پرسش: همانطور که ما معتقد هستیم که هر انسان را ملک الموت قبض روح میکند آیا حیوانات هم که دارای روح هستند فرشتگان آنها را قبض روح میکنند؟ قبض روح آنها چگونه است؟
پاسخ:
در مورد این مسئله سه نظر مطرح شده است:
۱. قبض روح حیوانات هم توسط ملک مقرب عزرائیل انجام میگیرد.
۲. چهار ملک مأمور قبض روح موجودات دیگر می باشند.
۳. برخی بدون ترجیح یک نظر به صورت کلی متعرض مسئله شدهاند و گفته اند: "چون بیانی از ائمه اطهار(علیهم السلام) در این مورد نرسیده لذا نباید در این جهت بحث کرد همین اندازه که مرگ و حیات در دست خداوند متعال است و توسط ملائکه قبض روح مینماید کافی است"(۱) علامه مجلسی در این باره میفرمایند: در جوامع روائی ما به هیچ یک از این دو نظر تصریح نشده و تأیید نگردیده و لذا توقف کردن و اظهار نظر ننمودن مطابق با احتیاط میباشد.(۲)
البته در بین این سه رأی قول نخست دارای قرائن بیشتری است از جمله ادلهای که برای تایید قول نخست میتوان ارائه کرد عبارتند از:
نخست. ظاهر آیاتی که از قول عزرائیل نقل شده (که من به هیچ چیزی حتی به قبض روح پشهای هم بدون اجازه از خداوند منان قدرت ندارم) این است که قبض روح حیوانات هم به حضرت ایشان محول شده است.
دوم. روایات زیادی در بحار وجود دارد از آنها هم استفاده میشود که قابض ارواح تمام موجودات عزرائیل میباشد. در بعضی از این روایات آمده است: «درود بر عزرائیل ملک الموت که قابص ارواح تمام خلق میباشد». در برخی دیگر گفته شده است که او موکل بر قبض تمام ارواح میباشد. در دستهای دیگر بیان شده که عزرائیل موکل به قبض تمام انفس میباشد.(۳) در برخی منابع روایی از انس نقل شده است که از رسول خدا(صلوات الله علیه روایتی را نقل میکند که حضرت میفرماید: مهلت خدا برای عمر چارپایان و حشرات زمین و مورچه و کبک و ملخ و اسبان و قاطران و تمامی جنبندگان و غیر جنبندگان؛ مادمی است که آنها در تسبیح اند، هر وقت تسبیح خود را قطع کردند ؛خدا جانشان را میستاند، و این کار دیگر ربطی به عزرائیل (ملک الموت) ندارد .(۴) مرحوم طبا طبایی مولف المیزان بعد از ذکر این حدیث در تفسیرش( ۵) در توضیح این حدیث میفرماید: و شاید مقصود از اینکه فرمود: این کار ربطی به ملک الموت ندارد این باشد که: ملک الموت شخصا متصدی قبض روح حیوانات نمیشود، و آن را به بعضی از ملائکه زیر دست خود واگذار میکند، زیرا ملائکه به هر حال واسطه هستند، چنین نیست که بدون وساطت آنان قبض روح صورت بگیرد.
پی نوشت ها:
۱. شبر، سید عبدالله، حقالیقین، ج ۲، ص ۵۹.
۲. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۹، ص ۲۶۵.
۳. بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۴۰۰.
۴. الدر المنثور، ج ۴، ص۱۸۴.
۵. ترجمه المیزان، ج ۱۳، ص ۱۶۸.
نظرات