اهل سنت خواجه نصير طوسي را مقصر سقوط خلافت عباسي ميدانند، آيا وي با مغولان در اين امر همکاري داشت؟

برخي متعصبان براي بد نام کردن شيعه، خواجه نصيرالدين طوسي را در سقوط خلافت بغداد دخيل مي‌ دانند در ‌حالي ‌که نويسندگان کتاب‌هاي تاريخي اهل سنت که وقايع آن زمان را بررسي کرده ‌اند، خواجه نصيرالدين طوسي را در وقايع فتح بغداد بي ‌تأثير مي‌ دانند:
 
الف) «علامه ابن فوطي حنبلي بغدادي»، مورخ اهل ‏سنت كه «ذهبي» درباره‌ اش مي ‏گويد: «العالم البار متفنّن المحدث، المفيد، مورخ الآفاق، مفخر اهل العراق»، در ماجراي سقوط بغداد چهارده سال داشت و اسير شد. وي در كتابش، واقعه فتح بغداد را مي ‏نويسد و به هيچ روي از خواجه نصير در آن برهه ياد نمي ‌کند.[۱]
 
ب) «ابن طقطقي» که حوادث بغداد را با يك واسطه نقل مي‏ كند، تنها يك‏ بار نام خواجه را به دليل واسطه بودنش در ملاقات «ابن ‏علقمي» به ميان مي ‌آورد و از خواجه و ترغيب او براي حمله مغول سخن نمي‌ گويد.[۲]
 
ج) ابوالفداء در المختصر في اخبار البشر مطالبي درباره فتح بغداد و حتي شرح حال طوسي آورده است؛ ولي به نقش او در سقوط بغداد اشاره نکرده است[۳]
 
د) «ذهبي» كه از شاگردان «ابن تيميه» بوده و «منهاج ‏السنه» را با نام «منهاج الاعتدال» تلخيص کرده است، با استادش در اين ‌باره موافق نيست و در كتابش پس از ذكر حوادث بغداد، از خواجه سخن نمي ‌گويد.[۴]
 
ه‍) «صلاح‏الدين صفدي» كه نزديک به چهل سال پس از واقعه بغداد به دنيا آمده است، پس از ذكر واقعه بغداد از خواجه نام نمي‌ برد.[۵]
 
و) «جلال‏الدين سيوطي» در كتابش در گزارش اين واقعه از خواجه ياد نمي ‌کند.[۶]
 
ز) «ابن ‏خلدون» درباره خواجه مي ‏گويد: «و كان للمسلمين نفع».[۷]
 
ح) «عمادالدين ابي‏الفداء» مي ‏گويد: «حقيقت اين سخن رايج را که خواجه نصير طوسي هلاكو را به کشتن خليفه واداشت، خدا مي ‌داند. اما از ديد من از شخص عاقل و فاضل چنين كاري سر نمي ‏زند».[۸]
 
ط) «محمد بن‌ علي بن ‌طباطبا» در كتابش (که در سال ۷۰۱ ه‍ .ق، يعني ۴۵ سال پس از فتح بغداد نوشته) مي ‏گويد: «حق مطلب اين است كه هر دولتي در هر زمان با پيدايي علل داخلي و خارجي از ميان مي ‌رود و سقوط خلافت خاندان بني ‏عباس نيز تابع همين اصل كلي است. علل خارجي سقوط خلافت عباسي اين بود كه مغولان قوت گرفتند و به كشورگشايي پرداختند و از اين ‌رو، در پي فتح بغداد بودند».
علت داخلي فتح بغداد هم ضعف حكومت عباسي بود. بنابراين، سستي عزم و ضعف اراده خليفه و ظلم و جور پسرش و نفاق اميران و سران لشكر چنين پي ‌آمدي داشت.[۹]
 
ابن عبري (متوفاي ۶۵۸ ق) بحثي درباره فتح بغداد آورده و از وفات خواجه و علوم مربوط به او بحث مفصلي کرده است؛ ولي از مسائل سياسي و نقش او در فتح بغداد يا تشويق خواجه، سخني نياورده است.[۱۰]
 
بنابراين، خواجه نصيرالدين طوسي در پيدايي اين رويداد به هيچ روي نقشي نداشت و خود هلاكو پس از فتح قلعه‌ هاي اسماعليليان به فتح بغداد فرمان داد.
 
پي نوشتها:
[۱]. الحوادث الجامعه و التجارب في المائة السابعة، ابن فوطي بغدادي، ص۱۵۷.
 
[۲]. الفخري في الآداب السلطانية و الدول الاسلامية، محمد بن ‌علي بن ‌طباطبا المعروف بابن الطقطقا، ص۲۳۵.
 
[۳]. المختصر في اخبار البشر، عمادالدين اسماعيل ابي‌الفداء، ج۳، ص۱۹۳.
 
[۴]. العبر في خبر من غبر، ذهبي، ج ۳، ص ۲۷۷.
 
[۵]. الوافي بالوفيات، صلاح ‏الدين خليل بن ايبك الصفدي، ج۱، ص۱۷۹.
 
[۶]. تاريخ الخلفاء، جلال‌الدين سيوطي، ص۴۶۵.
 
[۷]. تاريخ ابن خلدون، عبدالرحمان بن خلدون، ج۳، ص۶۶۲.
 
[۸]. البداية و النهايه، ج۱۳، ص۲۳۴.
 
[۹]. الفخري في الآداب السلطانية و الدول الاسلاميه، ص۲۳۶. 
 
[۱۰]. ابن العبري، تاريخ مختصر الدول، ترجمه محمد علي تاج پور و حشمت الله رياضي (تهران: اطلاعات، ۱۳۶۴) ص ۲۷۰ ـ ۲۷۴ و ۲۸۶ ـ ۲۸۷.
 

نظرات