اثر گناه بر قلب انسان چیست؟
در آیات قرآن و روایات بسیاری از جایگاه و حرمت قلب انسان سخن به میان آمده است. زیرا بنابر روایات، قلب حرم خداوند متعال است.
«قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ»[۱]
در این راستا انسان باید در راه اطاعت از خداوند و دوری گزیدن از گناه، همواره توجّه کافی بر مراقبت بر اعمال و سکنات خود داشته باشد؛ زیرا قلب انسان در اثر گناه و معصیت، سیاهاندود و تیره و تار شده، بدین ترتیب پذیرش حق و سخن الهی و نیز عبودیّت و دینداری برای چنین شخصی به راحتی امکانپذیر نخواهد بود. قرآن مجید میفرماید:
«اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم، میدیدی که در برابر آن خاشع میشود و از خوف خدا میشکافد! اینها مثالهایی است که برای مردم میزنیم، شاید در آن بیندیشید!»[۲]
به بیانی دیگر ارتکاب مداوم گناه موجب خواهد شد که برخی از انسانها به قدری سنگدل و تیرهبخت شوند که ندای قرآن هم در قلب آنها اثربخش نخواهد بود. قرآن در اینباره میفرماید: كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۳]
بنابراین علّت اصلی انکار و تکذیب و رویگردانی از آیات نورانی قرآن کریم از سوی ایشان، این است که در اثر اعمال زشت و ناپسند و مداومت بر گناهان، دلهای ایشان زنگار بسته است. در کتاب شریف اصول کافی از امام صادق(ص) روایتی نقل شده است که ایشان فرمودند:
«هیچ بندهای نیست مگر آنکه در قلبش لکّهای سفید وجود دارد، پس آنگاه که او مرتکب گناهی شود، در این لکّه سفید، لکّهای سیاه پدیدار میشود. پس اگر از آن گناه توبه کند، آن لکّه سیاه پاک میشود و اگر همچنان به گناه خود ادامه دهد، لکّه سیاه بیشتر میشود؛ تا آنکه همه سفیدی را بپوشاند. همینکه سفیدی قلب او به سیاهی مبدّل شد، دیگر تا ابد صاحبش به سوی خیر برنمیگردد.»[۴]
این امر اشارهای به کلام خداوند عزّوجل دارد که فرمود:
كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۵]
یادآوری این نکته، حائز اهمیت بسیاری برای رهجویان طریق بندگی است که هر بلا و مکافات و گرفتاری که در دنیا به انسان میرسد، پیامد گناهان انسان در دنیا است. امام باقر(ع)در این رابطه فرمودند:
«وَ مَا مِن نِکبَهٍ تُصیبُ العَبدَ الّا بِذَنبٍ[۶]؛ هیچ نکبتی به بنده نرسد، مگر به خاطر گناه.»
در حالی که این مصیبتها، بلاها و سختیها برای اهل تقوی و ورع، اسبابی برای ارتقاء درجه و امتحان میباشد. در ذیل به برخی گناهان و آثار و نتایج آن در طریق بندگی و عبودیّت پرداخته میشود.
پی نوشت:
[۱]. بحارالانوار: ۵۵ / ۳۹، باب ۴.
[۲]. )لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ(؛ حشر(۵۹): ۲۱.
[۳]. مطففین(۸۳): ۱۴؛ «این چنین نیست که میگویند، بلکه گناهانی که همواره مرتکب شدهاند بر دلهایشان چرک و زنگار بسته است [که حقایق را افسانه میپندارند].»
[۴]. «قَالَ أَبَا عَبْدِ اللَّه : إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّی تَغْلِبَ عَلَی قَلْبِهِ فَلَا یُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَدا»؛ الکافی: ۳ / ۳۷۳، حدیث ۱۳.
[۵]. مطففین(۸۳): ۱۴.
[۶]. الکافی: ۲ / ۲۶۹، حدیث ۴؛ وسائل الشیعه: ۱۵ / ۳۰۱، باب ۴۰، حدیث ۲۰۵۷۱.
مطالب فوق برگرفته شده از کتاب:
عبودیّت و دینداری در پرتو قرآن
نوشته استاد حسین انصاریان
نظرات