بَرَد سوز دل
اگر هوشمندی، ز داور بخواه شب توبه تقصیر روز گناه
اگر بنده ای، دست حاجت برار وگر شرمسار، آب حسرت ببار
نیامد بدین در کسی عذرخواه که سیل ندامت نشستن گناه. (۱۵)
۶ـ ياری از خداوند
انجام عبادت، به ویژه نماز خواندن توفیق عبادت را میطلبد. عبادت و ارتباط با خدا بر قرار نمودن میطلبد که از خدا خواسته شود توفیق عبادت دهد. شاید بر همین اساس معصومان (ع) و بزرگان دین از خدا میخواستند که به آنان توفیق عبادت دهد. در دعای حضرت مهدی (عج) آمده است : "اللّهم ارزقنا توفیق الطاعه ..."(۱۶) که یکی از مصادیق بارز طاعت، عبادت است.
از دیگر موجبات سستی در نماز و عدم اهتمام به آن، عادت به عبادت است; به این معنا که انسان، اصل نماز و افعال و اذکار آن را از روی عادت به جا آورد، به طوری که به حقیقت و روح نماز توجه نداشته باشد. عمل بر اثر عادت، عبادت را از حالت آگاهانه خارج مینماید و تبدیل به یک عمل غیر آگاهانه میکند، به طوری که روح اعمال فراموش شده و تنها ظاهر اعمال هدف قرار میگیرد.
مذموم بودن عادت به این معنا نیست که استمرار، مداومت و کثرت اعمال اشتباه است، بلکه ملاک ارزش، مقدار توجه و آگاهی در عمل است . مردان الهی در عین کثرت عبادت و دعا، به مقدار توجه و آگاهی خود در اعمال میافزایند و از عبادت لذت بیش تری میبرند.
پینوشتها:
۱. من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ح ۶۳۹.
۲. مکارم الاخلاق، ج ۲، ص ۴۶۱.
۳. عبدالحسین دستغیب، گناهان کبیره، ج ۲، ص ۱۸۳.
۴. فروع کافی، ج ۳، ص۲۶۹.
۵. نماز از دیدگاه قرآن و حدیث، ص ۷۷ - ۷۸.
۶. محمد محمدیریشهری، میزان الحکمهْْ، ماده صلاه، شماره ۱۰۵۳۴.
۷. بحارالانوار، ج ۷۹، ص ۲۳۲.
۸. فاطر (۳۵) آیه ۱۵.
۹. میزان الحکمه،ماده صلاه، شماره ۱۰۵۷۰.
۱۰. آثار الصادقین، ج ۱، ص ۱۳۳، حدیث ۱۵۷۹۶ - ح ۲.
۱۱. همان، ص ۱۱۰، حدیث ۱۵۷۰۸، ح ۲.
۱۲. مدثر (۷۴) آیات ۴۰ ـ ۴۱.
۱۳. گناهان کبیره، ج ۲، ص ۱۸۷ ـ ۱۸۸.
۱۴. وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۳۴۹.
۱۵. گناهان کبیره، ج ۲، ص ۴۰۸.
۱۶. مفاتیح الجنان، دعای حضرت مهدی (عج).
نظرات