چرا انسان های معمولی نمی توانند لذت بالاترین و آخرین جایگاه و مقام را در تزد پروردگار رادرک کنند؟

یکی از اسماء حق تعالی «الفیاض» است. صیغه مبالغه «فیض» که بیانگر شدت فیض رساندن می باشد.
یعنی فیض و رحمت بی انتهای خدا برای همه مخلوقات بطور یکسان درحال باریدن و تنزل است. این از جانب خداوند.
ولکن باید توجه داشته باشیم از ناحیه مخلوقات هم شرطی وجود دارد و آن قابلیت آنان برای کسب این فیض الهی است.
بارش آب از آسمان برای همه زمین ها بطور یکسان است. اما در زمینه مستعد و قابل، مانند زمین نرم به چمنزار و سبزه زار و گلستان تبدیل می شود.
ولی در زمین شوره زار، خس و علف هرز می روید.
«باران که در لطافت طبعش خلاف نیست/در باغ لاله روید و در شوره زار خس»
پس خداوند فیضش برای همه مخلوقات یکنواخت است. اما این مخلوقاتند که براساس قابلیت شدت و ضعف دارند.

البته برخورداری از آن مقام، تفضلی محض نیست، بلکه اکتسابی هم می باشد. یعنی آن قابلیت را به وجود آوردند که شایسته چنین مقامی شدند. کجا ما می توانیم مانند پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) عبادت کنیم که در شأن ان حضرت آمده« أَنَّهُ قَامَ فِي الصَّلَاةِ حَتَّى تَوَرَّمَتْ قَدَمَاه (۱) آن قدر در نماز می ایستاد که قدم های حضرت بر اثر کثرت عبادت متورم می شد.». آیا ما تا به حال خدا را اینگونه عبادت کرده ایم؟ حال آن همه زحمات و خون دل هایی که برای اسلام خورد به کنار. از شکمبه گوسفند بر سر حضرت ریختن تا محاصره اقتصادی، هجرت، جنگ و جهاد هایی که انجام داد و...

و یا در مورد حضرت زهرا (علیها السلام) آمده آن قدر در محراب عبادت می ایستاد که قدوم حضرت متورم می شد.(۲) در کنار آن حفظ حجابی که داشت، آن زحماتی که برای اسلام کشید، دفاع از ولایت، و...
و یا مانند امام سجاد (علیه السلام) که آن قدر خدا را عبادت می نمود که به «زین العابدین» و یا «ذو الثفنات» «صاحب پینه ها»، معروف شدند. یعنی بر اثر کثرت سجده محل سجود حضرت، پینه می بست و با این حال این شخصیت عظیم با همه این اوصاف وقتی به جد بزرگوارش امیر المومنین (علیه السلام) اشاره می کنند، می فرمایند « و من یقدر علی عبادة علی ابن ابی طالب(علیه السلام) (۳) چه کسی قادر است مانند علی ابن ابی طالب (علیه السلام) عبادت کند».

آیا ما انسان های معمولی این گونه خدا را عبادت می کنیم که توقع داریم، جایگاهی همانند آنان عزیزان داشته باشیم. کسانی که تمام زندگی اشان را وقف اسلام کردند. شخصیتی مانند امام حسین (علیه السلام) آن قدر عاشق نماز است که حتی شب آخر عمرشان را مهلت می گیرد تا آخرین راز و نیازها را با معبودش داشته باشد و در روز عاشورا چنان عبادت عملی خود را به منصه ظهور می رساند که نه تنها جان خویش، بلکه برادرها و برادر زاده ها، فرزندی مانند علی اکبرش (علیه السلام) تا طفل شیرخوارش را فدای حضرت حق می نماید. خب طبیعی است که باید مقامی خاص را پیش خدا داشته باشد.
البته راه برای ما هم باز است که به مقامی برسیم که به تعبیر قرآن از بهشت حور و قصور عبور کنیم و به «جنت ذات» نائل آییم.«فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِی (۴) باز آى و در صف بندگان خاص من در آى. * و در بهشت من داخل شو. »

پی نوشت:
۱.مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار(ط-بیروت)،ج۱۰، ص۴۰، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.
۲.همان ج۴۳، ص۸۴.
۳.خوئی،ابوالقاسم، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۲، ص ۴۰۹، مکتبة الاسلامیة، تهران.
۴.فجر/۲۹-۳۰.

نظرات