آیا در منابع تاریخی به حادثه شق القمر اشاره شده است؟
در البد و التاریخ بدان اشاره شده (۱) و جمهره انساب العرب نیز آن را نقل کرده است(۲)
اما بیهقی در دلایل النبوه به طور مفصل در فصلی به عنوان ( خواهش مشركان از رسول خدا كه معجزهيى(۳) بآنها بنماياند و حضرت پيامبر شق القمر را به ايشان ارائه فرمود.) این داستان را نقل نموده است
وی در این باره می گوید :
خداوند عزّ و جل فرموده است، اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ ۵۴: ۱- ۲ «نزديك شد قيامت و ماه شكافته شد و اگر آيتى هم ببينند روى بر مىگردانند و مىگويند سحرى است هميشگى» آيات ۱ و ۲ سوره ۵۴. در بغداد از قول انس بن مالك برايم خبر دادند كه مىگفت اهل مكه از پيامبر (ص) خواستند تا معجزهيى به ايشان ارائه فرمايد و پيامبر دو مرتبه شكافته شدن ماه را به ايشان ارائه فرمود. اين حديث را بخارى و مسلم هر دو در كتابهاى صحيح خود آوردهاند.
ابو عبد الله حافظ هم با اسناد خود از انس نظير اين روايت را نقل مىكرد كه روايت او را هم مسلم در صحيح خود استخراج كرده است و معروف است كه انس هنگام تفسير آيه فوق اين حديث را بيان مىداشت.
باز هم از انس روايت است كه ماه در عهد رسول خدا شكافته شد. كه این ن حديث را هم بخارى و مسلم هر دو آوردهاند.
از ابن مسعود روايت است كه در عهد رسول خدا صلوات الله عليه قرص ماه بدو نيم شد و پيامبر فرمود ببينيد. كه اين حديث را هم بخارى و مسلم آوردهاند، باز ابن مسعود روايت مىكند كه دو مرتبه پيش از هجرت رسول خدا در مكه ماه را ديدم كه دو نيمه شد، نيمه اى از آن بر كوه ابو قبيس و نيمه ديگر بر كوه سويداء قرار گرفته، كافران گفتند كه محمد (ص) ماه را جادو كرد و آيه نازل شد و منظور آن است همان گونه كه ماه را مىبينيد كه دو نيمه شده است. اخبار مربوط به نزديك شدن قيامت هم حق است.
و هم از او روايت است كه گفت ماه دو نيمه شد و ماه همراه رسول خدا بوديم و نيمهاى از آن بسوى ديگر كوه رفت و پيامبر (ص) فرمود بنگريد و گواه باشيد. و همو مىگويد كه در عهد رسول خدا ماه دو نيمه شد نيمى فراتر از قله كوه و نيمى فرود آن و پيامبر فرمود بنگريد. اين چند روايت را هم بخارى و مسلم آوردهاند.
هم از ابن مسعود روايت است كه گفت در عهد رسول خدا ماه شكافته شد كافران قريش گفتند اين جادوى پسر ابى كبشه (يعنى پيامبر ص) است، آنگاه گفتند صبر كنيد تا كاروانها برسند زيرا محمد (ص) نمىتواند همه مردم را جادو كند، چون كاروانها بيامدند گفتند كه چنين بود. مسروق هم از عبد الله بن مسعود روايت مىكند كه ماه در مكه شكافته شد و قريش گفتند اين سحرى است كه پسر ابى كبشه شما را با آن جادو كند، و هم مسروق از ابن مسعود نظير روايت بالاتر را آورده است.
از ابن عباس هم روايت است كه ماه در زمان رسول خدا شكافته شد. و بخارى و مسلم هم روايت او را آوردهاند، از ابن عمر هم در تفسير آيه اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ ۵۴: ۱ روايت شده است كه گفت اين مطلب در عهد رسول خدا صورت گرفت و ماه دو نيمه شد، نيمهاى از آن سوى كوه و نيمهاى از اين سوى، و پيامبر فرمود پروردگارا گواه باش.
مطعم مىگويد ماه شكافته شد و ما در مكه بوديم و هم از او روايت است
كه گفت در عهد رسول خدا ماه دو نيمه شد نيمى بر اين كوه و نيم ديگر بر آن كوه مردم مىگفتند محمد (ص) ما را جادو كرده است، يكى گفت بر فرض كه شما را جادو كرده باشد همه مردم را كه جادو نكرده است
منابع :
۱. آفرينشوتاريخ/ترجمه،ج۲،ص:۶۵۹
۲.جمهرةأنسابالعرب،متن،ص:۱۵
۳. دلائلالنبوة/ترجمه،ج۲،ص:۳۶
نظرات