درباره قوم یاجوج و ماجوج چه اطلاعاتی داریم؟
در قرآن دو آیه درباره این قوم داریم:
«قالُوا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجاً عَلى أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا؛[کهف/۹۴] (آن گروه به او) گفتند: «اى ذو القرنین یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد مى كنند آیا ممكن است ما هزینه اى براى تو قرار دهیم، كه میان ما و آنها سدّى ایجاد كنى؟!»
«حَتَّى إِذا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ یَنْسِلُونَ؛[انبیاء/۹۶] تا آن زمان كه «یأجوج» و «مأجوج» گشوده شوند و آنها از هر محلّ مرتفعى بسرعت عبور مى كنند.»
این آیات نشان دهنده این است که این قوم، در زمین فساد می کردند. و زمانی جلوی آن ها گرفته شده و زمان دیگری مانعی در سر راهشان نخواهد بود. مصداق دقیق این اقوام روشن نیست اما احتمالات و سخنانی در این باره گفته شده است:
« قدماى از مورخین هیچ یك در اخبار خود پادشاهى را كه نامش ذو القرنین و یا شبیه به آن باشد اسم نبرده اند. و نیز اقوامى به نام یاجوج و ماجوج و سدى كه منسوب به ذو القرنین باشد نام نبرده اند.»[۱]
«بعضى از مورخین گفتهاند كه یاجوج و ماجوج امتهایى بوده اند كه در قسمت شمالى آسیا از تبت و چین گرفته تا اقیانوس منجمد شمالى و از ناحیه غرب تا بلاد تركستان زندگى مى كردند این قول را از كتاب" فاكهة الخلفاء و تهذیب الاخلاق" ابن مسكویه، و رسائل اخوان الصفاء، نقل كرده اند.»[۲]
«بحث از تطورات حاكم بر لغات و سیرى كه زبانها در طول تاریخ كرده ما را بدین معنا رهنمون مى شود كه یاجوج و ماجوج همان مغولیان بوده اند، چون این دو كلمه به زبان چینى" منگوك" و یا" منچوك" است، و معلوم مى شود كه دو كلمه مذكور به زبان عبرانى نقل شده و یاجوج و ماجوج خوانده شده است، و در ترجمه هایى كه به زبان یونانى براى این دو كلمه كرده اند" گوك" و" ماگوك" مى شود، و شباهت تامى كه ما بین" ماگوك" و" منگوك" هست حكم مى كند بر اینكه كلمه مزبور همان منگوك چینى است هم چنان كه" منغول" و" مغول" نیز از آن مشتق و نظائر این تطورات در الفاظ آن قدر هست كه نمى توان شمرد.
پس یاجوج و ماجوج مغول هستند و مغول امتى است كه در شمال شرقى آسیا زندگى مى كنند، و در اعصار قدیم امت بزرگى بودند كه مدتى به طرف چین حمله ور مى شدند و مدتى از طریق داریال قفقاز به سرزمین ارمنستان و شمال ایران و دیگر نواحى سرازیر مى شدند، و مدتى دیگر یعنى بعد از آنكه سد ساخته شد به سمت شمال اروپا حمله مى بردند، و اروپائیان آنها را" سیت" مى گفتند. و از این نژاد گروهى به روم حمله ور شدند كه در این حمله دولت روم سقوط كرد. در سابق گفتیم كه از كتب عهد عتیق هم استفاده مىشود كه این امت مفسد از سكنه اقصاى شمال بودند. این بود خلاصه اى از كلام ابو الكلام، كه هر چند بعضى از جوانبش خالى از اعتراضاتى نیست، لیكن از هر گفتار دیگرى انطباقش با آیات قرآنى روشنتر و قابل قبولتر است. »[۳]
در روایات نیز مطالب عجیب و اختلافاتی درباره این قوم دیده می شود:
« در وصف یاجوج و ماجوج. در بعضى روایات آمده كه از نژاد ترك از اولاد یافث بن نوح بودند، و در زمین فساد مىكردند. ذو القرنین سدى را كه ساخت براى همین بود كه راه رخنه آنان را ببندد. و در بعضى از آنها آمده كه اصلا از جنس بشر نبودند. و در بعضى دیگر آمده كه قوم" ولود" بوده اند، یعنى هیچ كس از زن و مرد آنها نمى مرده مگر آنكه داراى هزار فرزند شده باشد، و به همین جهت آمار آنها از عدد سایر بشر بیشتر بوده. حتى در بعضى روایات آمار آنها را نه برابر همه بشر دانسته. و نیز روایت شده كه این قوم از نظر نیروى جسمى و شجاعت به حدى بوده اند كه به هیچ حیوان و یا درنده و یا انسانى نمىگذشتند مگر آنكه آن را پاره پاره كرده مى خوردند. و نیز به هیچ كشت و زرع و یا درختى نمى گذشتند مگر آنكه همه را مى چریدند، و به هیچ نهرى برنمى خورند مگر آنكه آب آن را مى خوردند و آن را خشك مى كردند. و نیز روایت «۳» شده كه یاجوج یك قوم و ماجوج قومى دیگر و امتى دیگر بوده اند، و هر یك از آنها چهار صد هزار امت و فامیل بوده اند، و به همین جهت جز خدا كسى از عدد آنها خبر نداشته.»[۴]
[۱]. ترجمه المیزان، ج۱۳، ص: ۵۲۴.
[۲]. ترجمه المیزان، ج۱۳، ص: ۵۲۶.
[۳]. ترجمه المیزان، ج۱۳، ص: ۵۴۱.
[۴]. ترجمه المیزان، ج۱۳، ص: ۵۱۵.
نظرات