از نظر دین و عقل چه ضرورتی دارد که در اصول دین، تحقیق کنیم؟
اگر کسی خواص سیب را نداند، از فواید خوردن سیب بی بهره نمی ماند. اما این مساله در دینداری کمی متفاوت است و دین داری که صرفا از سر تقلید است، با دین داری آگاهانه تفاوت دارد. البته منظور از دین در این بحث اسلام است و الا بعضی از ادیان مثل مسیحیت موضع متفاوتی نسبت به عقل و خردورزی دارند.
از منظر اسلام، تفکر یکی از بزرگ ترین عبادات است و ورود به اسلام به تحقیق گره زده شده است که برای این مساله چند دلیل می توان ذکر کرد:
اولا: خداوند که انسان را خلق نموده، برنامه زندگی متناسب با خلقت برایش بیان نموده است. طبیعتا قرار دادن عقل و توانایی تفکر در انسان بی دلیل نبوده که دین به عنوان نسخه رسیدن به سعادت، نسبت به آن بی تفاوت باشد. و توانایی تفکر یکی از مهم ترین استعدادهایی است که دین در صدد شکوفایی آن است. بنابراین از همان گام ابتدایی دینداری، باید به عقل توجه دهد.
ثانیا: اگر کسی بدون دلیل مستحکم وارد دین شود، به همان سادگی تقلید برای ورود به دین، در موضع دیگر می تواند با تقلید از گروهی دیگر از دین خارج شود.
ثالثا: انسان نمی تواند نسبت به عقل خود بی تفاوت باشد. اگر از سر تقلید اصل دین را بپذیرد، عقل او را محکوم می کند که هنوز برای دفع ضرر محتمل اقدامی شایسته انجام نداده و معلوم نیست که دین حقی را پذیرفته باشد. و همیشه با این اشکال مواجه می شود که شاید ادیان دیگر حق هستند.
رابعا: دین که از مخالفان خود می خواهد برهان ارائه کنند و دست از تقلید کورکورانه بردارند، نمی تواند خود در موضعی متناقض اجازه تقلید در اصول را بدهد.
و اگر شعار اسلام را در یک جمله بیان کنیم، این آیه شریفه است که می فرماید:
وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا (۳۶ اسراء) و از آنچه به آن علم نداری، پیروی نکن، بدون شک گوش و چشم و دل ، هر یک از اینها از آن باز خواست خواهند شد .
البته موضع قرآن نسبت به عقلانیت در این آیه منحصر نمی شود و آیات متعدد دیگری نیز به تشويق به فراگيري علم، توبيخ جاهلان، تعظيم عالمان، ذم تقليد، تكريم علم و ... پرداخته است.
این جهت در روایات متعددی نیز بیان شده است. که از جمله آنها موارد ذیل است:
امام رضا ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: «تقليد را رها كنيد و از پي مطالب نادرست نرويد بخدا قسم خداوند نمي پذيرد از بنده مگر چيزي را كه درك كند و قدم بجايي بگذارد كه مي داند صحيح است اما ترديد، شك است و ادامه شك كفر بخداست و كسي كه در شك بماند اهل آتش است». عيون أخبار الرضا(ع)، ترجمه غفاري، ج۲، ص۴۷۴.
امام كاظم ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «در دين خدا تفقه و پژوهش كنيد، كه فقه كليد بصيرت و متمّم عبادت و سبب رسيدن به پايگاه هاي بلند و مقامات عالي در دين و دنيا است. و برتري فقيه بر عابد همچون برتري خورشيد بر ستارگان است. و هر كه در دين خود تفقه نكند، خدا از عمل او خرسند نمي شود.» تحف العقول، ص۴۱۰
البته در این مساله نیز باید به چند نکته توجه کرد.
اول آنکه منظور از تفکر و عقلانیت، فرو رفتن در اصطلاحات و توانایی مجادله با افراد لجوج نیست. بلکه استدلال عقلی صحیح امری است که افراد عامی بی سواد نیز به راحتی آن را در می یابد.
عرب بیابانى معروف است که وقتى از او دلیل خداشناسى خواسته شد، گفت: «(آثار به جاى مانده از شتران، دلیل بر عبور آنها از آن راه است و همچنین جاى پاى انسانها دلیل بر عبور آنها می باشد. آیا آسمان پرستاره، و زمین داراى (کوه ها و) درّه ها، دلالت بر خداوند آگاه و خبیر ندارد؟).
بنابراین لازم نیست که هر کسی توانایی کشف مغالطات و ابطال آنها را از جانب شیطان و یارانش بیابد. و همینکه تعدادی این توانایی را داشته باشد و در مواقع لازم اقدام کنند، کافیست.
دوم آنکه معرفت های دینی انواع و اقسامی دارد. که هر کدام دایره بسیار گسترده ای را شامل می شود. که برای کسب همه آن، همگان استعداد لازم را ندارند، علاوه بر آنکه تقسیم کار اجتماعی، خلاف ورود همگان به آن است. به همین دلیل علیرغم شرافت اشتغال به کسب معارف دینی، اجازه داده شده است، در دایره فروعات، افراد به متخصصان امین مراجعه کنند، که منظور از تقلید مجاز در دین همین قسم است.
نظرات