امثال شیخ رجبعلی خیاط چه کار کرده بودند که در امتحان الهی سربلند و موفق شدند؟

۱. امثال شیخ رجبعلی چه کار کرده بودند که موقع امتحان موفق شدن؟
۲. سوال دیگه اینکه امثال برصیصا یا حتی شیطانی که ۶۰۰۰ هزار سال عبادت کرده بود چه اشکالی داشتن که موقع امتحان شکست خوردند؟
۳. آیا در هنگام عبادت های قبلی اخلاص نداشتن؟در اصل میخواستم بدونم چکار کنیم که ما موقع امتحان خراب نکنیم و بدبخت نشیم؟ در حالی که خیلی ها شکست خوردند؟
آیا بزرگان و در راس آنها رسول خدا(صلی الله علیه و اله)و اهل بیت(علیهم السلام) چیزی در این باره بیان کردند؟

گاهی افرادی که مرتکب گناهی نشده اند، بدین خاطراست که چون محیط و شرایط گناه براشون فراهم نشده است تا گناه کنند و آلوده شوند؛ بعید نیست اگر مورد امتحانات سخت الهی واقع شوند، پایشان بلغزد و به زمین بخورند، امیرالمومنین میفرمایند: «فی تقلب الاحوال علم جواهر الرجال؛ در دگرگونیها و امتحانات روزگار است که جوهره و خمیر مایه ی افراد شناخته می شود» یعنی تا در بلا و امتحان واقع نشویم، نمی توانیم خود یا دیگران را بشناسیم و مقدار ایمان طرف را محک بزنیم.

امثال برصیصای عابد، آدمهای خوبی بودند اما محیط گناه براشون فراهم نبود، همین که یه محیط گناهی فراهم شد، خود را باختند، یعنی از قبل، خود را برای چنین شرایطی نساخته بودند. مثلا در قرآن داریم در مورد شیطان گفته است: «استکبر و کان من الکافرین؛ شیطان تکبر ورزید و از همان اول کافر بود» البته منظور از کفر، در این جا کفر به ربوبیت الهی نیست، بلکه کفر به ربوبیت تشریعی است؛ یعنی اهل عبادت و علم بود اما عبادتش همراه با عجب و خود پسندی بود، خود را در مقابل خدا می دید، لذا وقتی که به او گفته شد سجده کند، این حکم الهی برایش خیلی سنگین آمد. پس این سنگینی همراه او بوده، اما محیط بروز و ظهورش محیا نشده بود.

اما امثال رجبعلی خیاطها، خود را مهیای چنین شرایطی کرده بودند و ریشه کبر و عجب را در خود سوزانده بودند و قائل به ربوبیت تشریعی الهی بودند، البته در این مواقع باید به خدا پناه برد، و نمی توان به خود اطمینان داشت.
امثال رجبعلی خیاطها هم با شناخت واجبات و محرمات و به دنبال آن، ترک محرمات و انجام واجبات بر نفس خود چیره شدند. البته در همه این موارد باید از خداوند متعال استعانت جست و به او توکل کرد و به قدرت و اعمال خودمان مغرور نباشیم که حتی پیغمبر خدا، حضرت یوسف هم فرمود:«ما ابرء نفسی إن النفس لأماره بالسوء؛ من خودم را تبرئه از گناه و معصیت نمی کنم، زیرا که این نفس به بدی امرِ بسیار می کند.»

از عالمی پرسیدند شما که بر نفس خود غالب شده اید و هوای نفس ندارید اگر در شرایطی واقع شوید که چنین صحنه ی گناهی برای شما پیش بیاید، چه می کنید؟ ایشان در جواب نفرمودند که طرف مقابلم را نهی از منکر می کنم، یا امر به معروف می کنم یا مجلس را ترک می کنم، بلکه فرمودند در این شرایط به خدا پناه می برم.
یعنی این که ما هر چقدر هم قوی باشیم باز به نیروی الهی نیازمندیم و باید از خدا کمک بخواهیم و نمی توانیم بر نفسمان اعتماد کنیم.

کلمات کلیدی: 

نظرات