هدف اصلي امام حسن (ع) از صلح چه بود؟

اهداف و دست آوردهاي صلح امام حسن به صورت اختصار خدمتتان ارائه مي شود.

۱. بقاي نظام امامت:

اصلي‌ترين اثر صلح بقاي نظام امامت براي حفظ اسلام بود. امام در جواب ابوذر غفاري فرمود:« انّي لمّا رأيت النّاس تركوا ذلك الّا اهله، خشيت أن تجتثوا عن وجه الارض، فاردت ان يكون للدين في الارض ناعي؛(۱)

هنگامي كه ديدم مردم جز عده‏اي اين كار (جنگ با معاويه) را ترك كردند، ترسيدم كه ريشه شما از زمين كنده شود. پس مصمم شدم تا براي دين، روي زمين فريادگري باقي بگذارم».

۲. بقاي شيعيان:

امام به ابوسعيد عقيصا فرمود: «اگر صلح نمي‌كردم، روي زمين از شيعيان ما كسي نمي‌ماند.» (۲)

۳. حفظ دين و رعايت مصلحت امت پيامبر:

در آن موقعيت روم شرقي آماده حمله به نظام اسلامي بود و جنگ داخلي موجب وصول آنان به هدف و نابودي اساس اسلام مي‌شد. (۳)

امام هم مي‌فرمود: «ترسيدم ريشه مسلمانان از زمين كنده شود... خواستم دين خدا حفظ شود.» (۴)

هر چند اين سخن عام است و ممكن است منظور غير از خطر روم شرقي باشد، ولي اصل حفظ دين در آن لحاظ شده است. امام بارها اشاره مي‌كرد كه مصلحت و حكمت اين كار، هر چند پنهان، خيلي مهم است. از جمله نزد معاويه فرمود: «من مصلحت امت را در نظر گرفتم و... در اين كار جز صلاح و دوام مردم را نخواستم.» (۵)

۴. ترجيح امنيت بر اختلاف:

امام هنگام كوچ از ساباط فرمود: «انس، آسودگي و آشتي ميان مردم از جدايي، ناامني، كينه‌ورزي و دشمني كه شما خواهانيد، بهتر است.» (۶)

۵. تامين عزت واقعي:

صلح هر چند در ظاهر عقب‌نشيني بود؛ اما به واقع عامل عزت شيعيان و شكست‌ناپذيري ابدي آنان شد؛ لذا امام در برابر سليمان بن صرد كه به عنوان مذل المومنين به امام سلام مي‌دهد، فرمود: سوگند به خدا! اگر زير دست و در عافيت باشيد، نزد من محبوب‌تر است از اينكه عزيز باشيد و كشته شويد.» (۷)

نتيجه آنكه اقدام نظامي و تداوم جنگ فاقد دستاورد معين و قابل اعتنا بود و صلح تاكتيكي (ترك مخاصمه) نسبت به جنگ راجح بود. همين‌طور در مقايسه دستاورد دو طرف از صلح، دستاورد امام به مراتب بيشتر بود؛ زيرا يكي از دستاوردهاي امام، از ترك مخاصمه حفظ اصل موجوديت نظام امامت و شيعيان بود و اگر چنين نمي‌كرد، اينها از بين مي‌رفت.

آنچه معاويه به دست آورد وصول به حكومت بود كه البته دوام چنداني هم نياورد و با قيام امام بعدي، به طور كلي متزلزل شد؛ اما نظام امامت با حفظ اصل امامت و موجوديت شيعه، هر چند به گونه‌اي حداقلي، بقاي خود را تضمين كرد و شيعيان در فرصت‌هاي مناسب، به بازسازي خود پرداختند.

براي آگاهي بيشتر رك احمد زماني: حقايق پنهان

پي نوشت ها:

۱. حياة الامام الحسن بن علي، باقر شريف قرشي، دارالبلاغة، بيروت، ۱۴۱۳ ق، ج ۲، ص ۲۶۹؛ حقايق پنهان، ص ۲۱۵.

۲. علامة مجلسي، بحار الأنوار، بيروت – لبنان، ناشر: دار إحياء التراث العربي سال چاپ ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م، ج ۴۴، ص ۱، و موارد ديگر. ر.ك.به: همان، ص ۱۰۶، ۵۷؛ و ج ۸۵، ص ۲۱۲؛ حلية الاوليأ، ج ۲، ص ۳۶؛ حياة الامام الحسن بن علي، ج ۲، ص ۱۷۸.

۳. مهدي پيشوائي، سيره پيشوايان، قم، موسسه امام صادق (ع)، ۱۳۷۹  ،چاپ يازدهم، ص ۹۷.

۴. احمد زماني، حقايق پنهان، دفتر تبليغات، ۱۳۷۸، چاپ دوم، ص ۱۹۷؛ به نقل از حياة الامام الحسن، باقر شريف قرشي، ج ۲، ص ۲۸۰.

۵. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۵۴ و ر.ك. به: احتجاج، ج ۲، ص ۶۷.

۶. كتاب الفتوح، أبو محمد أحمد بن اعثم الكوفي (م ۳۱۴)، تحقيق علي شيري، بيروت، دارالأضواء، ط الأولي، ۱۴۱۱/۱۹۹۱، ج ۳، ص ۲۸۹ و ۲۹۵.

۷. ابن قتيبة الدينوري، الامامة و السياسة، تحقيق الزيني، ناشر مؤسسة الحلبي وشركاه للنشر والتوزيع، ج۱، ص ۱۴۱.
 

کلمات کلیدی: 

نظرات