چرا احادیث پالایش نمی شوند تا احادیث جعلی به طور کامل از کتابها حذف شوند؟

تالیف کتابهای حدیثی دوره های مختلفی را گذرانده است و علیرغم آنکه چرخه ایجاد حدیث در اصل متوقف شده است، مدام کتابهای حدیثی جدیدی نوشته می شود. که یکی از مهم ترین تفاوت های کتابهای حدیثی، انگیزه های نویسندگان است که سبب گزینش و چینش خاصی بین احادیث می شود.

یعنی اگر به تاریخچه تالیف کتابهای حدیثی شیعه بنگریم، حدود ۲۵۰ سال صدور احادیث را داریم که در ابتدا و در همان زمان معصومین در ۴۰۰ جزوه جمع آوری شده اند که به اصول اربعمائه معروفند. بعد از آن تمام کتابهای حدیثی بر پایه نوع جمع آوری احادیث موجود در همان اصول ۴۰۰ گانه، نگارش شده اند. و طبیعتا نباید ( و چه بسا نمی توان) مانع افراد در نگارش کتاب جدید شد. و نمی توان تمام انگیزه ها را یکسان نمود.

بعضی از نویسندگان به دنبال گزینش احادیثی بوده اند که از نظر آنها صحیح تر است اما در کنار آن انواع و اقسام انگیزه ها نیز وجود داشته است. مثلا سید رضی، نهج البلاغه را بر پایه جمع آوری جملات بلیغ و فصیح منتسب به حضرت علی ع جمع کرده است. یا جناب حرانی تحف العقول را بر پایه جمع آوری مطالب زیبای عقلی نوشته است. و نوشته های متعدد دیگری که نویسندگان آن اصلا به سند احادیث کاری نداشته اند.

همچنین بعضی از کتابها بر پایه جمع آوری کامل نوشته شده است، تا حدیثی از قلم نیفتد، فارغ از آنکه درباره صحت حدیث قضاوتی شود، یا حتی علیرغم بیان ضعف یک حدیث آن را آورده اند، شاید که نکته مفید قابل استفاده ای داشته باشد. مثل بحارالانوار که به قصد جمع آوری یکجای تمام احادیث نگاشته شده است. و حتی در کنار ذکر بعضی احادیث گفته است که آن حدیث ضعیف است. با این حال کتابهایی هم وجود دارد که احادیث صحیح تر را جمع کرده اند. کما اینکه کتابهایی نیز وجود دارد که علیرغم نگارش در حدود قرن دوازده، احادیث آن در کتب سابق تر یافت نمی شود و از همین رو، کتاب در منظر عالمان بی اعتبار است.هر چند نمی توان آن کتابها را به کلی نابود کرد و تنها وظیفه عالمان در مقابل آنها هشدار دادن بر بی اعتباری شان است.

بنابراین تصور اینکه می توان تمام کتابها را منهدم کرد و یک کتاب واحد ارائه نمود، تصوری غیر فنی است که در هیچ علمی وجود ندارد و ممکن نیز نمی باشد.

و اگر عده ای تصور می کنند ارائه کتاب واحد از احادیث صحیح، می تواند به سوء استفاده از احادیث پایان دهد، این تصور نیز غیر فنی و غیر واقع بینانه است. کما اینکه می بینیم علیرغم نسخه واحد قرآن، فرقه های جعلی و اسلام ستیزان، همچنان به سوء استفاده از مطالب قرآن مشغولند.

علاوه بر همه این ها باید توجه نمود که نمی توان احادیث را به سفید و سیاه تقسیم کرد. بلکه تنوع احادیث از حیث اعتبار، یک طیف وسیعی را شامل می شود. و یک امر اجتهادی می باشد که توافق صد در صدی بر آن ممکن نیست.

مثلا تنها از جنبه سند حدیث، می توان در کنار حدیث صحیح و ضعیف، به حدیث موثق و حسن هم اشاره کرد. ضمن آنکه قضاوت ها درباره تمام راویان حدیث یکسان نیست و در این حوزه نیز اختلافاتی وجود دارد. از همین رو ممکن است عالمی حدیثی را صحیح بشمارد و دیگری آن را صحیح نداند.

علاوه بر آنکه بخشی از بررسی های اعتبار حدیث مبتنی بر معنا و مفاد حدیث است که شاید گذشت زمان، مفاد آن را روشن کند و از همین رو باید با حفظ امانت آن را به نسل های آینده منتقل کنیم. کما اینکه امانت داری گذشتگان به حال ما مفید بوده است. مثلا مطالبی درباره آخرالزمان آمده که پوشش آنها برهنگی ست که عالمان دوره های قبل در فهم آن دچار مشکل بوده اند. اما امروز برای ما معنای کاملا واضحی دارد که مثلا در تبلیغات بر روی تولید سکسی ترین جوراب!! مانور می دهند.

خلاصه آنکه اگر چه می توان بر ضعف و بی اعتباری بعضی احادیث تاکید کرد، اما حذف کامل تمام احادیث ضعیف، غیر ممکن و غیر فنی است.

نظرات