ورود جابر به کربلا و زیارت وی در بیستم صفر مصادف با اربعین امام حسین علیه السلام

جابر بن عبدالله انصاری از یاران حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) و مرید فرزندان گرامی ایشان بود. او آخرین صحابه پیامبـر بود که در مدینه وفـات کرد(۱) و سلام رسول اکرم را به پنجمین وصی ایشان، حضرت امام محمد باقر رساند.(۲) او به قولی در ۹۴ سالگی در مدینه در حالی که نابینا شده بود در گذشت.(۳) او اولین زایر اربعین حسینی است و کسی که به فوز عظیم زیارت مخصوص سیدالشهداء در بیستم صفر ۶۱ هـ .ق نایل شد.
شیخ جلیل القدر عماد الدین، ‌ابوالقاسم آملى، در کتاب "بشاره المصطفى" مى‌نویسد:
عطیه عوفى از اصحاب امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى‌گوید: "با جابر بن عبدالهی انصارى براى زیارت قبر شریف سالار شهیدان راهى کربلا شدیم. زمانى که به کربلا رسیدیم، جابر در نهر فرات غسل کرد؛ لباسى چون لباس احرام پوشید؛ خود را خوشبو ساخت و با قدم‌هاى آرام به طرف قربآن گاه حسینى راهى شد و در هر قدم ذکر خدا را بر زبان مى‌آورد. چون نابینا بود، از من خواست تا دست او را روى قبر مولا قرار دهم؛ پس از این کار ‌از شدت غصه بى‌هوش شد و افتاد. او را به هوش آوردم. ‌وقتى به هوش آمد، سه مرتبه فریاد زد: «یا حسین!» سپس گفت: «حبیب لا یجیب حبیبه! اى عزیز دلم،‌ آیا جواب دوست خود را نمى‌دهی؟» و در پاسخ به خویشتن گفت: «‌چگونه حسین(علیه السلام) که در خون خودش آغشته شده و بین سر و پیکر نازنینش جدایى انداخته‌اند، جواب تو را بدهد؟!»
سپس با ادب خطاب به حضرت گفت: «گواهى مى‌دهم که تو فرزند بهترین پیامبران و فرزند بزرگ مؤمنان هستی،‌تو فرزند سلاله هدایت و تقوایى و پنجمین نفر از اصحاب کسا؛ تو فرزند سرور پیشوایان و فرزند فاطمه سید بانوان هستى؛ ‌چرا چنین نباشد؟ چرا که دست سیّد المرسلین(صلی الله علیه و آله) تو را غذا داده و در دامن پرهیزگاران پرورش یافتى و از سینه ایمان شیر خوردى و پاک زیستى و پاک رخت بربستى و قلب مؤمنان را از فراق خود اندوهگین کردى؛ پس سلام و رضوان پروردگار بر تو باد! گواهى مى‌دهم که تو بر همان راهى رفتى که برادرت یحیی بن زکریا رفت و شهید گشت».
آن گاه دیگر شهیدان دشت نینوا را مخاطب قرار داد و گفت : «سلام بر شما اى ارواحى که در کنار حسین نزول کرده و آرمیده اید! ‌گواهى مى‌دهم که شما نماز را برپا داشتید و زکات را ادا نمودید و امر به معروف و نهى از منکر کردید و با ملحدان جهاد کرده، خدا را تا هنگام مردن عبادت نمودید».(۴)

۱. منتهی الآمال، ص ۱۶۹.
۲. امالی، صدوق، ص ۳۵۳ ؛ بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۲۲۳.
۳. الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۱۹
۴. منتهی الآمال ص ۶۲۰.

کلمات کلیدی: 

نظرات