چرا بارها کعبه تخریب شد، اما خدا مانند قضیه ابرهه مانع تخریب کعبه نشد؟
ابرهه سپاهی به راه انداخته بود، تا مرکزیت کعبه را از بین برده و بنای جعلی خود را رونق دهد، یعنی پیروزی او در این اقدام مساوی بود، با از بین رفتن خط توحیدی که کعبه نشان آن بود:
کعبه یک سنگ نشانیست که ره گم نشود!
اما در اقدامات دیگری که منجر به تخریب کعبه شد، قصد از بین بردن کعبه به عنوان سمبل توحید وجود نداشته است. مثلا آن جا که لشگر یزید، به مکه حمله کرده، و کعبه را تخریب می کنند، قصد اصلی آن ها، از بین بردن عبدالله بن زبیر است، که کعبه را دستاویزی برای اهداف نفسانی خود قرار داده بود. اگر چه این جا نیز، لشگر یزیدی، خباثت خود را به تصویر می کشند، اما هدف آن ها مبارزه با اصل و اساس کعبه نیست. به همین خاطر در این مقاطع، سریعتا به بازسازی کعبه اقدام می کنند.
در واقع خدای متعال، عالم دنیا را بر نظام اسباب و مسببات بنا کرده است و در رویه عادی، همین اسباب مادی و ظاهری حاکم هستند. و در موارد خاصی، اسباب دیگری کارگر افتاده و اتفاقاتی در عالم رخ می دهد. که محافظت از کعبه در سال عام الفیل یکی از آن هاست.
اندیشمند نامدار شیعه، شیخ صدوق(علیه الرحمه) در این باره می گوید: آنچه درباره اصحاب فیل جاری شد بر سر حَجّاج نیامد؛ زیرا هدف مستقیم حَجّاج، ویرانی کعبه نبود، بلکه منظورش دستگیری ابن زبیر بود و آن مرد(ابن زبیر) ضدّ حق، یعنی مخالف حضرت علیبن الحسین، امام سجّاد(علیه السلام) بود. وقتی این مرد ضدّ حق، در کعبه متحصن شد، خداوند اراده فرمود برای مردم بیان کند که به این ضدّ حق پناه نخواهد داد، از اینرو مهلت داد تا کعبه را بر سر او ویران کنند.[۱]
و همین تفاوت سنت الهی در دو موقعیت متفاوت، نشان می دهد که ارزش کعبه، به عنوان نشانه و راهنماست! در این نگاه کعبه حقیقتا محترم، مقدس و ارزشمند است. اما ارزش او از جای دیگری نشات می گیرد. که آن جای دیگر، همان مسیر عبودیت و توحید می باشد. کعبه ای که این گونه است، مایه قوام مردم می باشد:
«جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَماً لِّلنَّاسِ؛[مائده/۹۷] خداوند، كعبه ى بیت الحرام را وسیله ى سامانبخشى و قوام مردم قرار داده».
[۱]. من لا یحضر الفقیه، ج ۲، ص ۲۴۹.
نظرات