چرا اسلام دين کاملي هست؟
اسلام دين کاملى است؛ يعنى نقصى ندارد. به عبارت بهتر، هر آنچه که لازمه يک زندگى سعادت مند دنيوي و اخروى است را دارد.
بحث کامل بودن اسلام و خاتميت دو روى يک سکهاند؛ چراکه اگر اثبات شد دين اسلام خاتم اديان است لازمهاش آن است که کامل ترين آنها تا روز قيامت نيز باشد؛ چون اگر کامل ترين نباشد پس ناقص خواهد بود و با وجود نقصش نمىتواند انسانها را آن طور که شايسته و بايسته است به سوى کمال هدايت نمايد و اين امر نيز با عدالت الاهي منافات دارد و بر خداوند قبيح است. پس لازم است دين اسلام، هرآنچه را که آدمى براى هدايت لازم دارد، دارا باشد تا ادله و حجج بر انسان تمام شده باشد.
حال سخن اين جا است که با استفاده از چه قرائن و شواهدى ما متوجه مىشويم که اسلام دين کاملى است و براى سعادت و کمال انسان برنامههايى در همه عصرها و زمانها دارد، آن هم در همه زمينهها؟
جواب آن است که دين مبين اسلام از يک سري ابزارهايى استفاده نموده که اين ابزارها سبب جاودانگى و کمال آن شده است که ذيلاً به نحو اختصار به آن مىپردازيم:
۱. دين اسلام براى هدايت انسانها از يک سو از قواعد کلى و عام استفاده نموده که در واقع منبع قواعد امور لا يتغيرى هستند که به مرور زمان تغيير و تبدل نمىپذيرند. اين منابع عبارت اند از:
الف. حکمِ عقل سليم که خداوند آن را در استنباط احکام شرعى حجت دانسته؛ مثل قبيح بودن ظلم يا حسن بودن عدل.
ب. خداوند احکام را تابع مصالح و مفاسد قرار داده است. پس هر امرى که مصلحت بيشترى داشته باشد، از نظر شارع مقدم بر امر ديگر است.
ج. قوانين کلى وجود دارند که مىتوانند محدود کننده بقيه احکام باشند؛ مثل عدم وجود حرج در دين يا عدم وجود اکراه و اضطرار در احکام دينى. پس اگر مکلفى به واسطه حکم شرعى دچار حرج شده بود متناسب با وضعيتش، حکم شرعى او تبديل به حکم ديگرى مىشود.
د. اسلام از قوانينى استفاده نموده که مطابق با فطرت است و در آنها رعايت سرشت تغيير ناپذير انسان شده است و نيز در طريق قانون گذارى خداوند راه اعتدال را پيش گرفته است که اينها همگى به ماندگارى و جاودانگى احکام کمک مىکنند.
ه. اجتهاد يکى ديگر از ابزارهايى است که در اسلام استفاده شده تا موضوعات پديد آمده با کليات موجود در دين تطبيق داده شود.
۲. راه ديگرى که اسلام براى ماندگارى استفاده نموده تنوع و تعدد احکام در گستره بسيار وسيع زندگى است که شامل ابتدايىترين امور؛ مثل آشاميدن مي شود از سويى نيز در برگيرنده احکام معاملات و احکام حکومتى نيز هست.
۳. تفوق اخلاقى و اصول آن بر ديگر مذاهب و مکاتب اخلاقى و کمالى را که اسلام به انسان مىنماياند، نيز يکى ديگر از راههايى است که سبب ماندگارى اصول اسلامى شده است.
براى ذکر ادلهاى ديگر مىتوان به امور زير اشاره نمود:
۱. بررسى جزء به جزء احکام اسلامى با ديگر احکام مشابه در اديان ديگر حکايت از مترقى بودن و کامل بودن اين احکام مىکند.
۲. بررسى آيات و روايات نشان دهنده کامل بودن دين اسلام است که به طور مثال آيه ۱۰۷ انبيا اسلام را بلاغ مىنامد؛ يعنى چيزى است که شما به وسيله آن به آرزوى خويش مىرسيد يا در خطبه غدير پيامبر صريحاً مىفرمايند هر آنچه را که مبعّد (باعث دوري) شما از بهشت بود و هرآنچه را که مقرّب (نزديک کننده) شما به آن بوده ذکر نمودهام.
شيعه هم در واقع همان قرائت اصلي از اسلام است به خاطر اينکه به قرآن و پيامبر ص وامامان که توسط قرآن و پيامبر ص معرفي و مورد تاکيد قرار گرفتند متکي است.
نکته ي ديگر اينکه در حال حاضر دين ديگري که از طرف خداوند ارسال شده باشد در حال حاضر وجود ندارد و محتواي اديان قبلي از بين رفته يا تحريف شده است و با نزول دين بعدي، دين قبلي از اعتبار ساقط شده است.
نظرات